ویرایش و تحلیل
از
فریدون ابراهیمی
﴿كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ
مُبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ وَأَنزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ
لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ ۚ وَمَا اخْتَلَفَ
فِيهِ إِلَّا الَّذِينَ أُوتُوهُ مِن بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ
بَغْيًا بَيْنَهُمْ ۖ فَهَدَى اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا لِمَا
اخْتَلَفُوا فِيهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ ۗ وَاللَّهُ يَهْدِي مَن
يَشَاءُ إِلَىٰ صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ﴾
[ البقرة: ۲۱۳]
مردم يك امّت بودند، پس خدا پيامبران بشارتدهنده و ترساننده را بفرستاد، و بر آنها كتاب بر حق نازل كرد تا آن كتاب در آنچه مردم اختلاف دارند ميانشان حكم كند، ولى جز كسانى كه كتاب بر آنها نازل شده و حجّتها آشكار گشته بود از روى حسدى كه نسبت به هم مى ورزيدند در آن اختلاف نكردند. و خدا مؤمنان را به اراده خود در آن حقيقتى كه اختلاف مىكردند راه نمود، كه خدا هر كس را كه بخواهد به راه راست هدايت مىكند.
معنی تحت اللفظی:
مردم
زندگی قبیلتی (دین واحدی) داشتند.
خدا
رسولان مژده دهنده و ترساننده فرستاد که کتاب به همراه داشتند.
کتاب برای حل اختلافات میان امت بود.
مردم دو دسته شدند:
۱
دسته ای که کتاب بر آنها نازل شده بود و به حجت ها (دلایل) وقوف داشتند، به راه راست هدایت شدند.
۲
دسته ای که از روی حسادت به یکدیگر به رفع اختلافات نپرداختند.
خدا فقط مؤمنین را و هر کسی را که دلش می خواهد به راه راست هدایت می کند.
در این آیه
فونکسیون کتب مقدس
تشریح می شود:
مردم باید برای رفع اختلافات فی مابین به کتب مقدس رجوع کنند.
مثلا
قرآن
قبل از همه
برای رفع اختلافات حیاتی و حل مسائل معیشتی است.
فونکسیون انبیاء هم فونکسیونی دوگانه است:
۱
بشارت و مژده دادن به مردم
۲
ترساندن مردم.
محتوای دیالک تیک بشارت و وحشت را دیالک تیک های زیر تشکیل می دهند:
دیالک تیک امر به معروف و نهی از منکر
دیالک تیک لذت و ذلت
دیالک تیک بهشت و دوزخ
دیالک تیک تطمیع و تهدید
انبیاء به مردم هم وعده برخورداری از نعمات ابدی الهی را می دهند و هم آنها را از عذاب الیم الهی به هراس می افکنند.
تار و پود احکام الهی دیالک تیکی اند.
خدا هر كس را كه بخواهد به راه راست هدايت مىكند.
در این بخش از این آیه
بشریت در زمینه ایمان و کفر، سلب اراده و اختیار می شود:
نه، ایمان خلایق دست خودشان است و نه کفرشان.
هر دو بنا بر اراده الهی است.
اگر کسی گمراه است، تقصیر خودش نیست.
خواست خدا چنین بوده است.
فروغ
این تناقض قرآن را تماتیزه می کند و به تیغ تیز انتقاد می بندد:
اگر ایمان و کفر به خواست خدا ست،
پس سؤال و جواب و اجر و زجر به چه دلیل است؟
اصولا و اساسا
کسی را می توان اجر و زجر داد که صاحب اختیار باشد.
مراجعه کنید
به
تحلیلی بر شعر فروغ فرخزاد
تحت عنوان «عصیان بندگی»
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/11381
تحلیلی بر شعر فروغ
تحت عنوان «عصیان خدایی»
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/11382
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر