۱۴۰۲ آذر ۱۸, شنبه

کلنجار ایده ئولوژیکی با همنوع (۲۸۲)

  

 
میم حجری


یک نفر باید داوطلب می‌شد که روی سیم خاردار دراز بکشید تا بقیه از روی آن رد شوند؛ یک جوان فورا با شکم روی سیم خاردار خوابید، همه رد شدند جز یک پیرمرد؛ گفتند: «بیا» گفت:« نهشما بریدمن باید وایسم بدن پسرم رو ببرم برای مادرش مادرش منتظره»


همه چیز این طویله خرکی است.
فرق هم نمی کند که جشن باشد و یا جنگ.
عید باشد و یا عزا
مغز هم که ماشاء الله حکم کیمیا دارد.
برای حل هر مسئله راه حل فیزیکی (بدنی) پیدا می شود:
قحظ تخته است
حتما باید کسی روی سیم بخوابد
پیر مرد در جبهه چه کار می کند؟




موضوع و عنوان این کتاب گورکی
هدف ادبیات است.
منظور از ادبیات شعر و قصه و غیره است.
این تحریف هنر است و بس.
هنری که هدف از قبل تعیین شده داشته باشد
هنر نیست.
شعری که آگاهانه سر هم بندی شود
شعار است و نه شعر
به همین دلیل
فروغ
شعر کسرایی را به رسمیت نمی شناسد
حق هم دارد.
هنرمند
بسان آیینه ای طبیعت و جامعه را در اثارش منعکس میکند
شعور هنری
فراتر از این نمی تواند باشد.
گورکی اصلا نمیداند که جامعه چیست
گورکی می تواند ذلت پورلتاریا را تصور و تصویر کند
همین و بس.
آثار هنری
فقط پس از تحلیل مارکسیستی میتوانند مفید افتند
در غیر این صورت به درد عوامفریبی می خورند



صم بکم عمی  فهم لایعقلون
لا اند و کر اند و کورند و خرند.
همین الان
  میلیون ها نفر
  در زایشگاه ها
 در کودکستان ها
 در مدارس
 در خانه سالمندان
 در بیمازستان ها
 در پارچه بافی ها
کارخانه ها
 خانه ها و خانه سازی ها
 مزارع
مراتع
دامداری ها....
فقط باید چشم داشت و دید



عجب چشمی خدا داده است.
چرا انسان چنین کاری  نمی کند؟
میلیاردها زحمتکش شب و روز برای همنوعان شان جان می کنند

۱


بخشش حیوانات؟
در جامعه بشری
چنین کردوکاری را هومانیسم و یا بشردوستی می نامند
و
در طبیعت
ناتورالیسم (طبیعت دوستی)


اگر نایستی، سرعت رفتن تو مهم نیست.
کنفوسیوس

هی کنفوسیوس
حرکت و سکون
مثل سخن و سکوت
رابطه دیالک تیکی با هم دارند.
یعنی
نه حرکتی بدون سکون و سخنی بدون سکوت وجود دارد
و
نه سکون و سکوتی بدون حرکت و سخن.
مارکسیسم بیاموز تا هم ترک خریت کنی و آدم شوی و هم عالم و عاقل شوی.
خریت به نفع هیچکسی نیست.
مارکس






به نظرتون چه چيزي باعث ميشه كه از #مرگ بترسيم
روانشناس

هر موجودی از حشره تا احمدی
دارای غریزه حفظ نفس است که یار و یاور او ست و سودایش حفظ حیات است.
بعضی از موجودات علاوه بر این
عقل دارند و عقل مخالف مرگ است
چون حیات مهمترین نعمت هستی است
به همین دلیل اجامر فاشیست و فوندامنتالیست خردستیزی پیشه می کنند تا خلایق را به خودکشی سوق دهند




قسم به قبر قمر
که تو کامنت ما را اصلا نخوانده ای و اگر هم خرکی خوانده باشی نفهمیده ای.
شماها اصلا سواد خواندن ندارید.
مشتی بیسوادید و فقط هارت و پورت می کنید تا عیاشی و علافی کنید.





همه که نباید مثل تو و لاشخورهای دیگر بدتر از تو دنبال لایک و لاس و لیس باشند.



نه.
اینها خیال می کنند
که
هنرمند فیلسوف است.
هنرمند
موجود بدبختی است که در سطح پدیده ها پرسه می زند و گردوخاک راه می اندازد.
هنرمند
کاره ای نیست.
هنرمند
در بهترین حالت
خودفریب و عوامفریب است.
آثار هنری
یا  باید تحلیل مارکسیستی شوند
و
یا راهی زباله دانی گردند.


گذشت ان زمان
روزا.
پس از شکست انقلاب اکتبر
فرم های حکومتی وحشت انگیزتری تحت عناوین جنقوریت و عمارت و دولت پدید آمده اند که سلطنت در مقابل شان لنگ می اندازد و عرعرکنان در می رود.
جنقوری اسلامی
دهها هزار نفر را که در محاکمات عهد بوقی اش محکوم به دهها سال زندان و حد و تعزیر کرده
قصابی می کند و در خاوران ها جلوی ددان درنده می اندازد.
به جرم بدحجابی دخنران ط. را گردن می زند.
دولت اسلامی
هر دگر مذهبی را برده می کند و در بازارهای مکاره می فروشد و کودکان جلاد تربیت می کنند که به آسانی بریدن سر خیار گل به سر
سر می برند.
عمارت اسلامی
حتی تحصیل در مدارس عهدد دقیانوس را برای زنان ممنوع می دارد و رهبرانش هنوز توان هجی کردن واژه های آب و بابا و دندان را ندارند




ما در دنیایی زندگی مکنییم  که  دیکتا توری است و انسان‌نیت دیگر معنی ندارد و سعی میکنند ما را استعما ر  ‌بر ده خود کنند.تا بتوانند حکومت کنند
حریفه

دیکتاتوری به چه معنی است؟
دنیا که نمی تواند دیکتاتور باشد.
استعمار چیست؟
سیستم استتعماری با پیروزی انقلاب اکتبر
شکاف برداشته و با شکست فاشیسم و تشکل اردوگاه جهانی سوسیالیستی
در هم شکسته است.
از کدام استعمار سخن در بین است؟





اخوان
درین همسایه مرغی هست، گویا مرغ حق نامش؛
نمی دانم!
و شاید جغد، شاید مرغ کوکوخوان؛
درین همسایه، نامش هرچه! مرغی هست
که شب را، هم‌چنان ویرانه‌ها را، دوست می‌دارد.
و تنها می‌نشیند در سکوت و وحشت ویرانه‌ها تا صبح
و حق‌حق می‌زند، کوکوسرایان ناله می‌بارد.
و من آوازِ این غمگینِ دردآلود
نشد هرگز که یک شب بشنوم، بی‌اعتنا مانم؛
و حزن‌انگیز اوهامی، دلم در پنجه نَفْشارد.

جغد
مظهر خرد است.
شبکار است.
کارش صید موش و مار است.

 
رئیسی:
من با مردم عهد بسته ام که فساد را ریشه کن کمک.


فساد یکی از مفاهیم مد روز برای عوامفریبی در همه بلندگوهای لاشخورهای طبقات حاکمه است.
فساد ذاتی طوایل طبقاتی است.
برای محو فساد
باید جامعه طبقاتی محو شود
یعنی اجامر جنقوری سرنگون شوند و دار و ندارشان بازپس گرفته شود.



به آدم دروغ می‌گویند. آدم دروغ‌ها را می‌بیند و به روی خودش نمی‌آورد! در واقع آن‌ها را تحمل می‌کند! آن‌وقت فکر می‌کنند آدم احمق است، نمی‌فهمد! بعد ناسزاها و تحقیرها را تحمل می‌کند و جرأت نمی‌کند جانب آدم‌های درستکار و آزاده را بگیرد! آن‌وقت خودش هم دروغ می‌گوید و لبخند می‌زند و این‌ها به خاطر یک لقمه نان، به خاطر گوشه‌ی دنج ، به خاطر یک مقام پست و بی‌ارزش، به خاطر.....
نه آدم نباید این‌جور به زندگی ادامه دهد!
آنتوان چخوف

یکی از بدبختی های فکری بشر
مورالیزاسیون (اخلاق سازی) مسائل است.
با مورالیزاسیون
در بهترین حالت
می توان عندرز توخالی به همنوع انتزاعی داد
ولی نمی توان مسئله ای را حل کرد.
دلیلش این است که اخلاق (مورال، اتیک) خود چیزی سطحی و ثانوی است
خودش تایع  زیربنای اقتصادی و حاکمیت طبقاتی و طبقه حاکمه است و به ساز آنها می رقضد.
اخلاق حاکم در هر جامعه
اخلاق طبقه حاکمه است.
تفاوت جامعه در زمان شاه و شیخ ضمنا تفاوت اخلاقی بوده است
اگر فردا ورق برگردد
اخلاق حاکم زیر و زبر گردد.
چخوف و هنرمندان در سطح قضایا پرسه می زنند و از اعماق خبر ندارند
خرد
بهتر از هرچه ایزد بداد


صادق هدایت
با همان مفاهیمی می عندیشد که روحانیت و دهاتیت می عندیشند.
هدایت
در این خرافه با مفاهیم دربار و آخوند می عندیشید.
این بدبخت
دوست سران خردگرای حزب توده بوده است که مترجمین کاپیتال مارکس بوده اند.
مثلا عبدالحسین نوشین.
مذهب و روحانیت و سلطنت و جمهوریت و حکومت مثل هنر وقضاوت و اخلاق و دولت و غیره
از عناصر روبنای ایده ئولوژیکی اند و همه تابع زیربنای اقتصادی، حاکمیت طبقاتی و طبقه حاکمه اند
خودشان تعیین کننده نیستند.
همین دربار
پس از کودتای ۲۸ مرداد
با همین دربار پس از انقلاب سفید
به لحاظ ظبقاتی و فرماسیونی ـ اقتصادی
ضد یکدیگرند.
درست به همین دلیل
روحانیت متحد دربار در کودتا
و
مخالف دربار در انقلاب سفید بوده است


عشقی
 این شعر را کی سروده است
و
منظورش از پدر ملت
کی بوده است؟
ضمنا سرگذشت عشقی از چه قرار بوده است؟

رئیسی:
در سال ١۴٠١ رشد اقتصادی بیش از ١۴ درصد داشتیم

راستی؟
بانک جهانی گزارش دیگری داده است:
بانک جهانی: نرخ رشد اقتصاد ایران به ۴.۱ و تورم به ۴۲.۶ درصد می‌رسد
کی دروغ می گوید؟
رئیس الرؤسا و با بانک جهانی


شیللر:
بهترین تاجر
جنگ است که از اهن، زر می سازد.

تاجر؟
جنگ به امحای همه مایحتاج بشری منجر می شود
به غزه برو و ببین.
حتی قطرات آبَ، ذرات آرد، جرعه های نفت، پارچه ها و لباس ها و کفش ها و جوراب ها و مسکن و بهداشت
کیمیا شده اند


نگاه کن ترسی داخل چشم بچه شیعه می بینی!؟؟
ما افتخارمان این هست که شیعه امیرالمومنین هستیم.

مفهوم تهور
یکی از مهمترین و مرکزی ترین مفاهیم
در ادبیات فئودالیستی، فاشیستی و فوندامنتالیستی و فدائیستی خلقیستی و اسلامیستی  است.
تحقیر ترس و تجلیل تهور
مبتنی بر تخریب دیالک تیک ترس و تهور است که دیالک تیکی طبیعی و غریزی است.
سؤال این است که چگونه این دیالک تیک طبیعی و غریزی تخریب می شود؟

یکی از ترفندهای لازم برای این تخریب
خردستیزی سیستماتیک است
خردستیزی
وجه مشترک اساسی همه این جریانات ارتجاعی است.
عرفان در این زمینه نقش مخرب مهمی به عهده دارد.
نیچه ئیسم مبتنی بر خردستیزی رادیکال و ریشه ای است.
نیچه مؤسس ایراسیونالیسم (خردستیزی) است.
یکی دیگر از ترفندهای رایج
استفاده از مواد مخدر است.
هم خود هیتلر معتاد به مواد مخدر بود و هم بخش اعظم پرسنل نظامی هیتلر.
کنسرن های دارویی آلمان فاشیستی به تولید انبوه قرص های تهورآور می پرداختند که مثل نقل و نبات در ارتش مصرف می شد.
ضمنا موجب دردسر می شد.
چون سربازان نازی روانی می شدند و در عالم توهمات دور و بر خود شلیک می کردند و مورد حمله پارتیزان های سرخ قرار می گرفتند




این تمدن ستیزی را نیما حتی به اوج می برد.
این نشانه سمتگیری ارتجاعی است.
  مدنیت هر چه باشد
صدهزار بار بهتر از پشت کوه (بربریت) است



هدف ادبیات
 ماکسیم گورکی
«مفهوم واقعی زندگی در زیبایی و نیروی تلاش به سوی هدف است و هستی در هر لحظه باید هدفی بس عالی داشته باشد.»

هی مش ماکسیم
اصلا معنی این هارت و پورتت را خودت می فهمی؟
هنر چیست؟
کردوکار هنری
با کردوکار علمی، فنی، فلسفی تفاوت عظیمی دارد.
مثال:
سرودن غزلی
نه کردوکاری اگاهانه و هدفمند
بلکه کردوکار خودپو و تحمیلی است.
شهریار اگر حیدرباب را نیم سرود
جنون می گرفت.
می جوشد از نهادت آتشفشان اشعار.
کسی نمی تواند تصمیم بگیرد و غزلی بسراید ویا تابلویی نقاشی کند
اثر به هنرمند دیکته می شود:
آنچه استاد ازل گفت:
«بگو»
می گوید



ریاضیات در ایران
بیشتر  فرمالیستی است و نه عملی.
خرانه است
و
 نه بخردانه.
ریاضیات در ایران
علمی بی مصرف است.
قضیه
 مثلا آلمان از قرار دیگری است.
 شهریاری
 احتمالا تحت تأصیر ریاضی روس بوده است.
کتب ریاضی آن زمان
چیزی جز مسائل ریاضی بی محتوا نداشته اند.
 کسی اصلا نمی داند که مثلثات به چه دردی می خورد.
جبر و هندسه به چه دردی می خورد.
خلایق
مسائل کذایی ریاضی  را به طور مکانیکی و زورکی حل می کنند و خیال می کنند که ریاضیدان شده اند.

این خرافه از کیست؟
صائب؟
صائب شعور نداشته است.
نوحه سر ا بوده است
  غم ما از سیلاب
صد هزار برابر قصرنشینان است




بعضی ها
چنان به ساواک و ثابتی می تازند که انگار فقط در ایران سازمان امنیت وجود داشته است
و
نه در بقیه کشورهای جهان.
در حالیکه ساواک و ثابتی به گرد سیا و موساد و ک گ ب و سازمان امنیت سوریه و عراق و عربستان و آلمان و فرانسه و بلژیک و غیره نمی رسید
به ستوه آمدیم


حدود ۲۷ شماره (مجله‌ی آشتی با ریاضیات) را من منتشر کردم که ناگهان یک شماره‌ی مجله را اجازه‌ی چاپ ندادند. وقتی به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مراجعه کردم، به من گفتند: «حتماً باید اسم مجله‌تان را عوض کنید.» گفتم: «آشتی با ریاضیات چه اشکالی دارد؟» گفتند: «آشتی در زمان جنگ مفهوم ندارد.» گفتم: «آخر این آشتی با ریاضیات است، نه چیزی دیگر.» دیدم به نتیجه‌ای نمی‌رسم. تصمیم گرفتم که اسمش را به «آشنایی با ریاضیات» تغییر بدهم.

وقتی گفته می شود که جنقوری
طویله است و نه جامعه
به بعضی ها برمی خورد.

به کجای این طویله میتوان آویخت پالان را؟

دلیلش
زهر چشم گرفتن از کردها ست.


هدایت
واقعا خر است.
حتی درست حرف زدن بلد نیست.
چه رسد به درست فکر کردن.
اولا
پرنده را در آسمان و یا بر درخت و غیره
صید و شکار میکنند و نه تیر باران.
ثانیا
پرنده در خانه و قفس مثلا مرغ و خروس و کفتر و طاووس و قناری و غیره
آزاد است و نه در بند.
اهلی شده است.
اهلیت جانوران
به معنی رشد و توسعه و تکامل انها ست.
سگ یک میلیون بار مترقی تر و آزادتر از گرگ است

آره.
آدم باید خیلی حواسش پرت باشد که از این هندوانه ها زیر بغل کردها و ترک ها و غیره بچپاند.
ما سگان دربدر توده
هم دندان کردها را شمرده ایم
و
هم دندان ترک ها را
و
هم حتی دندان فارس ها را.

هم
به لحاظ خودپرستی و بی رحمی
کمترین فرقی با هم ندارند
و
هم
به لحاظ بشردوستی و همدردی.
بستگی دارد که در چه شرایطی باشند.
یکی از سنتی ترین ممر درامد کردها
رهزنی است




این کاریکاتور
کاریکاتوری ضد علمی و ضد انقلابی و عامیانه و عوامفریبانه است.
کاریکاتوری آنارشیستی است.
آنارشیست ها
خر اند.
مخالف مطلق هر دولتی اند.
برای شان فرق نمی کند که ماهیت طبقاتی دولت چه باشد.



اولا
افکار بزرگ و کوچک
وجود ندارند.
افکار حقیقی و خرافی وجود دارند.
مثلا همین جفنگ تو
از افکار خرافی و بند تنبانی و فاشیستی است.
ثانیا
افکار که سوبژکت نیستند تا برای خود هدفی و یا آماجی تعیین کننده ویا آرزویی داشته باشد.


رئیس‌جمهور روسیه در دیدار با #رئیسی
:وقتی بر حریم هوایی ایران پرواز می‌کردم می‌خواستم مستقیماً در تهران فرود بیایم و ملاقات داشته باشم، امابه من گفتند که رئیس‌جمهور در حال رفتن به مسکو است

هی پوتین
از این ریسک ها هرگز نکن.
هواپیمای پالان را با هواپیمای ترامپ عوضی گرفتند و زندند و سرنگون کردند.
اینها دوست و دشمن نمی شناسند.
رفیقت لطانیابو
خدمتی نمانده بود که به حماس نکند
حتی میخواست برای حماسیان ویزا بدهد
دیدی چه بر سرش آمد؟




اگر امام زمان این بود
پس چگونه همین امام زمان
امام زمان را به خواب دیده بود؟
ضمنا اگر چنین است
حالا که امام زمان مرده
چه باید کرد؟
کی باید حالا به کشتار بشریت بپردازد؟
امام زمان که جز کشتار بشریت
هنری ندارد


شرافت و شریف و شرف و اشراف و اعیان و نجبا و غیره
 از مفاهیم اربابان برده دار و فئودال انگل و استثمارگر اند
 و
عمیقا ضد توده ای اند.


 
من ـ زور از زیارت امام حسین
توسط پیغمبر چیست؟
امام حسین در ان زمان
کودکی بیش نبوده است.
 مگر کودک خردسال
 زبارت دارد؟



مارتین لوتر
دشمن آزادی بود
و
در مبارزات رهایی بخش دهقانان
به طرفداری از اربابان فئودال پرداخت
و
حتی
 اعدام روحانیان انقلابی طرفدار رعایا را تصویب کرد


قلعه حیوانات به درد خر پروری می خورد
زباله ای ارتجاعی است

"ناظم_حکمت"
‍ وقتی پسرم
به سن من برسد
من در این دنیا نخواهم بود؛
اما دنیا گهواره ای خواهد بود زیبا
که در آن همه‌ی کودکان
سیاه
سفید
زرد
بر بالشی از ساتن آبی به پهنای جهان
تکان خواهند خورد...


آره
مش ناظم مشد حکمت
وقتی تو نیستی
لاشخور فوندامنتالیستی
 عرعر کنان اداره کشور تو را در دست گرفته است
و اسمش را عرعر دوغان گذاشته است
و میلیون ها نفر به دنبالش افتاده اند و عرعر می کنند.
کارگران از اقصا نقط جهان به ترکستان می روند
تا عرعردوغان را انتخاب کنند.
خوش به حالت که زنده نیستی
ما که از شرم آب شده ایم

والله
همه پارس های ما
 بر ضد خریت است.
خلایق قادر و مایل به تفکر بخور و نمیر نیستند.
مثال:  
شما
 اصلا همین چند سطر از تحلیل را نمی خوانید.
فقط می زنید به در و دیوار.
نمی دانیم چرا؟

مگر کامو طرفدار فهم است؟
اگزیستانسیالیسم
ابشخور فاشیسم است.
کامو
کثافت محض است.
کامو
 مبلغ انتحار است
کامو
انتحار را طغیان بر ضد پوچی هستی میداند.
در قاموس کامو
زندگی بی معنی است و تنها ره رهایی از پوچی
خودکشی است.
آذری ها فقط در زمان شاه
خلق فهمنده ای بوده اند.
پرورگاران پیشه وری، جوانشیر و ابراهیمی و صدها فرزانه دیگر بوده اند.
حالا
از فهم و فراست در این دیار خبری نیست.
دنباله رو عرعر دوغان اند



 
اره.
خیال می کنید
احدی این تحلیل ما را اصلا می بیند؟
حتی
حریف بهایی که این مطلب را برای تحلیل به ما فرستاده
و
او بهترین دوست ما ست
نمی خواند.
حالا
حدس بزنید که چرا ما با خوردن اینهمه خون دل به تحلیل این پژوهش حریف کمر بربسته ایم.
ضمنا
تحلیل مطلبی چه ربطی به سیاست دارد؟





دخترک:
مامان
من برای عید کریسمش
سگ می خواهم.
مادر:
نه.
برای عید کریسمش
مثل همیشه
فقط و فقط کباب بوقلمون وجود دارد.


مشکل دیگری که وجود ندارد.
کفگیر مائوئیسم خورده به ته دیگ.
برای تربیت ملا
دست به دامن فوندامنتالیسم شیعی شده است.
پوتین هم شروع به تبلیغ قرآن کریم کرده است.
بیچاره کریم.
به چه روزی افتاده است.
کجا ست
آنکه دگر ره صلای عقل زند
که جان ما ست
گروگان ان نوا و نوید


 کارون چو گیسوان پریشان دختری
 بر شانه‌های لُخت زمین تاب می‌خورد.

  دنیا_فرهادی
دانشجوی ۲۳ ساله‌ی اهوازی
 که جسد بی‌جانش بعد از ۸ روز بی‌خبری،
 در رود کارون پیدا شد...

سرکرده عنقریبا جدید جهان
قادر به تأمین امنیت جانی برای دختران دانشجو و جوانش نیست
به کجای این ابر قدرت بیاوریزیم
عبای ژنده خود را؟


شعور هنری
 در مراحل آغازین رشد بشری
 در روند کار
مثلا شکار
شکل گرفته است.
در این مرحله
 بشر هنوز توان تجرید نداشته است
 تا مفاهیم و احکام (کلمات و جملات) شکل گیرند.
شعور هنری
بیانگر ساده ترین و بیواسطه ترین فرم انعکاس بوده است.
کماکان هم همین است.
هنرمند
بدبخت است.
هنمرند
شعور اساطیری و مذهبی و فلسفی ندارد.
هگل
 پس از تدوین فلسفه اش میخواست فاتحه ای بر هنر بخواند.



عیرانیان علامه
 کامنتی
را که طولانی تر از سه کلمه باشد
مثل بشقات غذای نالذیذ
هل می دهند به جلوی اجنه.
این کامنت ها
فی نفسه
محشر بوده است.
استثنائا
نظری بر آن بیندازید.
اصلا
دنبال چیستید؟
مگر زیباتر از حقیقت چیزی هست؟

این
ماهیتا
 همان کرد و کار فرمالیستی اخوندها ست.
 انها به حجاب گیر داده اند و سطل ننه ات طلب ها به عبا و عمامه


مارا زمین تنگجا شده است
اینت آخرین گذر!
باید  ز تن گذشت
تا توانی گذر کنی
محمود_درویش
 شاعر نامدار فلسطینی

معنی تحت اللفظی:
زمین برای ما جای تنگی شده است
گذشتن از تن
 اخرین گذر تو برای گذر  است.

محمود درویش
در سطح قضایا پرسه می زند
توان نفوذ در ذات آنها را ندارد.
تضاد خلق یهود با خلق فلسطین
فقط به ظاهر بر سر خاک و جا و میهن و حد و سر حد است.


مشخصه ادبیات فئودالیستی ـ فاشیستی ـ فوندامنتالیستی و ضد انقلاب بورژوایی سفید
تجلیل عوامفریبانه شهادت و اعدام و تیرباران است.
واژه خون
در این ادبیات ارتجاعی
مرکزی ترین و مهم ترین و کثیرترین واژه بوده است.
جای شعور را در این ادبیات پاوپریستی توخالی
شور عاری از شعور
گرفته است


سعدیا
سرمایه داران از خلل ترسند و ما
گر برآید بانگ دزد از کاروان اسوده ایم.
معنی تحت اللفظی:
هراس مال داران از افتادن شکاف در کاوران و بالاتر رفتن احتمال حمله رهزنان است
ما که چیزی جز خود نداریم
اگر رهزنان حمله ور شوند،
فقط از شر همرهی با کاروان خلاص می شویم.
در این بیت شعر سعدی
کنسرواتیسم (محافظه کاری، احتیاط، ترسویی) بورژوازی
تئوریزه می شود.
سعدی
دست به ریشه می برد:
دلیل ترس
نه
  روانی و غیره
بلکه اقتصادی است.
کسی که چیزی در بساط دارند.
نگرانی اش اندک است
چون چیزی برای از دست دادن ندارد


هی مش سهراب
مگر قرار نبود
که
 تو
 به سیبی خرسند باشی
 و
 به یک کاسه آب.
نکند حریفه
پدرش باغبان باشد
و
شوهرش آبیامهر
و
آرزویش نابودی ما؟

کتاب
فی نفسه
 کمکی نمی کند.
هیچ خرخوانی
 علامه نشده است.
مطالعه باید اکتیو باشد.
 یعنی توأم با تحلیل باشد.
کاری که ما می کنیم.



این زباله ها
اصلا حرف زدن بلد نیستند.
هنرشان
 نشخوار خرافات دیگران است.
چه بسا نشخواریات خود را هم نمی فهمند



فاشیسم موقعیتی است که وقتی زنگ درِ خانه‌تان را زدند نمی‌دانید آمده‌اند آشغال‌هایتان را ببرند یا خودتان را ..
تئودور آدورنو

عجب لاطائلاتی.
مکتب فرانفورت
برای اشاعه همین لاطلائلات توسط انحصارات امپریالیستی تشکیل یافته بود
به محض شکست شوروی
تعطیل شد.



هی مولانا
 لاشخور تویی
 که همه کودکان مردم را که در مکتب کثافتت تلمذ کرده اند، مورد تجاوز جنسی قرار داده ای


ثابتی
مترقی تر از نیستانی و خمینی و  عردبیلی و خلخالی و خامنه ای و دهقانی و بهرنگی وشاملو جلال  ال عبا و ساعدی و غیره  بوده است



اولا
هزاران تن در زادگاه تو
بدون کفن و بدون کفن و دفن
در خاوران های آشکار و نهان زیر خالک رفته اند.
ثانیا
برای مرده  
 کفن و کفن و دفن  اهمیتی ندارد.
برابری برای زندگان است و میراث گرانبهای تبار آدمیان است



این ترجمه غلطی از حرفی از البرت است.
دو چیز لایتناهی اند:
کاینات
خریت بشر
البته در مورد لایتناهیت  اولی مطمئن نیستم



از کسی باید ترسید
که
 لاطائلات کثیف ترین مبلغین فاشیسم را
یعنی لاشخورهایی از قبیل نیچه و شوپنهاور و هیتلر و غیره
را
تبلیغ می کند



تاریخِ ما روایتِ سیاه‌پوشی است.
راز که گشوده شود همه سیاه‌پوشانیم
گلشیری

 مطمئنی؟


حوش بینی و بدبینی
طبقاتی است.
بدبینی
مشخصه اعضای طبقات اجتماعی انگل است
و
خوش بینی
مشخصه پرولتاریای انقلابی است


در سطور کتابهای ممنوعه
صدای استخوانهایت را
لابلای چرخ دنده های کارخانه می شنوم
و شیارهای خونین دستهایت را
با انگشتان جوهری ام لمس میکنم

ما را سفره های خالی از نان
و شهرهای خالی از آزادی
به یکدیگر پیوند می دهند
نسیم یزدانی

یزدانی
 در این شعر
از وحدت پرولتاریا با روشنفکریت (مثلا نویسندگان)  گزارش می دهد.
ایراد بینشی یزدانی
این است
که
 خیال می کند
که
وحدت خرکی کار یدی با کار فکری
 امکان پذیر است
مثلا وقوف به مشقیت کارگر توسط روشنفکر و فقدان آزادی کذایی در شهر
 به وحدت اندو منجر می شود.
روشنفکر فقط در فرماسیون سوسیالیستی
یعنی تحت رهبری حزب توده
سمتگیری کم و بیش پرولتری کسب می کنند.
برای پرولتاریا و دهقانان و پیشه وران بدیلی وجود ندارد.
روی مفهوم  روشنفکران باید کار کرد
روشنفکران
عمیقا
فئودالی، بورژوایی و ارتجاعی اند.
از یک میلیون شاعر
یکی کسرایی است
مابقی چه بسا فاشیست اند




بدبخت کسی است که معنی ملت را نمی داند.
 در کشورهای خاورمیانه
 به استثنای اسرائیل
 اصلا ملت وجود ندارد.  
دلیلبش چیست؟
به همین دلیل
 می خواستند امت بسازند.
 امت هم تشکسل نشده است.


تو اصلا جزو دوستان کذایی فیسبوکی ما نیستی.
 از کجا می دانی
 ما رهبر داشته ایم و رهبرمان اله و بله بوده است؟
تو
حتی نمی توانی سطری از یک میلیون مطلب ما بخوانی و بفهمی.
 چگونه به خودت حق می دهی که همنوع دگراندیشت را
 بی شرمانه به لجن بکشی؟
تو خودت اصلا  کیستی و رهبرت کیست؟
تو هنوز تفاوت اسرار با اصرار را نمیدانی.

تولستوی میگه :
 در جنگ ها برنده مفهومی ندارد جنگ يعنی باختنِ محض... مفهومی که تولستوی در کتاب جنگ و صلح درباره جنگ گفته فقط به سیاست مربوط نیست بلکه در روابط دوستانه و زناشویی هم صدق میکنه . کسی که هدفش بردن جنگه هم یک بازنده است
رویا

تولستوی
خیلی خیلی غلط میکند که چنین ادعا ی علطی را میکند.
او مثل رویا نمیداند که جنگ چیست





مصباحی مقدم:
تورم مال قبل از عنگلاب اسلامی است.

مشخصه مهم مرتجعین
بی شرمی عیان و عریان آنها ست.
چون شرم
خصیصه ای انقلابی است.
مارکس

قبل از عنگلاب اسلامی
در ایران از تنها چیزی که خبری نبود، تورم بود.
ثبات ارزی ایران برای سکنه مثلا ترکیه رشگ انگیز بود.
ایران بحران داشت
این بحران اما بحرانی انقلابی بود و نه بحرانی اقتصادی




شعور حسی وجود ندارد.
 اولین فرم شعور
 هنری
دومین قرم شعور
 اساطیری
 سومیم فرم شعور
 مذهبی
 چهارمیم فرم شعور
 فلسفی
پنجمین فرم شعور
 فلسفی - علمی (مارکسیستی) است



تاریخ و آگاهی طبقاتی ؟
کسی که این اثر لوکاچ را ترجمه کرده
بیسواد بوده است
مفهومفقیر و فلسفه فقیر  بوده است
تفاوت شعور با آگاهی را ندانسته است.
Bewusstsein  را با  Bewusstheit عوضی گرفته است.
شعور مورد نظر لوکاچ بوده است
آگاهی معنی دیگری دارد.
ضد دیالک تیکی شعور وچود ویا ماده است
ضد دیالک تیکی آگاهی
خودپویی است.
آگاهی از مفاهیم سوسیولوژیکی است و نه از مفاهیم فلسفی


اولین فرم شعور
قبل از کسب توان تفکر
 توسط نیاکان ما
 تشکیل یافته است و ان شعور هنری است.
موسیقی
نقاشی
و
غیره
که
بقایایش
هنوز هم در دیواره غارها هست

  ۱۷۰۰۰ میلیارد تومان (۱۷۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰) تومان
دوزاری ناقابلی و یا بزغاله بازیگوشی نیست
که در شهرداری گم شود و یا از شهرداری گم و گور شود.
شرم نمی کنی؟
خیال می کنی که خلایق
خر اند؟


جانشین فرمانده انتظامی حرف زدن بلد نیست.
معنی ابن عرعر چیز دیگری است






شما جایی که بودن و نبودنتون فرقی نداره ؛ نبودن و انتخاب ميكنيد يا بودن رو ؟
روانشناس روانی

هیچکدام را
ما فقط با اجری می زنیم بر سر روانشناسان روانی ئی که چنین سؤال احمقانه ای از ما بکند



بعید است که این حرف از بهلول باشد
بهلول خودش عمامه داشت.
عمامه  
فرمی از پوشش در ممالک عربی است.
سطل ننه ات طلب ها
کفگیرشان به ته دیگ خورده است و خرافه جعل می کنند
همین روحانیت با همین عمامه حافظ تاج سلاطین بوده است.
پس از انقلاب سفید
روحانیت وارد اوپوزیسیون شده است
شاه بر سر دو راهی زیر قرار داشت:
یا تن در دادن به اصلاحات ارضی و فاتحه خواندن بر حرب توده
و
یا
حفظ وحدت تاج و عمامه

و
اولی را برگزیده است
فرح پهلوی پس از رسوا و تواب و آش  و لاش و شقه شقه کردن سران حزب توده
گفت:
این آرزوی قلبی شوهرم بود.





آره.
خلق یهود در این خاک
ریشه چندین هزارساله دارد.
خلق یهود
در همین اورشلیم
سالها در مقابل ارتش امپراطوری برده دار روم دست به مقاومت مسلحانه زده است.
شهر توسط دشمن
محاصره شده و به روز غزه افتاده است.
راه آب به روی سکنه شهر بسته شده است.
تا اینکه با خیانت از داخل در به روی دشمن باز شده است و شهر به اتش کشیده شده و سکنه اش قتل عام شده است.
همین خلق یهود
در همین سرزمین بر ضد امپراطوی عثمانی جنگیده است.
بعد از کوتاه شدن  دست  امپراطوی عثمانی
بر ضد امپریالیسم انگلیس (سرکرده جهان) به مقاومت مسلحانه دست زده است
و در حمله غافلگیرانه ای محل تجمع عالی ترین کادرهای نظامی ارتش انگلیس را منفجر  و مهدم کرده است و احدی از مهلکه جان سالم به در نبرده است.
امریکا تازگی ها جای فرانسه گرفته است.
خلق یهود نوکر کسی نیست.
روی پای خود ایستاده است و صنعتی ترین جوامع امپریالیستی مشتری ملمتس دستاوردهای علمی و فنی و صنعتی و نظامی و هوشی - مصنوعی آن هستند.
بدون حمایت علمای خلق یهود
فرانسه اصلا نمی توانست بمب اتم بسازد و امریکا به کشف چیز جدیدی نایل آید




فرنگیان زنگرا از در عقب خیلی خیلی والا

زن:
پیشنهادی برای وحشت انگیز گشتن من در هالووین داری؟

نر:
لخت برو بیرون

انگار نرجماعت با پیرشدن زیباتر می شوند



منطق الطیر را
می خواستیم تحلیل کنیم
دیدیم زباله است
و کنار گذاشتیم.
شما هر اندیشه مطلوبی را که در ان یافتید
 منتشر کنید تا نقد شود


نفرین بر کذایان.
بدترین دشمن هر مادر و پدر
توله اش است.
مگر اینکه توله ناتنی و نامشروع و اداپتیو  باشد.
هیچ توله ای اعتنایی به مادر و پدر ندارد.
چه بسا مرگشان را بی تابانه انتظار می کشند
اگر خودشان به کشتن شان پیشدستی نکنند.
کریم حتی می دانست:
توله های تان دشمنان تان اند
چه کسی می گوید که کریم بزرگحکیم نیست



چرا خرافه می بافید؟
چرا همه چیز را پا درهوا وو ارونه می کنید؟
 هدف تان چیست؟
خر پروری؟



آره.
به همین دلیل
عیرانیان
علمگان جهانند.
دارویی و فوت و فن و ترفندی یافت نمی شود که کوروش زادگان کشف و اختراع نکرده باشند
اولین علمایی که  کاینات را تسخیر کردند و بر اعماق ذرات نفوذ کردند
کوروش زادگان بودند.
۷ سال دیگر هم  سرکرده جهان خواهند شد و همه عبرقدرتان جهان  به بوسیدن نعلین علامگان کوروش زاده مففتخر خواهند بود.
ولی ما سگان توده
طرفدار گوگوش کبیریم
چه کوروش زادگان بخواهند و چه نخواهند


آدم باید خر باشد که امثال شما را آدم حساب کند



هارت و پورت شروع شد
قرآن
فقط اثرفقهی نیست
قرآن ضمنا اثری هنری است.
مگر رومان ژول ورن
سفر به ۸۰۰۰ متر زیر آب دریا
مبتنی بر واقعیت است؟
چرا به او گیر نمی دهید.
کسانی که به اسلام گیر می دهند
بیسوادند.



انسان‌ها همیشه «بت» می‌سازند ...
بعضی‌ها با سنگ و چوب
عده‌ای با باورهایشان
حریف

کسی که این هارت و پورت را سر هم بندی کرده است
فقط توان تفکر نداشته است.
یعنی نمی دانسته که باور
با چوب و سنگ تفاوت دارد.
باور چیزی انتزاعی است
با باور نمی توان بت ساخت.
مثالی بزنید.
مثال:
آب تحت فشار جو در ۱۰۰ درجه سانتیگراد بخار می شود
این باور میلیاردها انسان است
چگونه می توان از ان بت ساخت؟
مثال دیگر:
قهر قابله انقلاب است
مبارزه طبقاتی لکوموتیو تاریخ است
توسعه جامعتی سد ناپذیر است
از این باورهای ما بت بسازید ببینیم که چه شکلی اند



* در زندگی زخم هایی هست که مثل خوره روح را آهسته در انزوا میخورد و می تراشد.
این دردها را نمی شود به کسی اظهار کرد، چون عموما عادت دارند که این درد های باورنکردنی را جزو اتفاقات و پیشامدهای نادر و عجیب بشمارند و اگر کسی بگوید یا بنویسد، مردم بر سبیل عقاید جاری و عقاید خودشان سعی میکنند آن را با لبخند شکاک و تمسخر آمیز تلقی بکنند.زیرا بشر هنوز چاره و دوائی برایش پیدا نکرده و تنها داروی آن فراموشی توسط شراب و خواب مصنوعی، بوسیله ی افیون و مواد مخدر است، ولی افسوس که تاثیر اینگونه داروها موقت است و به جای تسکین پس از مدتی بر شدت درد می افزاید.
صادق هدایت

آره.
همه لاشخورهای فاشیست و فوندامنتالیست همین لاطائلات را عرعر می کنند و عشوه به افلاک می فروشند.
عادولف شاملو حتی خود هروئینی اش را درد مشترک جا می زند.
یعنی
چنان با درد عجین شده که درد مطلق شده و حتی بدتر
 درد مطلق بشریت شده است.
حالا چه باید؟
من درد مشترکم
مرا فریاد کن.

بشریت باید جمع شود و شاعری معتاد به هروئین را که مظهر درد و درد مشترزک بشریت است
فریاد کند
خوب که چی بشود؟
هدایت فرقی با روحانیت کثافت ندارد
از سر تا پا مرتجع است و دشمن خلق زحمتکش است



آره.
 مسئله اکنون در مقیاس جهانی این است
که پرولتاریا در حال عقب نشینی
 و
 فاشیسم و فوندامنتالیسم
 در حال پیشروی است.

در اوکراین و غزه هم
جنگ نه بین انقلاب (ترقی) و ارتجاع
بلکه جنگ بین دو ارتجاع است
جنگ بین اولیگارشیسم روس با اولیگارشیسم  اوکراین است
هر دو مرتجعند و عمیقا ضد خلقی اند
در خاورمیانه هم فوندامنتایسم یهود با فوندامنتالیسم اسلامی در جنگ اند.

در جنقوری اسلامی کسی سیاسی نیست.
ما با بیش از ۲۰ هزار نفر هماندیشی و منتشر کرده ایم.
خلایق اصلا سواد ندارند.
 مبارزه نه برای جامعه بهتر، بلکه برای روسری و غیره است.
خلایق تنها چیزی که ندارند
 شعور طبقاتی  وسیاسی است.
همه چیز بند تنبانی شده است




مایک پمپئو: «هدف از قیام‌ها در ایران یک جمهوری دموکراتیک و ایران آزاد عاری از هر گونه دیکتاتوری است. ایران هرگز به دیکتاتوری شاه باز نمی‌گردد و به حکومت دینی کنونی رضایت نخواهد داد.» میخوام بگم هر جریانی یعنی هر جریان سیاسی که شدید و ۱۰۰٪ ضد شاه و شیخ باشه را عاشقانه دوست دارم

هی پمپ نو
در جنقوری اسلامی
اصلا سیاسی وجود ندارد.
مبارزات بر سر بند تنبان است و نه بر سر جامعه بهتر.
همین حریف اصلا سواد ندارد.
حتی صداقت ندارد.
شوهرش مرده و ادعا می کنند که غیبت کبری کرده است.
هر سال از بن سلمان ۸۰ میلیون دلار دریافت می کنند
اینها که بهتر از شاه و شیخ نیستند

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر