مهدی تدینی
(۱۳۵۹)
پروژهٔ اصلی دیگر او انتقال و شرح اندیشهها و نظریات ارنست نولته،
متفکر و تاریخنگار آلمانی و از شاگردان مارتین هایدگر
است.
درنگی
از
میم حجری
مهدی تدینی
تاریخ
موهوم بودن مفاهیم و نگرشهای جهانمیهن و ضدمیهنی
را
نشان داده است.
از تدینی چه پنهان که جهان وطنی را بورژوازی امپریالیستی به عنوان الترناتیوی ارتجاعی در مقابل انترناسیونالیسم پرولتری علم کرده است.
جهان وطنی بورژوازی امپریالیستی
به شدت ارتجاعی است و در خدمت دفاع از خیانت به ملت و در راستای دلیلتراشی و توجیه اتحادیه های بین المللی سرمایه انحصاری قرار دارد.
انحصارات آلمانی از دیرباز،
به بهانه اینکه دولت ملی، کهنه شده و عمرش به پایان رسیده،
در پی ایجاد «دولت اروپائی» تحت رهبری خود بوده اند،
تا بتوانند بر ضد دول سوسیالیستی و جنبش های ضدامپریالیستی ـ دمکراتیک در کشورهای سرمایه داری،
بطور موفقیت آمیزی مبارزه کنند.
جهان وطنی و ناسیونالیسم بورژوائی و شووینیسم دو طرف مدال واحدی اند.
جهان وطنی نسخه ای ارتجاعی بر ضد انترناسیونالیسم سوسیالیستی است.
علاوه بر این،
فاشیسم
هم
مبلغ انترناسیونالیسم فاشیستی است.
مثلا
فاشیست های ایرانی (پان ایرانیست ها) برای ابراز همبستگی به اوکراین می روند.
رضاشاه به عقد پیمان همبستگی با فاشیسم آلمان می پردازد و همسر و دخترانش را به زیارت عادولف می فرستد.
محمد امین
رهبر همین فلسطین و اعراب
یار غار عادولف هیتلر بوده و حتی واحد فاشیستی اس اس خاص خود را تشکیل داده بود که در بالکان و غیره بر ضد پارتیزان ها می جنگیدند.
مدتی است که نوع نوینی از جهان وطنی ارتجاعی را فوندامنتالیسم اسلامی شیعی و سنی
(حزب الله، القاعده، اخوان المسلمین، داعش و حماس و عردوغان و غیره)
تبلیغ می کنند.
ضمنا
پس از شکست انقلاب اکتبر
امپریالیسم جهانی
با اشاعه خرافه معروف به نئو لیبرالیسم
سرحدات ملی ملل مختلف را بی اعتبار اعلام کرده است
و
به تجزیه دول چند ملیتی اقدام کرده است.
مثلا در عراق و بالکان و سوریه و لیبی و سومالی و سودان و غیره.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر