مارکسیزم و آئین بهائی
سایت پژوهشنامه
نگارنده:
نادر سعیدی
درنگی
از
میم حجری
و
حضرت باب بیان داشتند
که
"دونالله موجود نمیشود الّا به دو جهت،
جهت وجودی
که
دال بر ظهور متجلّی است
و
جهت ماهیتی
که
دال بر جهات عبودیت و قبول این تجلّی است"
همانطور که ذکر شد،
برای درک منظور باب الله
بهتر است که روی مفاهیم مهم او در این جمله خم شویم:الف
دون الله
ب
ماهیت
در قاموس باب الله،
دون الله
موجودیت خود را مدیون تجلی الهی است
و
ماهیت خود را مدیون عبودیت و پذیرش تجلی الهی است.
احتمال این می رود که منظور باب الله از دون الله، جمادات باشد
و
منظور او از جهت وجودی در اثر تجلی الهی،
کسب موجودیت توسط جمادات باشد.
یعنی
گذار از جمادیت به موجودیت باشد.
یعنی
همان اندیشه ای باشد که مولانا تبیین داشته است:
از جمادی مردن و نامی (نبات) شدن و بعد از نما مردن و حیوان شدن و بعد از حیوان مردن و آدم شدن باشد.
باب الله
به نحوی از انحاء
دلیل فقهی برای ادعای مولانا عرضه می دارد.
دلیل توسعه جمادات به موجودات
در قاموس باب الله،
تجلی الهی است:
یعنی جمادات در اثر نفوذ انرژی تابشی الهی،
توسعه کیفی می یابند و موجودیت کسب می کنند.
مولانا برای این توسعه از جماد به جاندار (موجود)
دلیلی نیهلیستی می تراشد:
مولانا
مرگ را به مقام موتور توسعه و تکامل ارتقا می دهد.
باب الله
اما
دلیل بهتری دارد:
باب الله
تجلی الهی را موتور توسعه و تکامل کیفی می داند.
اگر تجلی الهی را به نفوذ انرژی در جمادات تفسیر کنیم،
به دلیلی کم و بیش ماتریالیستی ـ علم الاشیایی می رسیم.
حیات (موجودیت) هم نتیجه تغییر ساختار جمادات بوده است.
ساختار یعنی نحوه ترکیب اتم ها.
اکنون در آزمایشکاه های شیمی
اسیدهای امینه را که از ترکیب اتم های اکسیژن و هیدروژن و نیتروژن و کربن تشکیل یافته اند،
چنان ترکیب می کنند که ماده حاصله شروع به راه رفتن می کند.
یعنی
کم و بیش
موجودیت کسب می کند.
ترکیب اتم ها اما محتاج انرژی پیوندی است.
باب الله
منبع الهی برای این انرژی لازمه عرضه می دارد.
البته این انرژی واقعا غول آسایی است.
عظمت این انرژی پیوندی را وقتی می توان فهمید
که
بخواهیم کاتیون مثبت سدیم را از انیون منفی کلر در مولکول نمک طعام جدا کنیم.
نیرو و انرژی لازم برای این جداسازی
به اندازه ای است که با آن می توان گلوله ای به وزن کره زمین را فرسنگ ها به دور پرتاب کرد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر