۱۴۰۲ آبان ۲۴, چهارشنبه

خود آموز خود اندیشی (۷۹۷)

   Bild

شین میم شین

باب دوم

در احسان

حکایت نوزدهم

بخش چهارم

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۷۳)

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم!  
 

ز تاج ملکزاده ای در مناخ

شبی لعلی افتاد در سنگلاخ

 

پدر گفت:

«اندر شب تیره رنگ

چه دانی که گوهر کدام است و سنگ

 

همه سنگها پاس دار، ای پسر

که لعل از میانش نباشد به در.» 

 

معنی تحت اللفظی:

شبی از تاج شاهزاده ای لعلی در سنگلاخ افتاد.

پدرش گفت:

پیدا کردن لعل در ظلمات شب در سنگلاخ دشوار است.

همه سنگریزه ها را جمع کن تا فردا لعلت را پیدا کنی.

 

سعدی

در این سه بیت شعر،

 دیالک تیک خوب و بد

را

 به شکل دیالک تیک لعل و سنگ بسط و تعمیم می دهد.

 

او برای اینکه لعل گمشده در تاریکی را باز یابد، همه سنگهای سنگلاخ را که لعل بدانجا افتاده، جمع می کند و به خانه می آورد، تا در روز روشن، لعل را از سنگ تمیز دهد و لعل گمشده را از انبوه سنگ و شن بیرون کشد.

این شیوه عمل، شیوه عمل درست و بجائی است.

 

منظور سعدی اما چیز دیگری است.

 

ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر