۱۴۰۲ مهر ۲۶, چهارشنبه

فرهنگ مفاهیم فلسفی (ت) تفکر تاریخی (جهانتصویر تاریخی) (۲۴)

 

 

پروفسور دکتر هانس کورتوم

پروفسور دکتر وینفرید شرودر

برگردان

 شین میم شین

 

تئوری تاریخ در فلسفه بورژوازی واپسین

ادامه

 

۱۱

·    رانکه بدین طریق بلایای زیر را بر سر علم می آورد:

 

الف

اولا علم را به رلاتیویسم تاریخی محکوم می کند.

 

ب

·    ثانیا علم را به  صرفنظر از درس آموزی از تاریخ محکوم می کند.

 

پ

·    ثالثا علم را به صرفنظر از راهنمائی انسان در تأثیرگذاری بر سیر تاریخ محکوم می کند.

 

۱۲

·    این «هیستوریسم» (تاریخگرائی) بیگانه با توسعه تاریخی بی جواب نمی ماند.

مراجعه کنید

به

 

تاریخگرایی

(هیستوریسم)

 

۱

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/12237

 

۲

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/12248

 

۳

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/12253

 

۴

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/12258

 

پایان

 

۱۳

·    اما از آنجا که واکنش بر آن نیز همان پیش شرط های «هیستوریسم» را مبنای کار قرار می دهد، یعنی بر فرضیه واره ای  استوار بوده که بنا بر آن برای بشریت حرکت پیشرفتمند قانونمندی وجود ندارد، حاصلی جز روی بر تافتن از تفکر تاریخی به همراه نمی آورد.

 

۱۴

·    این قضیه را در نوشتجات دوره جوانی نیچه تحت عنوان «سود و زیان تاریخ برای زندگی» (سال ۱۸۷۱)  مشاهده می کنیم:

 

الف

·    این یعنی اولا «روی برتافتن از شدن (تحول)» (به قول نیچه)

 

ب

·     ثانیا روی آوردن به «آنچه که به تاریخ،  خصلت ابدی و همیشه همان می بخشد.»

 

پ

·    ثالثا روی آوردن به انواع فناناپذیر در گونه های بی پایان.

 

۱۵

·    چون این دو موضعگیری که همدیگر را مشروط می سازند، نتیجه فقدان دورنمای تاریخی عینی بوده اند، تعجبی ندارد که ایدئولوگ های بورژوائی واپسین تا عصر حاضر اگر چه در باره بحران «هیستوریسم» بسیار نوشته اند، ولی آخر سر از حد این دو موضع و یا از حد تلاش در جهت ذوب اکلکتیکی (التقاطی) آندو پا فراتر نگذاشته اند.

 

 ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر