درنگی
از
یدالله سلطانپور
همانطور که ذکرش گذشت،
آنتی یهودائیسم (یهودا ستیزی)
وقتی شروع می شود که مسیحیت از یهودیت انشعاب می کند
و
یهودیان
را
قاتل مسیح (محارب خدا) قلمداد می کند که مورد غصب الهی قرار گرفته اند و به سرگردانی در جهان محکوم شده اند.
مرکز آنتی یهودائیسم (یهودا ستیزی)
اروپا بوده است.
ولی تا قرن یازدهم
هنوز
خصلت خصومت فیزیکی ضد یهودی به خود نمی گیرد.
اما خلق یهود از خیلی از حقوق اجتماعی محروم می گردد.
تنها کارهایی که یهودیان مجاز به انجام برای امرار معاش اند،
کارهایی است که مسیحیان مجاز به انجامش نیستند.
از قبیل رهن و ربا و غیره.
برخی از بانکداران یهودی ثروتمند می شوند
و
تهمت مال اندوزی به خلق یهود زده می شودو
تهمتی
که
کماکان
رواج دارد.
این تهمت وسیعا تبلیغ می شود.
حتی در رمان ها و کاریکاتورها و غیره.
مثلا در رمان شکسپیر تحت عنوان «فروشنده وندیگ»
اوج آنتی یهودائیسم (یهودا ستیزی) مسیحی
سال ۱۰۹۶ است که جنگ های صلیبی مسیحیان شروع می شوند.
چنگ های صلیبی
به ظاهر بر ضد مسلمین اند.
ولی اعلام می شود که دشمنان خدا در شهرهای ما و میان ما هستند
و لزومی به لشگرکشی به کشورهای دیگر نیست.
بدین طریق
لاشخورها و صلیبیان به کشتار یهودیان و غارت دار و ندارشان مبادرت می ورزند.
این جنایات لاشخورهای مسیحی
را
پروگروم
می نامند.
پروگروم ها در اروپا به کرات صورت می گیرند.
ولی
به ویژه
در قرن چهاردهم اوج می گیرند.
در سال ۱۳۴۶ پاندمی طاعون اشاعه می یابد و تقریبا یک سوم جمعیت اروپا می میرند.
طاعون
زمینه فکری لازم را برای تئوری های توطئه فراهم می آورد.
باعث و بانی طاعون
را
خلق یهود محارب با خدا
قلمداد می کنند
و
قتل و غارت و قلع و قمع خلق یهود اوج می گیرد.
اتفاقا
با اشاعه پاندمی کرونا نیز از همین توطئه تئوری ها بر ضد خلق یهود
رواج می یابند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر