۱۴۰۲ آبان ۵, جمعه

درنگی در دیالک تیک سمتگیری ها و رویارویی های طبقاتی ـ سیاسی (۱۴)

 

درنگی

از

یدالله سلطانپور

 
از ساعاتی پیش خبر ضد و نقیض ترور عبدالله عراقی از فرماندهان ارشد و امنیتی سپاه در حال انتشار هست. عراقی اکنون رئیس اداره امنیت معاونت اطلاعات ستاد کل نیروهای مسلح، است و قبلا مدتی جانشین فرمانده نیروی زمینی سپاه بود. اما مهمترین سمتهایش فرماندهی سپاه تهران بزرگ و فرماندهی
امیر


وجه مشترک مرکزی سیاستمداران بورژوازی یهود با امپریالیسم و فوندامنتالیسم و فاشیسم و اولیگارشیسم و آنارشیسم و غیره
توسل به ترور و تخریب برای «حل» اختلافات از در عقب است.
انتقام به عوض اهتمام است.

در این طویله پهناور جهان

معلوم نیست که مرجع تقلید و مقلد کیست.

 

پوتین

همان بلا را بر سر چچستان و سوریه و اوکراین آورده و می آورد که هیتلر بر سر لننیگراد و استالینگراد و غیره آورده است

و

متفقین بر سر شهرهای آلمان فاشیستی آورده اند.

پوتین

شهرها را به خرابات شام تبدیل می کند و سکنه شهرها را از خانه و کاشانه محقر خود آواره می سازد.

همین رویه و روش فاشیسم و متفقین و پوتین را عردوغان در اقالیم کردنشین و سوریه پیشه کرده است

و

اسرائیل در مناطق تحت اشغال و لبنان و غیره.

 
مثال:
موساد تا کنون هزاران تن از شخصیت های سیاسی و نظامی و غیره فوندامنتالیسم اسلامی و فلسطین و غیره را
با صرف هزینه های کلان
ترور کرده است.
بدون اینکه مفید افتد و مسئله فلسطین حل شود.

کسب و کار سفارت های جنقوری اسلامی
بمب گذاری در کنیسه ها و مجامع مخالفین و غیره است.

پوتین
هر نفسکش مشکوکی را هر جا هم که باشد
ترور می کند.
حتی آشپز خود را با قبیله اش ترور کرده است.

 
خمینی
سران حزب توده را که جز خدمت به سیستم قرون وسطایی اش کاری نکرده بود،
زجر کش و تواب و رسوا و اعدام کرده

و

هر منتقد بتد تنبانی را قصابی کرده است.

کسب و کار حماس و حزب الله و جهاد و الفتح و غیره
ترور یهودیان چه بسا بازمانده از کشتارگاه های فاشیسم بوده و است.
پشت سر این ترور به مثابه تنها ره رهایی
خرافی ترین تئوری های عهد بوقی کمین کرده است.
از قتل الموذی قبل عن یوزی تا تئوری فاشیستی نخبگان.

رسانه های امپریالیستی
چنان از ترور سران حامس و حزب الله و غیره
گزارش می دهند که انگار این افراد مغزهای متفکرند.

اینها امثال احمدی نجات و رضایی و مطهری اند.
شش کلاسه های قدیمند.
حتی خواندن و نوشتن بلد نیستند.

جامشین برای این زباله ها فت و فراوان است.

 
در زمان شاه

 حتی

 احمدی نجات

 نمی توانست شهردار تهران شود چه رسد به رئیس جنقور شدن.

 
حیات و ممات اینها پشیزی ارزش ندارد.

 
از دست این جماعت
می توان سر خود را به سنگ زد و خودکشی کرد
ولی نمی توان به کشتن اینها خطر کرد.

مثال:
حزب الله در لبنان

کلی تونل زد و هنر کرد و دو سرباز اسرائیل را کشت و جسدشان را گروگان گرفت.

 
می دانست که لبنان خرابات شام خواهد شد

و

یک میلیون نفر بی خانمان و دربدر خواهند شد.
ولی اعتنایی به توده و حاصل رنج صدها ساله آنها نداشت و ندارد.

 
خردستیزی همین است.

خردستیزی و خریت و خرابکاری

 رابطه دیالک تیکی با هم دارند.

حماس می دانست که صدها هزار نفر از سکنه غزه کشتار و بی خانمان خواهند شد
ولی برایش مهم نبود و نیست.

 
فاشیست های اسرائیل می دانند که همزیستی با همسایه راه حل سیاسی دارد و نه راه نظامی
و
اگر راه حل سیاسی پیدا شود
حماس و حزب الله باید موشک های شان را شیااف کنند و کیف خر کنند.

 
ولی
خواب خرد
به زایش هیولا می انجامد.

 
ما با دیالک تیک خردستیزی در طویله جهان سر و کاررداریم

و

دفاع مستمر از حریم خرد

در دستور روز است.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر