زهره تنکابنی
جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه
منبع:
اخبار روز
درنگی
از
مسعود بهبودی
۱
امپراطور
به بهانه های واهی مانع توسعه ی عراق، سوریه و لیبی شده
و
با مانور های تحریک کننده در جزیره تایوان،
چین را دعوت به جنگیدن می کند،
لیکن، چین با کیاست، از این ترفند رقیب میگریزد.
زهره تنکابنی
عاجز از تفکر منطقی بخور و نمیری است.
ممانعت امپراطور کذایی (و نه امپریالیسم به سرکردگی امریکا) از توسعه کذایی عراق و سوریه و لیبی و تحریک جمهوری خلق چین (و نه چین) به جنگ
چرا و چگونه می تواند به خروج او از باتلاق منجر شود و نه به ورود او به باتلاق؟
زهره از تفکر دیالک تیکی کمترین خبری ندارد.
به همین دلیل
خیال می کند که امپراطور بنا بر میل و هوا و هوس و حال و هوا و حوایج خود عمل می کند.
زهره
نه از دیالک تیک جبر و اختیار خبر دارد و نه از دیالک تیک جنگ و صلح.
افراد
آن می کنند که باید بکنند.
حافظ
حتی
می دانست:
آنچه استاد ازل گفت:
«بگو»،
می گویم.
معنی تحت اللفظی:
شعری که من می سرایم، نه به میل خودم، بلکه بنا بر میل استاد ازل است
که پشت پرده نشسته است
و
من مجری طوطی وش فرامینش هستم.
مارکس
علیه الرحمه
به همین دلیل می فرماید:
افراد چه بسا کارهایی می کنند که از محتوا و ضرورت و عواقبشان خبر ندارند.
درست به همان سان که شعر می سرایند، بدون اینکه از محتوای طبقاتی آن
با خبر باشند.
پس از تحلیل مارکسیستی
هم
محتوای طبقاتی اعمال افراد معلوم می شود
و
هم
محتوای طبقاتی اشعار افراد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر