شین میم شین
باب دوم
در احسان
حکایت پانزدهم
(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۶۷ ـ ۶۸)
۱
دو چشمش ببوسید و در برگرفت
وز آنجا طریق یمن بر گرفت.
معنی تحت اللفظی:
مأمور امیر یمن
دو چشم حاتم طایی را بوسید و بغلش کرد و به سوی یمن رهسپار شد.
سعدی
در این بیت شعر،
دیالک تیک وسیله و هدف
را
به شکل دیالک تیک احسان و دوست سازی بسط و تعمیم می دهد:
کرم
کیمیائی
است
که
در تماس با دشمن
«خروش از نهادش» برمی انگیزد
و
او را به دوستی صمیمی مبدل می سازد.
کرم کیمیای تبدیل دشمن به دوست است.
در این اندیشه سعدی، نگرش پراگماتیستی او به وضوح دیده می شود:
احسان
فقط و فقط
وسیله تحصیل سود است.
سود دنیوی و یا اخروی.
اندیشه آشنائی است که ما قبلا مورد بحث قرار داده ایم و سعدی اکنون در قالب مثالی زنده دوباره مطرح می سازد:
چو دشمن کرم بیند و لطف و جود
نیاید دگر خبث از او در وجود.
معنی تحت اللفظی:
اگر به دشمن بخشش و لطف و محبت کنی،
خباثت از او نمی بینی.
این نشاندهنده این واقعیت امر است که کلام سعدی از کوره ملتهب تفکری پیگیر و مستمر گذشته است.
سعدی
روی حرفی که می زند،
سالها اندیشیده است و این یکی دیگر از تفاوت های بنیادی سعدی با حافظ و امثالهم است.
گانگستر سعدی
همانند خود او زن ستیز تمام عیار است:
که من گر گلی بر وجودت زنم
به نزدیک مردان نه مرد ام.
زن ام.
معنی تحت اللفظی:
من اگر صدمه ای به تو بزنم، در قاموس مردان، مرد نیستم، بلکه زنم.
او معتقد است که اگر حتی گلی بر وجود حاتم بزند،
در نظر مردها،
در چشم گانگسترهای دیگر،
نه مرد،
بلکه موجودی پست و همتراز با زن تصور خواهد شد.
حالا می توان فهمید،
چه قضاوتی سعدی در باره جنس زن دارد.
علت این امر باید مورد پژوهش فلسفی ـ علمی قرار گیرد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر