۱۴۰۲ مهر ۸, شنبه

کلنجار ایده ئولوژیکی با همنوع (۲۵۶)

 
 
میم حجری

 
اجامر بیسوادند.
حرف زدن بلد نیستند.
این بدبختی همه گیری است.
صد رحمت به عرعر خر.



من ـ زور ازمفهوم آتش به اختیار چیست؟
چشم در مقابل چشم؟
در این صورت
یا
کشور کوران
تشکیل می یابد
و
یا
کشور گوران.
جنگ بر سر چیست؟
هدف
تسویه حساب با یکدیگر است
و
یا تشکیل جامعه ای بهتر و انسانی تر؟


نه.
نحوه رفتار ما با کسی
بیانگر هیچ چیز نیست.
نحوه رفتار ما
چیزی سوبژکتیو است.
اگر مثلا بیمار باشیم ویا خسته باشیم و یا گرفتار باشیم و یا شاد و نشگول باشیم، سیر و ثروتمند باشیم
طرز رفتارمان متفاوت خواهد بود.
اگر
از حریف
راضی، ناراضی، دلخور، متنفر باشیم
طرز رفتارمان متفاوت خواهد بود.
ضمنا
اگر خرپول، تهیدست، بیسواد، خردمند باشیم
طرز رفتارمان متفاوت خواهد بود.

قبل از انتشار این مزخرفات
بیندیشید تا خلایق را گمراه نسازید
البته اگر برای انتشار این لاطائلات
حقوق نمی گیرید



من به این و آن احترام قایلم
حریف

بحث
 بر سر علایق و سلایق خلایق که نیست.
 علایق و سلایق خلایق
 پشیزی ارزش ندارند.
حقیقت هر نظر
 در خود نظر است
و
 نه در صاحبنظر و خواننده و شنونده نظر.
 ماهیت خر
در خود خر است
و
نه در خرچران و خرسوار و خرفروش و خرشناس





آرمان کوچولوی ما امسال رفته کلاس اول چون تا قبل از مدرسه رفتن تو خونه باهاش با زبان مادریمون حرف زدن الان براش سخته که سرکلاس فارسی حرف بزنه بهش میگیم سرکلاس چجوری حرف میزنی میگه بعضیاش انگلیسی منظورش همون (فارسیه) بعضیاش به زبون خودمون
دونیل

خودمختاری «ملی» و تکلم و تحصیل و تدریس به زبان مادری
حق مسلم لنینی خلق ها ست.
در غیر این صورت
رشد نیروهای مولده کند وچه بسا متوقف می شود و جامعه به عقب برمی گردد.
یکی از دلایل عقب ماندگی این کشورها
همین است.
اکثریت سکنه جنقوری اسلامی
به دلیل ندانستن زبان فارسی عقب مانده اند



هنر بزرگ عیرانیان
از هر دار و دسته
ریختن بی مهابای آبروی عیران و عیرانی در ملأ عام جنقوری و جهان است
مردیم در حسرت دیدن شخصیتی، خردمندی، فرزانه ای.
چه زباله هایی به چه مقاماتی رسانده میشوند.
به کجای این طویله
میتوان آویخت پالان را؟
به چه چیزی در این دیوانه خانه می توان دل بست؟


شعور
چیزی طبقاتی است.
دلیل خریت خیلی ها  
موضع طبقاتی آنها ست.
درست به همین دلیل
مارکسیسم را نمی توان تدریس کرد.
درست به همین دلیل
پرولتاریا
مارکسیسم را بهتر از هر دانشمند فئودال و بورژوا می فهمد.



این اندرز اینشتین
هم غلط است.
افکار کهنه و نو وجود ندارند.
افکار حقیقی و باطل، علمی و خرافی
وجود دارند.



مش نادر.
شعر مقوله نیست.
مقوله ضمنا چیست؟
شعر در جنقوری اسلامی
 وسیله ای برای خردستیزی و خرپروری است


به به از این قدردانی جنقوریانی.
ما تنها کسی هستیم که شعر زیبای شما را به دقت خوانده ایم
و علاوه بر ان به ابراز نظر صادقانه و جسورانه خطر کرده ایم.
امروزه
احدی چیزی نمی خواند.
الکی هندونه پوکی زیر  بغل حریف و حریفه می چپانند و می روند.
بحث بر سر ما ست و یا بر سر شعر؟
اشعار گوته را خوانده اید که راجع به شعر حکم قطعی صادرمی کنید؟
 ضمنا از کجا مید انید که ما جز مخالف گویی حرف دیگری برای گفتن نداریم؟
 شما حتی سطری از یک میلیون مطلب ما نخوانده اید.
این تفسیر نیست.
تحلیل است.
 تفاوت تفسیر با تحلیل از زمین تا آسمان است.



اره.
 ساواکی ها همین طوری اند.
 به اندیشه کاری ندارند.
 سواد خواندن و فهمیدن هم ندارند.
فقط می خواهند بدانند که این کتاب را از کجا پیدا کرده ای.



شاه کی بود و کی شاه را روی کار اورده بود؟
 شاه در وحدت با ارتجاع روحانی و امپریالیستی
با کودتای ۲۸ مرداد روی کار می  آید و  شطی از خون شریف ترین فرزندان مردم را می ریزد
و جامعه را صدها سال عقب می اندازد
و دارو ندار کشور را به حساب های خصوصی اش در بانک های امپریالیستی منتقل می کند
بعد توسط همان ارتجاع داخلی و خارجی  سرنگون می شود.
با مفاهیم شاش و گ. و گ. ر. و غیره نمی توان اندیشید.
شما اصلا نمی دانید که چپ کیست.
۹۹ درصد مفاهیم شما بند تناانی اند



بحث
بر سر ترویج  مفاهیم انتزاعی است.
نماد رستگاری و انسان ایرانی و غیره.
 این طرز برخورد ارتجاعی است و باید نقد شود.
به عوض منع از ابراز نظر صادقانه
بیندیشید.
جامعه طویله شده است.
کسی دنبال حقیقت نیست.
این طرز تجلیل از این و آن
نوعی عوامفریبی است.
اینکه تختی خاکی بوده و افاده نمی فروخته و برای زلزله زدگان پول جمع می کرده
 بحث دیگری است.
مهم هم نیست.



این بیت شعر در مدح تختی
 از سیاوش کسرایی است.
 از ما ست که بر ما ست.
صداقت
یعنی حقیقت پرستی.
حرف باید خود حرف و برف باید خود برف باشد.
و گرنه در و دروازه به روی عوامفریبی باز می شود و فاجعه آغاز می شود.



صداقت
نگاه معصوم کودکیست
واحساس
خواب رویاهاست
امید روزنه ایست
در پس ابرهای سیاه
و رهایی پروازیست
در آسمانی آبی
منصور باب المراد
آلمان ۲۰۲۳پائیز

این شعر منصورباب المراد
 کلکسیونی از تحریفات مفهومی است.
شعر
شده اسباب فریبایی برای تحریف مفاهیم و خردستیزی:
صداقت
به معنی حقیقت پرستی است.
حقیقت چیست؟

احساس
فرمی از انعکاس واقعیت عینی در ایینه ضمیر آدم ها و فرمی از واکنش روان آدمی به انعکاسات است.
احساس به خواب و یا بیداری رویا ربطی ندارد.
امید
نه روزنه ای در پس ابرهای سیاه و سفید
بلکه انتظار علمی و قانونمندی است.
امید اینکه آب بجوشد و چای تهیه شود
مبتنی بر وقوف بر این قانون فیزیکی است که آب تحت فشار جو در ۱۰۰ درجه سانتیگراد می جوشد.
رهایی نه پروازی در آسمان ابی
بلکه حل تضادهای جامعتی در روی زمین است.
آزادی به قول حکیم آلمانی
درک ضرورت است.
اختیار = درک جبر
جبر و یا ضرورت = قوانین وقانونمندی های عینی مربوطه
خر نمی تواند آزاد و رها باشد
حتی اگر مثل موشک به پرواز آید



نماد رستگاری انسان ایرانی در هیئت زنان و جوانهای ایران
رابی

من ـ زور از مفاهیم انتزاعی رستگاری و  انسان ایرانی چیست؟
این دم زدن دمبدم عوامفریبانه از ایرانیت و ایرانی
آیا نشانه تبلیغ فاشیسم و شووینیسم نیست؟
انسان ایرانی کذایی
چه مشخصات و حصایصی دارد که تحفه نطنز شده است؟
چرا تجلیل باید جای تحلیل را بگیرد؟
تختی بیوگرافی سیاسی دارد.
عضو جبهه ملی کذایی بوده است.
برای چه به عرش اعلی می برید؟


دولتشاهی ها و عوامفریبی ها

این زن بدبخت
از زتان شهر نو بوده است و نه کاخ نیاوران
این لاشخورها هم شهرنو را به اتش کشیده اند و زغاله جنده ها را به دوش می کشند و شعار می دهند.
این لاشخورها
عن گلاب کرده اند.


محتوای فکری این شعر چیست؟
اگر شاعر فکری برای تبیین دارد،
چرا به شعر توسل می جوید و نه به شعور؟
چرا حرفش را صریح و روشن تبیین نمی دارد؟
من - زور شاعر از مرگ و قامت بلند اسطوره  و مشق سرخ قیام و غیره چیست؟
هدف شعرای کذایی
عوامفریبی است و یا روشنگری علمی و انقلابی؟
هدف و آماج سیاسی واحدهای شورشی کذایی چیست؟
بدیل شعرا برای جنقوری اسلامی چیست؟
برنامه واحدهای شورشی چیست؟
 چه حاکمیتی باید جای جنقوری اسلامی را بگیرد؟
حاکمیت تروریستی ئی باید جای خود را به حاکمیت تروریستی دیگر بدهد؟




فرق نداره کجایی باشی ما همه ایرانی هستیم.
دادار
من ـ زور از ایرانیت چیست؟
نمایندگان مجلس شوربای اسلامی می فرمایند:
بازنشستگان ارزشی ندارد.
انگلند واگر شرع اجازه دهد
باید در گورهای دسته جمعی در خاورانی دیگر زنده به گور شوند
تا دارایی نجومی اقلیتی انگل
تکثیر شود.
این میلیون ها زحمتکش بازنشسته به ذلت نشسته
ایرانی اند و یا اجنبی اند؟
خلق های ترک و کرد و بلوچ و غیره در جنقوری اسلامی
بالاجبار به زبان فارسی تحصیل و تکلم و تدربس می کنند
زبانی که زبان مادری شان نیست.
این اکثریت ستمکش طویله
ایرانی اند ویا اجنبی اند؟
معیار برای ایرانیت کذایی چیست؟



اگر عرب ها نبودند، اگر فلسفه اسلامی و یا عربی نبود، فرنگیان اصلا ترک بربریت نمی کردند. مشد عزیز نسین


 این نمایندگان بی شرم و بی شعور و بی شخصیت
در مجلس شوربای اسلامی
نمایندگان کیانند؟
نمایندگان سکنه شهرها هستند ویا سرمایه داران شهرها؟
این زباله ها را کی انتخاب میکند و به مقام نمایندگی ارتقا می دهد؟
بازنشسته ها
در بدترین شرایط در طویله اسلامی جان کنده اند و طبقه حاکمه طویله را میلیاردر ساخته اند و خود به نان خشک و خالی رضا داده اند.


عجب خرافاتی.
من ـ زور از علم چیست؟
حریف
علم را با فقه (تئولوژی) عوضی گرفته و عالم را با آخوند.
آدم باید خر باشد و آخوند را عالم بداند.



هی تولستوی
اولا
لباس کسی معرف او نیست.
اینشتین
به لحاظ لباس
فرقی با کسان دیگر نداشت.
لباس می تواند نشاندهنده جایگاه اجتماعی هر کس باشد و یا نباشد.
لباس
اما نمی تواند معرف محتوای شخصیتی و معرفتی (شعوری) کسی باشد.  

ثانیا
افکار
شخصی نیستند.
افکار
طبقاتی اند.
وقتی روح االله می گوید:
من دولت تعیین می کنم،
منظورش
 نه خودش، بلکه طبقه اجتماعی مرتجع مشخصی است.
منظورش
اشراف فئودال و روحانی و بورژوازی سنتی ـ بازاری است.
خمینی
مأمور و نماینده است.



جنگ ارامنه نیست.
 جنگ اولیگارش های آذری و ارمنی است.
 جنگ پوتین با پالان
 هم جنگ اولیگارش های روس و اوکراین است



شما کامنت ها را حتی به دقت نمی خوانید.
چون فکری جز خویشتن ندارید.
سگان که مقصد ندارند.
هنر سگان پارس است و بس.
حرف های ما پارس های ما هستند.




ما هم مرددیم که جوابی به کامنت تان بدهیم یا ندهیم.
چون کامنت کسی را کسی نمی خواند.
نظر چیست؟
نظرات که شخصی نیستند.
این برای هزارمین بار.
اگر باران ببارد سنگفرش خیابان خیس می شود.
این نظر شخصی کیست؟
عشق تعریف علمی و استاندارد دارد.
خریت عشاق که نظر شخصی ما نیست.
ما هم در ایام خریت
عاشق شده ایم و شرمنده ایم.
این
نتیجه تحلیل هزار صفحه ای عشق در آثار شعرای جنقوری و جهان است.
عشق نشانه بارز خریت است
خردمند دنبال عاشق و معشوق نمی گردد
دنبال چه می گردد؟






عوامفریبی سنتی همین بوده و است:
در زمان شاه
دار و دسته های فدایی و محاهد اسلام و خلق و دیمدام و لیملام
زیر بغل شیرخوارگان مردم هندوانه می چپاندند
شیرشان می کردند  و به جنگ شیران شرزه می فرستادند
اکنون در زمان شیخ
زیر بغل دختران مردم
هندوانه می چپانند وبه جنگ لاشخورهای تا دندان مسلح شیخ می فرستند.
 زنان = نران
هیچ فرق اساسی از هیچ نظر بین نران و زنان وجود ندارد.
خریت گلوبالیزه شده است
چون تیز بنگری همه در خواب و عرعرند.
بیداری کذایی زنان
بیداری بند تنبانی است
جنگ زنان جنقوری و جهان
نه بر سر منافع طبقاتی
بلکه بر سر منافع بندتنبانی است.
از جنب و جوش «می تو» تا جنب و جوش مهسا

زنگرایی ا عنقلابیون ز فحش های شان معلوم است:
۹۹ درصد فحش های شان به مادر و همسر و خواهر و دختر همدیگر است.
به بالا رود کار افتادگان
لنینی کند چون در عالم ظهور


هدایت
مسلمان بودن ننگ است
ننگ اورتر از آن، مسلمان ماندن است.

نفی
همیشه باید معین باشد.
هگل.
الترناتیو برای اسلام چیست؟
اگر کسی بخواهد مسلمان نماند
چه باید بکند؟
خود هدایت چه کرده است تا کسانی که لاطائلات هدایت را تبلیغ می کنند، بکنند؟
هدایت خودکشی کرده است.
حلایق باید خودکشی کنند؟

اسلام ستیزان چه می کنند؟
الترناتیوشان برای اسلام چیست؟
بعضی از عیرانیان
مسیحی شده اند.
این که نشانه خریت است و ننگ اورتر است.
بنا بر جهان بینی ایدئآلیستی خود اسلام ستیزان
مسیحیت
که  کم جنایت نکرده است.
تفتیش عقاید ننگ اورتر از  گشت عرشاد بوده است
مسیحیت پیشقراول استعمار بوده است و بدترین جنایات را در حق خلق های دیگر و  بومیان زمین مرتکب شده است.
دستش به خون میلیون ها کودک و جوان و زن و پیر  آلوده است
بعضی از اسلام ستیزان
انسانیت را بدیلی برای اسلام می دانند.
اولا
انسانیت و یا بشردوستی انتزاعی حضرات
امتحانش را داده است.
هر دگراندیش و یا حتی هر مظنون به دگراندیشی را
بیرحمانه سرکوب کرده اند.
بنا بر تئوری معتبرالعام ساواک
همه مشکوکند    
مگر اینکه در زیر شکنجه اثبات شود که مشکوک نیستند.


خوشا به حال گیاهان که عاشق نورند
و دست منبسط نور بر (روی) شانه ی آنهاست…
سهراب

گیاهان
خر نیستند تا عاشق چیزی باشند.
عشق کسب و کار خران است.
مش سهراب هپروتی.
گیاهان خردمندند.
گیاهان به نور و گاز کربنیک هوا و آب و املاح
نیاز دارند.
نور برای گیاهان
مثل بنزین برای خودروها  است.
نور
انرژی لازم برای کار و فعالیت است.
اکسیژن هم برای گیاهان مثل دود خوردوها و کارخانه ها ست.


خودت باش.
جهان اصالت شناس است.
برگمن

برگمن
چنان وانمود میکند که انگار خلایق قلابی، تقلبی، تصنعی اند و نه اصیل.
من ـ زورش
رنگ عوض کردن پیدرپی در برخورد با افراد مختلف است.
هدفش از این عندرز
مجسمه سازی از افراد است.
من ـ زورش این است که افراد باید با همه همنوعان مثل مجسمه رفتار کنند.
یک رنگ یک رنگ باشند.
برگمن از خود نمی پرسد که چرا و به چه دلیل باید اصیل کذایی بود؟
ضمنا مگر خودش اصیل کذایی است؟
مگر خودش همیشه همان است؟
مگر می شود در مقابل لاشخوری همان طور بود که در مقابل آشخوری هستی؟
آدم
آدم است و نه مجسمه
مش برگمن



نه.
جامعه بشری
طویله شده است
و
سکنه جامعه
سلب آدمیت شده اند
و
خر شده اند.
خر
خیلی هنر کند
ظاهر چیز را کم و یا بیش متوجه می شود و نه ذات انها را و یا باطن شان را



سورن کیرکه‌گارد می‌گوید در دسته‌بندی نهایی نظریه‌ای در کار نیست، تنها یک تصمیم بنیادین در کار است.. درباره اینکه افراد می‌خواهند خود را به چه نوع زندگی متعهد کنند.. این تصمیم نهایی مستلزم پذیرش خطری رادیکال است.. تصمیم رادیکال شخص را همیشه متعهد نگاه می‌دارد..



معیار مطمئن برای تعیین جهان بینی:

انگلس
 بهترین معیار برای تعیین  جهان بینی را  ارائه داده است:
معیار مطمئن برای تعیین جهان بینی
طرز حل مسئله اساسی فلسفه است:
هر کس ماده و یا وحود را مقدم بر روح و یا شعور بداند
جهان بینی اش
ماتریالیستی است.
هر کس  روح و یا شعور را مقدم بر ماده و یا وجود بداند
جهان بینی اش
ایدئالیستی است.
پایه و اساس اصلی طرز تفکر و تحلیل هر کس
مبتنی بر جهان بینی او ست


نفاق افکنی چیه؟
مبارزه ایده ئولوژیکی است
که یکی از سه نوع مهم مبارزه طبقاتی است:
مبارزه ایده ئولوژیکی
اقتصاید
سیاسی.

میتوان به سطح نازل مبارزه ایده ئولوژیکی
ایراد گرفت
ولی نمی توان
مبارزه ایده ئولوژیکی را تعطیل کرد.
با عرعر و عوامفریبی عامیانه و بند تبنانی
جبهه ضد ولایی تشکیل نمی یابد
جامعه
طویله می شود



درد
فقط امپریالیسم نیست.
مبارزه ایده ئولوژیکی
در همه سطوح جهان
متوقف شده است.
همه از دم
آب به اسیاب امپریالیسم می ریزند


ما اهل تحلیلیم.
بهتر هم همین است.
ما نظر خود را در کامنت اول نوشته ایم:
 این هارت و پورت چرچیل فاقد اعتبار علمی است
 و
 انتشارش نشانه نادانی است.
 به
عوض نقل خرافه
 باید
به
 نقد خرافه خطر کرد




جوری عکسهایش را از پشت قاب گوشی نوازش میکرد که گویی پوست آدمی را نوازش میکرد
رویا

عصر کنونی
عصر پوست گرایی است
عصر پوسته گرایی است
عصر فرمالیسم است
عصر صورت پرستی، ظاهر پرستی است.
مثالی از گنجینه دیالک تیکی سعدی:
پیاز
دیالک تیکی از پوسته و هسته
(دیالک تیکی از فرم و محتوا)

(دیالک تیکی از پوست و مغز)
است.


احمد شاه مسعود
مهره محبوب امپریالیسم فرانسه بوده است.
از سر تا پا مرتجع بوده است.
علاوه بر آن خر بوده است و ندانسته است که سرکرده امپریالیسم
امریکا ست و نه فرانسه و غیره


آره.
دارند خلایق را همین الان به رگبار می بندند.
مشخصه مرکزی مهم فاشیسم و فوندامنتالیسم و اولیگارشیسم
ضعیف کشی است.



هی مشد حسین پنبه ـ آهی
مردم
آزارشان به موری و سموری حتی نمی رسد
شر و آفت
نه از مردم
بلکه از طبقات حاکمه است.
بد بیاری مردم این است که از فرط فقر
کارهای کثیف طبقات حاکمه را بالاجبار انجام می دهد.
مثلا
برای سیر کردن شکم خود و خانواده خود
خواهر وبرادرش را به گلوله می بندد
شکتجه می دهد
شقه شقه میکند
 به خاوران می برد
چال میکند
مجبور به فرار و تحمل ذلت در فرنگ .
 می کند



بدبخت
جامعه ای که به دو طبقه توانگر و گدا
تقسیم شده باشد
زنده باد برابری، خواهری، برادری
زنده باد سوسیالیسم
زنده باد حاکمیت توده و حزب توده.
تا کسی محتاج این و آن نشود
تا نعمات مادی و فکری به تساوی میان مردم تقسیم شود




از قضای روزگار
روزی اگر حاکم این شهر شدم
 خون‌صد شیخ به یک مست فدا خواهم کرد
وسط کعبه دو میخانه بنا خواهم کرد
 تا نگویند که مستان ز خدا بی‌خبرند.
مهرنوش

بهتر است که به عوض آدمکشی و میخانه سازی
جامعه را زیر و زبر کنی.
وارونه را وارونه کنی تا وارونگی رفع شود و شر طبقاتی دفع شود.
یعنی
توده فرمایی بر قرار کنی.
یعنی
حزب توده تهیدست را به قدرت رسانی.
دموکراسی حقیقی هم همین است:
دموکراسی = حاکمیت توده تهیدست
به قول ارسطو





فرمانده نیروی دریایی ارتش:
 ما در قطب جنوب ملکیت داریم و برنامه این است که پرچم ایران را آنجا بالا ببریم و یک پایگاه دائمی احداث کنیم.

به داد علم طب تان برسید
تا
آیة الله شهرستانی
داماد سیستانی
برای نجات از مرگ
در طویله شفا یابد
و
به لندن نرود




شما سواد بخور و نمیری حتی  ندارید.
عقب مانده به توان هزارید.
 توسعه تاریخی
 فقط به مدد انقلابات اجتماعی
میسر شده است و میتواند میسر شود.

 شما از سر تاپا مرتجع تشریف دارید.
 شعور
 هم طبقاتی است.
شعور مرتجعین
 ارتجاعی و خرافی است
و
 نه علمی و عقلی و  انقلابی.
چین را با هند مقایسه کنید
و
 دریابید
 و در یابید.
کوبا
را
با
شیلی مقایسه کنید.
ویتنام را با فیلیپین
....




سید جواد شهرستانی (نماینده آیت‌الله سیستانی درایران و داماد ایشان)برای عمل قلب به لندن سفر کرده است

طبی به نام طب اسلامی وجود ندارد.
حتی برای نجات روح الله از مرگ
از اروپا پزشک بردند.
در عرض ۴۴ سال
ظاهرا قادر به توسعه ای در علم پزشکی نبوده اند و به علمای فرنگی پناه می برند.
کجا ست انکه دگر ره صلای علم زند
که جان ما ست گروگان آن صلا و نوید




امروز هرچی کار کردم نصفش فرستادم برا دخترام تو شمال رفتن تفریح نصفش هم دادم اسباب بازی برا پسرم
خودم هم اومدم خونه دوتا تخم مرغ نیمرو کردم برا شامم
ماری

ماری چنان وانمود می کند که انگار با درامد روزانه روزگار می گذراند.
با دوتا تخم مرغ
حتی
گربه ای سیر نمی شود.
چه رسد به زن زحمتکشی.
بدین طریق
تبر بر ریشه سلامتی زن زده می شود و زمینه لازم برای ابتلا به هزار درد بی درمان فراهم می آید.
آدم در چشم به هم زدنی
پیر میشود و زمینگیر میشود



پردوکتیو = تولیدی.
 کنترا = ضد.
 کنترا پرودوکتیو
به عملی اطلاق می شود که نتیجه معکوس می دهد.
مثال:
می خواهی جامعه باعفت شود و به پوشش زنان گیر می دهی و حجاب را به توده تحمیل میکنی.
هم
زنان
دست به مقاومت میزنند و
 کمتر حجاب را رعایت میکنند
و
هم
نران
به انچه که در زیر حجاب پنهان است،
کنجکاو می شوند
و حشری تر می شوند
و
جامعه ج. خانه می شود




سطلیون
اگر نمایندگان نیچه ئیسم و فاشیسم (نازیسم) بوده اند
شیخیون
نمایندگان فوندامنتالیسم اسلامی اند که همشیره فاشیسم است.
 نیچه ئیسم و فاشیسم (نازیسم)
هم
برای حل مسائل طویله و جهان
همین راه حل ها را تئوریزه می کند و جامه عمل می پوشاند:
بیماران و علیلان و ذلیلان و پیران و کولیان و یهودیان و کمونیست ها و ملل روس و چین و فیلیپین و ویتنام و غیره
باید بمباران میکروبیولوژیکی و شیمیایی شوند و به طرز سیستماتیک سوزانده و خاکستر و کود شوند و برای کشاورزی به خدمت گرفته شوند.
این راه حل ها تازگی ندارند.
این راه حل ها
ماهیت طبقاتی نما هستند.
برای هر عروس و دامادی
خرید خرافه «نبرد من» هیتلر
 اجباری بود که بهانه دیگری برای میلیونر شدن لاشخور بود..
ثروت سران فاشیسم و میلیتاریسم  افزایش غول آسا داشت
در حالیکه میلیون ها تن از یهودیان و سکنه کشورهای دیگر و اسرا
نان خشک و خالی برای زنده ماندن نداشتند.


مشکل اصلی،
 مشکل وحشت برهنگی بی‌شرمانه
 آن چیزی نیست که در زیر چادر است،
 بلکه بیشتر خود طبیعتِ چادر است.
لاکان علامه امپریالیسم

هی مش لاکان
زنان و نران بومی
در  افریقا و استرالیا و امریکا و غیره
برهنه می گردند
برهنگی نه وحشتناک است و نه بی شرمانه.
حجاب
اساسا و اصولا
کونترا پرودوکتیو است:
حجاب
نه
به عقت اعضای جامعه
بلکه به حشریت اعضای جامعه منجر می شود.
حجاب
شیعه جماعت اثنی حشری  را حشری تر می سازد.
حجاب
کنجاوی برانگیز است.
حجاب
تحریک کننده تر از برهنگی است.

هدف و آماج اشراف فئودال و روحانی از ترویج تحمیلی حجاب
اشاعه فحشا و ترویج حشریت  همگانی
و
تبدیل طویله به ج. خانه است.



جنتی
: امیدوارم ظهور امام زمان را ببینم و شهید شوم

من ـ زورش چیز دیگری است.
به نظر توده های دهقانی ایران
امام زمان وقتی ظهور می کند،
قبل از همه
گردن آخوندها را به تیغ تیز  ذوالفقار می بندد.
بعد
نوبت به شاهان و شاهزادگان و سرمایه داران می رسد



تو اگر در ۲۰۰ هزار مطلب ما
حرفی راجع به ما
عکس و اسم و جنسیت و مدرک و مقام و غیره
 پیدا کردی
و
 فهمیدی که ما چیستیم و کیستیم و چه ادعایی داریم
ما خر می شویم و برای امواتت عرعر می کنیم
 تا کیف خر کنند.
ما سگان دربدر توده ایم.
نه کمتر و نه بیشتر.
تو برو
 حالا
از چرچیل ها
در ذم  انقلابات اجتماعی و انقلابیون
  آیه و حدیث بیاور.
ضمنا
 به چرچیل گندیده بگو:
خود بورژوازی هم از طریق انقلاب به قدرت رسیده است
یعنی قبلا
انقلابی بوده است
و
فلاسفه اش
کانت و فیشته و فویرباخ و هولباخ و هگل و .... بوده اند



این مزخرفات را
 برای چی  
و
 برای کی
 منتشر می کنید؟
 کیستید
و
دنبال چیستید؟



هی مش مورتی
چیزی در درون وجود ندارد که در برون بناشد
و
از برون به درون نرفته باشد.
سفره خالی
کله خالی را در پی دارد.
فقر فکری و روحی
ناشی از فقر مادی و مالی است.
وجود مقدم بر سجود است.
رسول اکرم
نان
مقدم بر ایمان است.
توده های خلق



در جنقوری اسلامی
 ملت وجود ندارد تا منافع ملی وجود داشته باشد.
امت ساختند و آچمز شدند.
 اکثریت سکنه جنقوری
 اصلا فارسی بلد نیستند.
ملت
 باید زبان واحد داشته باش
و.
شعور ملی داشته باشد.

طبقه حاکمه جنقوری
 شعور مذهبی دارد و نه شعور ملی.
شعور مذهبی اش هم سرشته به تزویر و تظاهر و تملق و تئاتر و تقیه و ریا ست.

معمار ملت
حزب توده است که خفته در خاوران های شاه و شیخ است.


اولا
حقیقت ربط تعیین کننده ای به راست و دروغ ندارد.
ثانیا
ضد دیالک تیکی دروغ
نه
حقیقت
بلکه راست است.
ثالثا
ضد دیالک تیکی حقیقت
نه دروغ
بلکه باطل است
و به قول حافظ
 افسانه است.
چون ندیدند حقیقت
ره افسانه زدند.

رابعا
ای بسا راست که افسانه و باطل است
و
ای بسا دروغ که حقیقتی است.
حقیقت چیست؟
کشف حقیقت کار هر کس نیست.
پیش شرط لازم برای کشف حقیقت
فلسفی اندیشی است.
چون حقیقت در کل است
و
کل
موضوع فلسفه (مارکسیسم) است.
حتی علوم قادر به کشف حقیقت نیستند
چون موضوع علوم جژء است و نه کل




نام دیگرش انسان است,
که دیگر برده پول نیست,
که جز از حق اطاعت نمی کند,
که با اعتماد گام بر میدارد
چراکه خورشید علم وآگاهی
از افق سرخ بر خواهد خواست.
فدائیان اقلیت

ایرادات نظری

الف
در این بند آغازین این شعر
پویان و یاران
ایدئآلیزه می شوند.
به عرش اعلی برده می شوند.
به عنوان انسان انتزاعی ماورای طبقاتی جا زده می شوند.
چنین کسی وجود ندارد.
هیچ چیز انتراعی وجود ندارد.
هر چه هست، مشخص است.

ب
در این بند شعر
انسان انتزاعی مورد نظر (فدائیان اسلام ویا خلق)
فارغ از پول (کالا) و نعمات مادی و فکری جا زده می شوند.
خود این شعار
ضد علمی و ضد عقلی و ضد عملی است.
کسی یافت نمی شود که بی نیاز از نعمات مادی و فکری (کالا و پول) باشد.
حتی حضرت محمد می دانست که وجود بر سجود مقدم است.
نان بر ایمان مقدم است.

پ
ر این بند شعر
انسان انتزاعی کذایی
مطیع و فرمانبردار حق است.
من ـ زور از حق چیست؟
حق یکی از مفاهیم علم الحقوق و عرفان و الهیات است.
شاعر این شعر
اصلا نمی داند که علم و آگاهی چیستند.
جریانات نیهلیستی و آنارشیستی فدایی و غیره
تنها چیزی که داشته اند
شور و شوق و هارت و پورت خرده بورژوایی بوده است.
حضرات
مرید جلال ال عبا و احمد شاملو بوده اند

ت
من ـ زور از افق سرخ کذایی چیست که از ان علم و اگاهی
در آینده برخواهد خاست؟
حضرات هنری جز تحقیر تئوری مارکسیستی نداشته اند
اصلا نمی دانستند و هنوز هم نمی دانند  که تفکر چیست.



همه چیز در حال تغییر است.
لایتغیر
قانون تغییر است.
همین بریتانیای چسکی کنونی
 روزی بریتانیکای کبیر بود که خورشید در قلمروش غروب نمی کرد.
اولین انقلاب پرولتری ۷۰ روز عمر کرد
و زیر ضربات ارتجاع شکست خورد و دهها هزار کمونار دلاور  تیرباران و دربدر و زندانی شدند.
دومین  انقلاب پرولتری
۷۰ سال عمر کرد.
پیروزی و شکست، صعود و سقوط
رابطه دیالک تیکی با هم دارند.
ولی همین انقلابات پرولتری
علیرغم شکست
بشریت را فرسنگ ها جلوتر بردند.
هم به لحاظ مادی و هم به لحاظ فکری و فرهنگی.
اگر در کشورهای امپریالیستی رفاه نسبی و آزادی ها و حقوق بشر فرمال و بخور و نمیری وجود دارد
به برکت انقلابات سوسیالیسیتی
 و
به دلیل هراس از انقلابات سوسیالیستی است

همه کشورهایی که انقلاب کرده اند
زیر و رو شده اند.
 اتحاد شوروی را با روسیه تزاری مقایسه کنید.
 ج. خ. چین را با چین پادشاهی /
کوبا را با کوبای مستعمره.
 ویتنام را با ویتانم مستعمره

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر