شین میم شین
باب دوم
در احسان
حکایت هفدهم
(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۶۹ ـ ۷۰)
۱
زنی گفت:
«من دختر حاتمم
بخواهید از این نامور حاکمم
کرم کن به جای من، ای محترم
که مولای من بود از اهل کرم»
معنی تحت اللفظی:
زنی از اسرا گفت:
«من دختر حاتم طایی ام.
حاتم طایی اهل کرم بود.
از پیامبر بخوهید که به عوض من کرم کند.»
سعدی
در این بیت شعر،
دیالک تیک کرم
را
به شکل دیالک تیک داد و ستد بسط و تعمیم می دهد.
دیگر از دیالک تیک ننگ و نام خبری نیست.
اکنون کرم به ازای کرم رد و بدل می شود.
کرم به این معنا، اصلا کرم نیست.
کرم
یا باید داد نقد به ازای ستد نسیه باشد
و
یا داد به ازای نام باشد، که ستدی بی محتوا ست.
۲
به فرمان پیغمبر نیکرأی
گشادند زنجیر از دست و پای
در آن قوم باقی نهادند تیغ
که رانند سیلاب خون بی دریغ
معنی تحت اللفظی:
به فرمان پیامبر دختر حاتم را از قید وبند آزاد ساختند
و
قصد کشتار بقیه را کردند.
سعدی
در نهایت بی رحمی
از قساوت رایج در زمان پیامبر اسلام خبر می دهد،
که حتی بر دست و پای زنان غل و زنجیر می نهند و بددینان را به راحتی آب خوردن گردن می زنند.
احتمالا سعدی پیامبر را با سلاطین و خوانین احمق دور و برش عوضی می گیرد و صفات اشراف بنده دار، فئودال و دربار را به او نسبت می دهد،
تا ضمنا آنها را به درجه پیامبر اسلام ارتقاء دهد و به توجیه قساوت و بی رحمی قلدران زمان خود بپردازد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر