برگردان
۶
· تحت تأثیر محرکه کار، به ویژه تحت تأثیر حرکات و کردوکار دست ها که دمبدم متمایزتر می شوند، در مغز انسانی به تدریج، سیستم علامتی ثانویه، یعنی شالوده نویروفیزیولوژیکی تفکر و سخنگوئی تشکیل می یابد.
· مراجعه کنید به نویروفیزیولوژی، سیستم علامتی اولیه، سیستم علامتی ثانویه
۷
· تفکر بنا بر پیدایش خود به طور اجتماعی مشروط بوده و از «از آن خود کردن» محیط زیست توسط انسان ها نشئت گرفته است.
· مراجعه کنید به سیستم علامتی
۸
· تفکر و زبان با هم وحدتی ناگسستنی تشکیل می دهند.
· مراجعه کنید به زبان
۹
· به قول کلاسیک های مارکسیسم، «زبان واقعیت بلاواسطه تفکر است.»
· (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۳، ص ۴۳۲)
(این بدان معنی است
که
تفکر (روح، شعور)
در
زبان
واقعیت و مادیت می یابد.
مثلا
مفهوم
که چیزی انتزاعی و فکری و ذهنی است،
به صورت کلمه و یا واژه و یا اصطلاح و عبارت در می آید که چیزی مادی و عینی است.
حکم (اندیشه)
که چیزی انتزاعی، فکری و ذهنی است،
به صورت جمله در می آید
که
چیزی مادی، واقعی و عینی است.
مترجم)
۱۰
· تفکر عبارت است از کار با مفاهیم و مفاهیم به تبیین زبانی در قالب واژه ها نیاز مبرم دارند.
۱۱
· سیستم علامتی ثانویه تنها در سایه همکاری با زبان می تواند کار کند.
· زیرا واژه هاعلائم خودویژه این سیستم اند.
۱۲
· تفکر انعکاس منفعل و محض واقعیت عینی نیست.
۱۳
· تفکر در روند چالش و کشمکش اکتیو (فعالیت مبتنی بر آگاهی) انسان با محیط زیست طبیعی و جامعتی پدید می آید و پیشرفت می کند.
۱۴
· تفکر خصلت اکتیو (فعالیت مبتین بر آگاهی) دارد و از استقلال نسبی برخوردار است.
۱۵
· تفکر می تواند با کار روی مفاهیم ناب، ضمن در نظر گرفتن قوانین منطقی به معارف حقیقی جدیدی دست یابد.
۱۶
· به قول کلاسیک های مارکسیسم، «اگر ما پیش شرط ها را به درستی برگزینیم و قوانین تفکر را به درستی به مورد اجرا در آوریم، نتیجه کار، ناگزیر با واقعیت انطباق پیدا خواهد کرد.»
· (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۲۰، ص ۵۷۳)
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر