۱۴۰۲ شهریور ۲۹, چهارشنبه

فرهنگ مفاهیم فلسفی (ت) تفکر (۸)

  

 پروفسور دکتر الفرد کوزینگ

برگردان

شین میم شین
 

۶

·    تحت تأثیر محرکه کار، به ویژه تحت تأثیر حرکات و کردوکار دست ها که دمبدم متمایزتر می شوند، در مغز انسانی به تدریج، سیستم علامتی ثانویه، یعنی شالوده نویروفیزیولوژیکی تفکر و سخنگوئی تشکیل می یابد.

 

·    مراجعه کنید به نویروفیزیولوژی، سیستم علامتی اولیه، سیستم علامتی ثانویه

 

۷

·    تفکر بنا بر پیدایش خود به طور اجتماعی مشروط بوده و از «از آن خود کردن» محیط زیست توسط انسان ها نشئت گرفته است.

 

·    مراجعه کنید به سیستم علامتی

 

۸

·    تفکر و زبان با هم وحدتی ناگسستنی تشکیل می دهند.

 

·    مراجعه کنید به زبان

 

۹

·    به قول کلاسیک های مارکسیسم، «زبان واقعیت بلاواسطه تفکر است.»

·    (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۳، ص ۴۳۲)

 

(این بدان معنی است

که

تفکر (روح، شعور)

در

زبان

واقعیت و مادیت می یابد.

 

مثلا

مفهوم

که چیزی انتزاعی و فکری و ذهنی است،

به صورت کلمه و یا واژه و یا اصطلاح و عبارت در می آید که چیزی مادی و عینی است.

حکم (اندیشه)

که چیزی انتزاعی، فکری و ذهنی است،

به صورت جمله در می آید

که

چیزی مادی، واقعی و عینی است.

مترجم)

 

۱۰

·    تفکر عبارت است از کار با مفاهیم و مفاهیم به تبیین زبانی در قالب واژه ها نیاز مبرم دارند.

 

۱۱

·    سیستم علامتی ثانویه  تنها در سایه همکاری با زبان می تواند کار کند.

·    زیرا واژه هاعلائم خودویژه این سیستم اند.

 

۱۲

·    تفکر انعکاس منفعل و محض واقعیت عینی نیست.

 

۱۳

·    تفکر در روند چالش و کشمکش اکتیو (فعالیت مبتنی بر آگاهی) انسان با محیط زیست طبیعی و جامعتی پدید می آید و پیشرفت می کند.

 

۱۴

·    تفکر خصلت اکتیو (فعالیت مبتین بر آگاهی) دارد و از استقلال نسبی برخوردار است.

 

۱۵

·    تفکر می تواند با کار روی مفاهیم ناب، ضمن در نظر گرفتن قوانین منطقی به معارف حقیقی جدیدی دست یابد.

 

۱۶

·    به قول کلاسیک های مارکسیسم، «اگر ما پیش شرط ها را به درستی برگزینیم و قوانین تفکر را به درستی به مورد اجرا در آوریم، نتیجه کار، ناگزیر با واقعیت انطباق پیدا خواهد کرد.»

·    (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۲۰، ص ۵۷۳)

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر