پروفسور دکتر گئورگ کلاوس
برگردان
شین میم شین
۱
· تعمیم روشی متدیکی است برای ساختن مفاهیم علمی، احکام قانونی علمی و تئوری های علمی.
۲
· درجه عالی تری از تعمیم وقتی پدید می آید که از مفاهیم، احکام قانونی و تئوری های خاص، مفاهیم، قوانین و تئوری های فراگیرتری ساخته شوند.
۳
· روش تعمیم را اغلب عمومیت بخشیدن (ژنرالیزاسیون) نیز می نامند.
۴
· روش تعمیم با متد تجرید (انتزاع) خویشاوندی نزدیک دارد و از این رو خطرعوضی گرفتن این دو متد با یکدیگر می رود.
۵
· هر تعمیم همواره با یک تجرید (انتزاع) همراه است، ولی نه برعکس.
۶
· در حالیکه تجرید (انتزاع) انتنسیون (مثلا یک مفهوم) را در مد نظر می گیرد، تعمیم توجه اصلی اش معطوف اکستن سیون است.
۷
· اصطلاح «تعمیم» به معنای نتیجه روند تعمیم نیز به کار می رود.
۸
· تعمیم فم های بیشماری دارد.
۹
· از فرم های مهم تعمیم می توان متد استنتاج و تقلیل را نام برد.
۱۰
· هر تعریف خلاق را نیز می توان تعمیم قلمداد کرد.
۱۱
· در مورد فرم های مختلف تعمیم می توان گفت که آنها همواره حاوی بیش از یک جمعبندی صرف مسائل معلوم و یا مطروحه اند.
۱۲
· مثلا اگر مواد اولیه برای تعمیم مجموعه ای از احکام، متشکل از عناصر
P1 , P2, P3
· باشد، آنگاه (P) به مثابه جمعبندی این احکام را نمی توان تعمیم نامید.
۱۳
· به نظر پوزیتیویسم مسائلی که در رابطه با تعمیم مطرح می شوند، غیر قابل حل اند.
· زیرا به نظر پوزیتیویسم، تنها منفرد وجود دارد و هر چه عام است، باید به درجه منفرد تنزل داده شود.
۱۴
· هر تعمیمی اما در مقایسه با عناصر، افراد و واقعیات امور مشخص (که تعمیم از آنها آغاز به کار می کند) چیز کیفیتا جدیدی است.
۱۵
· این امر در مورد ساده ترین فرم تعمیم، یعنی گذار از افراد به طبقاتی از افراد نیز مصداق دارد.
۱۶
· چنین تعمیمی به شرح زیر پیش می رود:
الف
· در وهله اول افراد x1, ..., xn در نظر گرفته می شوند.
ب
· سپس مشخصات F1, ..., Fn این افراد مورد بررسی قرار می گیرند و معلوم می شود که مشخصات F1, ..., Fn از لحاظی یکسانند.
· یعنی دارای وجه مشترکی اند و در گذار از (F1) به (Fk) چیزی ثابت و بی تغییر می ماند.
پ
· این وجه مشترک را که در هرکدام از مراحل گذار ثابت می ماند، (F) می نامیم.
ت
· این (F) را می توان در همه (F) های موجود در F1, ..., Fn باز شناخت.
ث
· آنگاه نوبت به گام بعدی می رسد که روند تعمیم را به اتمام می رساند:
۱
· به جای افراد x1, ..., xn متغیر (x) گذاشته می شود.
x1, ..., xn
F1(x1), ..., Fn
(xn)
F (x1), ..., F (xn)
F (x )
۲
· این امر حاکی از آن است که این طبقه حاصل از تعمیم در مقایسه با جمع بندی خشک و خالی افراد مورد نظر از کیفیت تازه ای برخوردار است.
۳
· این طبقه نه تنها عناصر مورد نظر را شامل می شود، بلکه علاوه بر آن کلیه عناصری را نیز که دارای مشخصه (F) هستند، در بر می گیرد.
۴
· نتیجه روند تعمیم عبارت است از تشکیل طبقه و یا مفهوم عام (F).
۵
· به همین طریق می توان مشخصات بغرنج، روابط و غیره را نیز تعمیم داد.
۶
· مهمترین وظیفه تعمیم عبارت است از حصول احکام قانونی علمی.
۷
· به عنوان مثال:
الف
· تجربه نشان داده که کلیه ذرات اتمی دارای خاصیت موجی اند.
ب
· مشخصه لازم برای ذره اولیه بودن را با علامت (F) و مشخصه موجی را با علامت (G) نشان می دهیم.
پ
· آنگاه همانطور که فیزیک ثابت کرده است، حکم قانونی زیرین صدق می کند :
V(x) [F(x) à G(x)].
ت
· این حکم قانونی که با استفاده از قواعد منطق مسندی فرموله شده، حاکی از آن است که در مورد هر فرد (x) حکم زیر صادق است:
· اگر (x) یک ذره اتمی باشد، پس می توان اعلام کرد که آن دارای خاصیت موجی است.
ث
· این حکم قانونی حاکی از تعمیم دو مرتبه ای است:
۱
· اولا از بررسی تجربی و نظری رفتار تعدادی از ذرات اتمی به داوری در باره کلیه ذرات اتمی می پردازد.
۲
· ثانیا مشخصه ذره اتمی با داشتن خاصیت موجی به طور کلی در پیوند فونکسیونال قرار داده می شود.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر