۱۴۰۲ مرداد ۳۱, سه‌شنبه

خود آموز خود اندیشی (۷۲۱)

 Bild

شین میم شین

باب دوم

در احسان

حکایت پانزدهم

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۶۷ ـ ۶۸)

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم!
 

۱

کسان را درم داد و تشریف و اسب

طبیعی است اخلاق نیکو، نه کسب

معنی تحت اللفظی:

حاتم طایی به قاصد و یاران رسول امپراطور روم

پول و خلعت و اسب داد.

بنابرین، اخلاق حاتم نیکو بوده است

و

اخلاق نیکو، طبیعی و نه اکتسابی.

 

کسی که جز اسب تازی در درگاه نداشته و کبابش کرده، اکنون

 به حضرات

 درم و تشریف و اسب می بخشد.

حتما سیل و طوفان شبانه قطع شده و جاده ها روبه راه و حاتم به گله اسب هایش سر زده و برای رسول و ده مردش اسب آورده است.

سعدی

 در این بیت شعر،

 از فرصت استفاده می کند و تئوری بنیاد را مثل زهری در ضمیر مخاطب خود می ریزد.

 

او برای این کار دیالک تیک پدیده و ماهیت را به شکل دیالک تیک روی و خوی بسط و تعمیم می دهد و اخلاق (خوی) انسانی را امری طبیعی، مادرزادی، بنیادی و ماهوی می داند، نه اکتسابی و اجتماعی.

 

این تئوری بنیاد تناقض مند سعدی است که حتی سجایای اخلاقی را نه اجتماعی، اکتسابی، طبقاتی، بلکه مادرزادی، طبیعی و خدادادی قلمداد می کند.

 

کرامت حاتم،

ظاهرا در شکم مادرش تکوین یافته و وارد نطفه او شده است.

اگر سعدی واقعا به این یاوه و خرافه اعتقاد داشته باشد، پس باید از دعوت خستگی ناپذیر مردم به کرم پیشگی دست بردارد:

 

الا گر جفاکاری اندیشه کن

وفا پیش گیر و کرم پیشه کن

معنی تحت اللفظی:

ای جفاکار، بیندیش و وفا وبخشندگی پیشه کن

 

اگر بخشندگی چیزی طبیعی است و نه اکتسابی،

پس دعوت کسی به بخشندگی بی معنی و ضد عقلی است.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر