۱۴۰۲ مرداد ۲۶, پنجشنبه

درنگی در دعاوی احمدرضا احمدی (۱۲)

 

درنگی 

از 

مسعود بهبودی

 

مداح احمدرضا احمدی 

احمدرضا احمدی
 با جادوی ترکیب واژه‌هایی که زبان غنی پارسی در اختیارش گذاشته بود، 
خودش را در سرزمین شعر و ادبیات ایران کاشت و رفت.
تا در آینده‌ای نه چندان دور،
 شکوفه‌های نهال «سادگی بعد از پیچیدگی»،
 سرزمین شعر و ادبیات ایران 
را 
فراگیرد
 تا شاید سیاست نادان هم کمی بیاموزد، خجالت بکشد و بدون خشونت سیاست ورزد.
 
مداح احمدی
احمق تر از خود او ست.
 
احمدی پس از کاشتن خود به جادوی ترکیب واژه های پارسی، رفته است.
 
هنر نزد ایرانیان است و بس.
هم
خودکار
تشریف دارند
و
هم
خودرو.
 
اما هدف و آماج احمدی
از  این خودکاری و خودروی چه بوده است؟
 
۱
تا در آینده‌ای نه چندان دور،
 شکوفه‌های نهال «سادگی بعد از پیچیدگی»،
 سرزمین شعر و ادبیات ایران 
را 
فراگیرد

 
عجب اهداف و آماج هایی تحفه های نطنز طویله دارند:
خودشان را می کارند و می میرند
تا
نهال «سادگی پس از پیچیدگی» در سرتاسر طویله به شکوفه نشیند.
 
این هنوز چیزی نیست.
 
۲
 تا شاید سیاست نادان هم کمی بیاموزد، خجالت بکشد و بدون خشونت سیاست ورزد.
 
این دیگر نور علی نور است:
مداح خر
احمق تر و خرتر از مرادش، احمدی
مفاهیم عجق ـ وجق عرعر می کند:
سیاست نادان.
 
من ـ زور مداح احمق،
 سیاستمداران نادان است.
ولی از فرط پخمگی و بی شعوری از سیاست نادان دم می زند.
سیاست نادانی
که
تحت تأثیر خودکاری و خودروی احمدی
شاید اندکی بیاموزد.
ضمنا
خجالت بکشد
و
بدون خشونت سیاست ورزد.
 
مگر احمدی موضع سیاسی داشته است تا سیاست نادان از  او تبعیت کند؟
 
باید ببینیم.
ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم.
 
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر