۱۴۰۲ مرداد ۱, یکشنبه

خود آموز خود اندیشی (۶۹۵)

 Bild

شین میم شین

باب دوم

در احسان

حکایت چهاردهم

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۶۶ ـ ۶۷)

بخش سوم

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم!
    

شنیدم که مردی است پاکیزه بوم

شناسا و رهرو در اقصای روم

 

من و چند سیاح صحرا نورد

برفتیم قاصد به دیدار مرد

 

زرش دیدم و زرع و شاگرد و رخت

ولی بی مروت چو بی بر درخت

 

همه شب نبودش قرار و هجوع

ز تسبیح و تهلیل و ما را ز جوع

 

یکی بد که شیرین و خوش طبع بود

که با ما مسافر در این ربع بود

 

«مرا بوسه» ، گفتا:

«به تصحیف ده

که درویش را توشه از بوسه به

به خدمت منه دست بر کفش من

مرا نان ده و کفش بر سر بزن

کرامت، جوانمردی و ناندهی است

مقالات بیهوده، طبل تهی است.»

 

قیامت کسی بینی اندر بهشت

که معنی طلب کرد و دعوی بهشت

(هشتن ، گذاشتن، رها کردن)

 

به معنی، توان کرد دعوی درست

دم بی قدم، تکیه گاهی است سست.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر