۱۴۰۲ تیر ۳, شنبه

درنگی در شعری از خسرو باقرپور تحت عنوان خواب و بیداری


میم حجری


"خواب و بیداری"
خسرو باقرپور

خوابی و
تشنه ی دیداری
بیداری و
آونگِ داری
آری
زار می کُشدم این وَهم
بیزار می شوم ز بیداری.
آه! ای رمیده ی پا برجا
عجب حکایتی داری!
پایان


معنی تحت اللفظی:
وهمی مرا به زانو در می آورد و می کشد:
وهم خواب بودن و تشنه بیداری بودن

و
وهم بیدار بودن و شاهد اعدام کسی بودن.
ای آرزوی آزادی
عجب حکایتی داری.


شاعر
در این شعر کوتاه
دیالک تیک خواب و بیداری
را 

به طرز دیالک تیک دیالک تیک خواب و دیالک تیک بیداری بسط و تعمیم داده است.

یعنی

به کشف خصلت دیالک تیکی اقطاب دیالک تیک خواب و بیداری نایل آمده است.

یعنی

خواب و بیداری

را

به شکل دیالک تیک خواب و دیالک تیک بیداری بسط و تعمیم داده است.

 

چنین کردوکاری

هم

نادر و کمیاب است 

و

هم

ژرف اندیشانه و ستایش انگیز.

 

الف

شاعر
دیالک تیک خواب 

را 

به شکل دیالک تیک خواب بودن و تشنه بیداری بودن بسط و تعمیم داده است.


این بدان معنی است که شاعر در عالم خواب
بی تاب است و از خواب بیزار.


سیاوش کسرایی

 این اندیشه را در شعری به طرز زیر تبیین داشته است:
تابم تب آوریده و خوابم نمی برد.
یعنی از فرط بی تابی نمی توانم بخوابم.

ب
شاعر 

دیالک تیک بیداری

 را 

 به شکل دیالک تیک بیدار شدن و شاهد اعدام کسی شدن بسط و تعمیم داده است.

این هم به معنی بیزاری از بیداری است.

اگر کل این شعر را در نظر گیریم، به این نتیجه می رسیم

 که 

هم خواب راحت و هم بیداری راحت 

در این کشور به خلایق حرام شده است.

شاعری

(احتمالا سعدی)

همین اندیشه 

را

به طرز زیر تبیین داشته است:

نه شب خواب و نه روز آرام دارم

او دیالک تیک خواب باقرپور

را

در مفهوم شب

تجرید کرده

 و 

دیالک تیک بیداری باقرپور

را

در مفهوم روز.


سیاوش کسرایی
 دیالک تیک خواب و بیداری 

را 

در شعر فوق العاده زیبایی به خدمت گرفته است.

صمد بهرنگی

 هم قصه ای تحت عنوان خواب و بیداری دارد.

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر