۱۴۰۲ اردیبهشت ۱۴, پنجشنبه

کلنجار ایده ئولوژیکی با همنوع (۲۱۰)


 
میم حجری
 


گر آمدنم به من بدی
نامدمی
ور نیز شدن به من بدی
کی شدمی؟
به زان نبدی که اندر این دیر خراب
نه آمدمی
نه شدمی
نه بدمی؟!
خیام حکیم

معنی تحت اللفظی:
اگر من مختار بودم،
نه متولد می شدم و نه می مردم.
ایکاش نه متولد می شدم و نه می مردم.

این یاوه عمر
یاوه ای ایدئالیستی است.
وجود
چه وجود خری و چه وجود بشری
مقدم بر خواست و میل او ست.
وقتی خری و یا بشری
هنوز وجود ندارد،
چگونه می تواند موافق و یا مخالف تولد خود باشد؟
معلوم نیست
که
این عمر
واقعا عالم و دانشمند بوده
و
یا
داداش ابوبکر بوده.


ﺗﺮﺱ ﺍﺯ ﺗﻐﯿﯿﺮ !
نويسنده: برتراند راسل
ﭼﺮﺍ ﯾﮏ ﺁﺩﻡ ﻣﺘﻌﺼﺐ ﻣﯽ ﺗﺮﺳﺪ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺍﻋﺘﻘﺎﺩﺍﺗﺶ ﺷﮏ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺭﺍﻫﺶ ﺭﺍ ﺍﺻﻼﺡ ﮐﻨﺪ؟
: ” ﭼﻮﻥ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﺵ ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ، ﭼﻪ ﺟﻮﺭ، ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﻢ ﺑﻪ ﺗﺎﻭﻟﻬﺎﯼ ﮐﻒ ﭘﺎﯾﻢ ﺑﮕﻮﯾﻢ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﺴﯿﺮﯼ ﺭﺍ، ﮐﻪ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﻡ، ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ؟

هی مش برتراند راسل
بشر
را
نمی توان به متعصب و بی تعصب طبقه بندی کرد.

معیار علمی و عینی
برای طبقه بندی بشریت
جایگاه اجتماعی هر کس است.
تعلقات طبقاتی هر کس است.

و
هر طبقه اجتماعی
ایده ئولوژی خاص خود را دارد

بهتر هم همین است.

تفاوت خر با بشر هم همین است.

خر
ایده ئولوژی ندارد.

بشر
ایده ئولوژی را به شیر مادر اندر میکند
و
با کفن و دفن
بدر.

ایده ئولوژی
چیزی عمیقا طبقاتی است.
خلایق خر
موضعگیری ایده ئولوژیکی این و آن را تعصب می پندارند.
و
دست به عوامفریبی می زنند.


جامعه کجا بود.
یادش به خیر باد.

جامعه
دیری است که جنگل شده است.
به چنین جنگل و گور پدرش باید ر.


زنان
در خیلی زمینه های دیگر هم برابر با نران اند.
مثلا
در زندان ها
در شکنجه گاه ها
در مراسم اعدام ها
در
تیرباران ها
...
زنان
چه بسا برتر از نران اند.
موقع اعدام
کسی به جوانان باکره
تجاوز جنسی نمی کند
ولی به دختران باکره
تجاوز جنسی می شود تا مانع ورودشان به بهشت به رین شوند.
حتی به مراتب بدتر.
دختران باکره را به زور به عقد عنتری در می اورند
و
پس از اعدام ضعیفه حذف باکرگی شده
کله قندی و یا پشیزی به خانواده اش می برند و می دهند



کافیه به تصویر پایین از ایران خودمون
در گذشته ای نزدیک
نگاهی بیاندازیم
تا با تمام وجود احساس غرور و فخر کنیم
مش جواد ریاحی

اولا
با یک گل که بهاران نمی شود.

ثانیا
در دیالک تیک فرم و محتوا
به زبان مولانا
در دیالک تیک برون و درون
و
در دیالک تیک قال و حال
نقش تعیین کننده از ان محتوا و درون و حال است.

به قول سعدی
«صورت زیبای ظاهر هیچ نیست»
تا توانی عقل دور اندیش آر.



درنگی در دلیل فحاشی


فحش دادن
کسب و کار کسانی است که حرفی برای گفتن ندارند.

فحش دادن
واکنشی عصبی ـ غریزی است.

فحاشان
از فرط عصبانیت
نمی توانند بیندیشند.

به همین دلیل
یا مشت می کوبند بر در و دیوار
و
یا
فحش می دهند به این و آن.
نه.
از فروغ فرخزاد
بپرس
که شیطان کیست.
فروغ عاصی
یزدان را به زیر می کشد
و
شیطان را به جایش می نشاند.


فوندامنتالیسم
چه شیعی و چه سنی
تنها چیزی که ندارد
پرنسیپ است.

فوندامنتالیسم
همشیره فاشیسم و اولیگارشیسم است


کسب و کار فوندامنتالیسم
عیاشی و عوامفریبی است.

این زباله ها
به هیچ چیز اعتقاد ندارند.

لپ توپ داعشی ها در خاوران خاور را پیدا کرده اند
دیدنی است.
سران داعش
دختران زیبا را ظاهرا عقد می کنند
ولی
مثل توپ فوتبال
شب و روز به همدیگر پاس می دهند.
به کودکان شیرخواره
فوت و فن آدمکشی یاد میدهند.
مجانین اند.

دختران و زنان حزب اللهی
علتا و رسما
اعلام می دارند که اگر کسی انتقام سلیمان را از لقمان بگیرد
۴۰ شب خود را در اختیارش قرار خواهند داد.

بعضی ها هم از عفت عمومی
دم می زنند و عوامفریبی میکنند.


یه فرند دارم تو فیس‌بوک هر اتفاقی که تو این مملکت میفته یه فحش به مخالفای شاهزاده می‌ده یه فحش به کره‌شمالی و کوبا
مثلا مرغ گرون میشه میگه بفرمایید مرغ گرون شد حالا برید به شاهزاده فحش بدید کره شمالی هم مرغ گیر نمیاد
یا مثلا قیمت دلار میره بالا میگه خاک تو سرتون حالا بگید شاهزاده نمیخوایم و مسخرش کنید برید دنبال چپها کوبا هم دیگه دلار گیر نمیاد
خلاصه عین آخوندا یه منبر داره با یه سری پامنبری که براش تکبیر میگن منتها منبرش مجازیه چماقدار هم داره اگر زیر پستاش کامنت مخالف بذاری پاچه میگیرن
امیر المؤمنین

شاهکار.

بقیه
چه در قدرت و چه بر قدرت
هم
ماهیتا
فرقی با فرند امیرالمؤمنین ندارند.
به کجای این طویله می توان آویخت پالان را

؟
زندگی در زیر زمین چطوری است؟
زندگی
عالی ترین نعمت هستی است
ای بدبخت بیسواد

گفته بودم:
زندگی زیبا ست
گفته و ناگفته
ای بس نکته ها کاینجا ست.

آنچنان زیبا ست
این بی بازگشت
کز برایش می توان از جان گذشت



آنتیگونه: تو تا حالا عاشق شدی؟
تیرسیاس: عشق خطرناکه خانوم!
آنتیگونه: چرا؟
تیرسیاس: چون نمی ذاره از چیزای خطرناک بترسی!
- سوفوکل / آنتیگونه
ترجمه: نجف دریابندری

عشق
ربطی به ترس و تهور ندارد.
عشق
نوعی وابستگی بی اختیار به هر بنده خدا ست.
عشق از قبیله اعتیار است.
پس زنده باد عقل کل اندیش


بهلول و فرق مستراح و منبر


پشت من زخمه درد است
ولی شهر هنوز
اولین دغدغه اش، پینه پیشاهی ها ست.

دغدغه شهر که نه.
دغدغه طبقه حاکمه پینه پیشانی ها ست.
طبقه حاکمه ای که دشمن طبقاتی تو ست
و
باید به زیر کشیده است و به کار واداشته شود.
همه باید کار کنند و همه باید از رنج خویش به کنج رسند و نه از رنج رنجبران


بدبخت انگار جن دید تا جوابشو دادم فورا بلاک کرد ،بخدا من جن نیستم ،جواب نداری مثل ادم بگو جواب ندارم
مرجان

این جماعت
توان تفکر ندارند
تا با همنوع خویش
متمدنانه
هماندیشی کنند.
یا لایک می زنند و یا فحش می دهند


آره.
ولی سؤال این است که ابلیس کیست و چیست؟
ابلیس
ضد دیالک تیکی الله است.
ساختار همه چیز هستی دیالک تیکی است.

چرا شکسته نفسی مابین ما ایرانیها نشان از ضعف دارد و هر چه کمتر ایرانی جماعت را تحویل بگیری بیشتر در نظرشان مهم‌تر و از لحاظ مقام و شغل بالاتر به نظر می‌آییم؟
حریفه

شکسته نفسی
فرمی از تواضع دست و پاگیر و بی محتوای فئودالی است.
کسی که شکسته نفسی می کند
عملا
خود را برتر می داند
ولی کمتر می نماید.
در جامعه بورژوایی
فاتحه ای بر شکسته نفسی فئودالی و دیگر سجایای اخلاقی دست و پا گیر آن خوانده می شود.
مثال:
اگر فئودالی بخواهد برای استخدام در جایی بیوگرافی بنویسد
عملا نمیتواند لیاقت های خود را تبیین دارد.
مگر اینکه این کردوکار رابه شخص ثالثی محول کند تا او در لیاقت های فئودال
اغراق به عمل اورد.
چون شکسته نفسی
در دیالک تیک خودستایی و شکسته نفسی قرار دارد.
صراحت در طوایل فئودالی مذموم است.

کسی
اصولا
شکسته نفسی خلایق را جدی نمی گیرد
یعنی به حساب تئاتر و نقش بازی می گذارند.



سبک‌ترین ابژه جهان آلت مردانه است. زیرا تنها با فکر کردن می‌توان بلندش کرد..
ا-سلاوی ژیژک

هی دیوانه
آلات تناسلی تابع غریزه حشری اند و نه تابع تفکر بشری

آره.
فاشیست ها
لاطائلات نیچه را بر طبق حوایج خود تغییر و توسعه داده اند.
این
ولی در ماهیت فاشیستی و ضد بشری نظرات و مواضع نیچه تغییری نمید هد.
اخلاق ستیزی نیچه.
خردستیزی نیچه،
زحمتکش ستیزی نیچه،
زن ستیزی نیچه...


آره.
شما
شاید از معدود کسانی باشید که فقط به دیدن اوتوماتیک و بی اراده عکس
قناعت نمی ورزید.
کسی
مطالب را نمی خواند.
همه در جست و جوی عکس اند.



اولا
مش ژان پل
کسی به اعتقادات خلایق
دین اطلاق نمی کند.
دین و هر مفهوم دیگر
تعریف علمی و استاندارد دارد.
تو که خودت را خیلی خیلی اولترا عنقلابی قلمداد میکنی
حداقل باید کلمات قصار مارکس را که هر ننه مرده ای به طور مکانیکی نشخوار میکند،
شنیده باشی.
دین
روح و یا شعور جامعه بشری است.
دین
روح جامعه بیروح ویا شعور جامعه بیشعور است.
روح و یا شعور چیست؟
شعور
به قول همان مارکس
انعکاس (عکس اندازی) وجود است.
یعنی
شعور
و
یا
دین
منشاء مادی و جامعتی دارد.
صنعت چیه
لامصب.
برای عیاشی و عوامفریبی
ترفند دیگری پیدا کن

اسلام واقعی
اسلامی است که هرگز اجرا نمی شود.
مجید روحی

منظور مجید روحی از واقعی (رئآل)
درست ضد واقعی (ضد رئال) است.
ضد رئال چیست؟

اعدام به چه معنی است؟
روی مفهوم اعدام باید کار کرد.
اعدام که فقط خلق آویز کردن و تیرباران کردن کسی نیست.
برای درک و توضیح ریشه ای مسائل
باید از خطه خاص به عالم عام عبور کرد.
باید فلسفی اندیشی را فرا گرفت
و دست از عوامفریبی برداشت.

غصب دسترنج توده های مردم به طرق مختلف پنهان و عریان (گرانی حوایج حیاتی مرد، بیکاری توده ای، بیماری عومی، ...)
و
تخلیه سفره آنان
و
جلو انداختن مرگ کلکتیو آنان
صدهزار بار بدتر از اعدام این و آن است.



شاه انوقت که فوت کرد دیگه شاه نبود قطعا با مرگ رهبر چلاق همه چی عوض میشه شک ندارم
مرجان

منظور این است که
شخصیت ها
تعیین کننده نیستند.
اگر همه روحانیت هم یکشبه سکته کند
جامعه تحول نمی یابد.
به قول مش مرجان
همه چی عوض نمی شود.
پیش شرط تحول بنیادی طویله
تعویض طبقه حاکمه است.
طبقه حاکمه به طبقه اجتماعی ئی اطلاق می شود که مالک وسایل اساسی تولید است
مالک کارخانجات، مزارع، مراتع، معادن، منابع، بانک ها، بیمارستان ها، تیمارستان ها، شرکت ها و بیمه ها و غیره است



باشد. بیا با هم برویم کوبا و ببینیم که وضعیت از چه قرار است.
آنهم پس از ۵۰ سال تحت محاصره اقتصادی امپریالیسم بودن



صهونسیم یهودی شهونسیم ترک بزرگترین خطر برای مردم جهان هستند
حریف

چرا؟
صهیونیسم چیست؟
صهیونیسم بر خلاف تصورات فوندامنتالیسم و فاشیسم
فحش خواهر و مادر که نیست.
صهیونیسم
ایده ئولوژی بورژوازی یهود است برای رهایش یهودیان از ذلت و سرکوب و ستم و اوارگی.
مراجعه کنید
به

صهیونیسم

۱
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/2337

پایان




روشنگری باید نیشتر بزند و خواب سنگین خلایق را بر هم بزند.


شما ضمن اینکه عشق را غریزه قلمداد کردید حافظ شیرازی را دشمن مولانا و عرفان نامیدند.
پری چهر

عشق
یکی از عناصر غریزه است.
جانوران تابع قوای غریزی اند
و
انسان در دیالک تیک غریزه و عقل به سر می برد.
دیالک تیک
یعنی همبایی و همستیزی همزمان اقطاب متضاد.
غریزه مقدم بر عقل و قوی تر از عقل است.
عشق دست خود ما که نیست.
عشق روندی غیر ارادی و خودپو و غریزی و غیره است.
آدم
خری را می بیند و بی اختیار دلش از دست می رود. (خواجه)

بیت بیت غزلیات خواجه بر ضد عرفان و تصوف و طریقت است.

چون عرفان ضد فئودالیسم و مذهب و روحانیت بوده است .

خط مشی مبارزاتی ـ ایده ئولوژیکی حافظ را سعدی تدوین کرده است.

حافظ چیزی ندارد که از سعدی نگرفته باشد.

ضدیت عرفان با فئودالیسم و ایده ئولوژی فئودالی (مذهب)
اما
با خردستیزی صورت می گیرد.
عرفان
مبتنی بر مکتب فلسفی موسوم به پانته ئیسم و یا همه چیز خدایی است.
عرفان
میان خر و خورجین و خلق و خرما و خدا
علامت تساوی می گذارد.

در قاموس عرفان
عارف با حشیش و هروئین و رقص و غیره
از خودش بیرون می زند و در خدا ذوب می شود و با خدا یکی می شود.
در قاموس عرفان
خدا بدون عارف وجود ندارد.
خالق خدا
عارف است.
بدون عرفان
نمی توان خرافات مذهبی را اثبات زورکی کرد.
به همین دلیل
هر مذهبی حاوی عرفان خاص خویش است.


به هادی بگو:
زبان که خورجین سخن نیست.
سخن
قبل از اینکه سخن شود
فکر است
و
فکر از عالم واقع به مغز اندیشنده منتقل می شود
بعد در ذهن جامه مادی کلام به زبان معین به خود می گیرد و بر زبان و یا بر روی کاغد می نشیند.
مثال:
خر حیوانی است که بار می برد و عرعر میکند.
این یک فکر است که جامه کلام پوشیده و جمله شده است.
این از عالم واقع امده است:
هادی خر را دیده که بار می برد و عرعر میکند
بعد
این تجربه را به مدد حواس (چشم و گوش و غیره) به کارگاه مغز ارسال کرده و
مغز لاکردار
آن را به دانش تجربی (فکری) تبدیل کرده و بعد بسته به زبان هادی بدان جامه جمله پوشانده است


تحلیل علمی
چه ربطی به ملبت تحلیلگر دارد؟
مثال:
هر دانشمندی هر چیزی را مثلا مشتی لجن از مردابی را زیر میکروسکوپ می گذارد و تجزیه و تحلیل می کند.
این چه ربطی به ملیت او دارد؟


من ـ زور؟
مش وزیر
زن ستیزی و زن آزاری برای خوارج جذابیت دارد؟
هی حریف
کلاغ ها
خر نیستند
تا فرق سگ ها با مترسک ها را ندانند.
کلاغ روی کله مترسک ها جست و خیز می کنند و به ریش باغبان ها می خندند.



خرافی ترین اندیشه ها همین تصوف وعرفان خام خیالی هاست
حریف

نه.
عرفان و آثار مولانا
وسیع ترو عمیق تر از این حرف ها ست.

همین عرفان در جهان
تاریخ پر فراز و نشیبی داشتته است.
عرفان در اغاز
جریانی ضد فئودالی و ضد روحانی و ضد مذهبی بوده است.
عرفان
فاتحه ای بر واسطه (میانجی) میان خلق و خدا میخواند.
یعنی مسجد و کلیسا را زاید می داند.
همین مولانا
علیرغم مزخرفات و لاطائلات بیشمار
افکار والایی دارد که
دست داروین را از پشت می بندد
و
شبیه نظرات مارکس و انگلس است.
مثال:
از جمادی مردم و نامی شدم....
مولانا
معلوم نیست چگونه
به تئوری مارکسیستی توسعه و تکامل رسیده است
آنهم
۷۰۰ سال قبل از تولد داروین و مارکس



آره.
عرفان دراویش ترکیه محبوب ترین گرایش برای امپریالیسم است.
 در هر فرصتی تبلیغش می کنند و کلی مرحبا و هورا نثارش می کنند.



عاقلان نقطهٔ پرگارِ وجودند ولی
عشق داند که در این دایره سرگردانند
حافظ شیرازی

معنی تحت اللفظی:
عاقلان رسام دایره وجود اند.
عشق ولی می داند که سرگردانند.

این بیت غزل خواجه
به زهر طعنه و ریشخند سرشته است.
خواجه عاقلان را
در حرف و به تسمخر نوگ پرگار وجود می داند
ولی
عملا بر سرگردانی شان پامی فشازد.
ضمنا عشق (غریزه) را علامه تر از عقل قلمداد می کند.

خواجه بدترین دشمن مولانا و عرفا ست.
ولی در خردستیزی
اگر بدتر از مولانا و عرفا نباشد،
بهتر از انان هم نیست.
فرق سعدی با حافظ
این است
که
سعدی بخشا خردگرا و بخشا خردستیز است
حافظ
اما
کلا خردستیز است


هر بار که ترانه ای برایت سرودم
قومم بر من تاختند که چرا برای میهن
شعری نمی سرایی
و آیا زن چیزی جز میهن است
نزار قبانی

تزارها و قپان ها
لازم نیست که هندوانه زیر بغل زنان بچپانند.
تشبیه زن به میهن که فضیلتی برای زن نمی شود.
زنان
از هیچ لحاظ و نظر
فرقی با نران ندارد.
زن با نر برابر است.
اگر کسی در برابری زنان با نران
شک داشت
برود به زندان ابوقریب ویا به زندان ابو اوین
تا ببیند
و
ایمان بیارود به برابری زنان و نران
و
همه آٔدمیان
و
رستگار شود.


اندکی اندر باب هماندیشی با همنوع

ممنون.
برای ما حتی نویسنده مطلب مهم نیست.
چه رسد به به مترجم آن.

ما نسبت به خود اندیشه ابراز نظر می کنیم
تا برداشت مان به محک همنوع بخورد.

بقیه همنوعان
به هر چیزی
دسته گل می فرستند
و
یا دشنام می دهند.

اگر ابراز نظر کنند
رشد می کنند.

مثال:
همین نظر درست و یا نادرست ما
شما را
خواه و ناخواه
تکان داده است.
یعنی بر شما
اثر گذاشته است.

همین پاسخ شما
موجب شناخت ما از شما شده است.

این چیزها را نباید دستکم گرفت.
این دستاورد پیشرفت علمی و فنی است.
۵۰ سال قبل
چنین امکاناتی وجود نداشت.
بهتر است که از این امکانات بهره درخور گرفته شود.

زلِ باران
عشق آمد و بگرفت سراپایِ من، از من
بنشست به جایِ من و پرداخت تن از من
در جانِ من آویخت که: «این جامة ما بود.»
یعنی «تو که باشی که بری پیرهن از من؟»
ابری شد و برقی زد و رگبار فروریخت
بارانِ بهاران شد و شست آن مِحَن از من
چون بیشة بارانیِ اسفند فروریخت
آن جامة فرسودة برگِ کهن از من
در مقدمِ فرّخ دَم بارانِ بهارش
رویانْد هزاران سمن و یاسمن از من
این لحظه سبکبالم و زیبا و زلالم
کاو ریزشِ باران شد و بزدود من از من
دیّار، درین دار جزان یار،‌ نیابی
من نیستم و اوست که گوید سخن از من.
محمد رضا شفیعی کدکنی
شعر توخالی زیبایی است که ۱۰۰۰ سال قبل هم می توانست سروده شود.
خلایق
پیش نمی روند.
فرو می روند



ی پهپاد اینجوری بخوره تو بیت رهبری
مرجان

با مرگ پوتین و پالان و چکمه و چارق و نعلین
آب از آب حتی تکان نمی خورد.
مگر با مرگ شاه چیزی عوض شد که با مرگ شیخ عوض شود؟


فرقه دموکرات آذربایجان
چه بوده است و چه کرده است؟
حزب توده چه بوده است و چه کرده است؟
فقط خطا مرتکب شده اند؟

اولین انقلاب در خاک ایران را
فرقه دموکرات آذربایجان
به پیروزی رسانده است.
انقلاب ضد فئودالی و یا دموکراتیک را.
اولین برنامه ضد فئودالی را
حزب توده تدوین کرده است.
انقلاب سفید
اجرای وصایای انقلاب خفته در خون فرقه دموکرات آذربایجان
و
بخش صد فئودالی برنامه حزب توده غرقه در خون بوده است.
ما ده هزار صفحه تحلیل راجع به افکار و اشعار و اثار سران وشاعران و متفکران حزب توده منتشر کرده ایم.
حزب توده
چلاق که نیست.
خودش بهتر از هر دار و دسته و حسن و حسینی
میتواند از خود انتقاد کند.



هارت و پورت توخالی و عوامفریبی عالی
یعنی چه؟
خود شما به چه اعتقاد دارید؟
جهان بینی خود شما چیست
و
چه فرقی با جهان بینی شاه و رجوی خان دارد؟
سطل ننه ات طلبان
و
مجاهدین چه تفاوتی با اکراد دارند؟
تاریخ همه شان
تاریخ مزدوری و وابستگی به این و آن بوده است و بس.



آدمیان برابر نیستند، عدالت چنین می گوید.
آنجا که موجود زنده را دیدم، خواست قدرت را دیدم .
جنگ مادر همه چیزهای خوب است .
دست برداشتن از جنگ یعنی دست برداشتن از زندگی بزرگ.
نیچه کثافت

جنگ
فرمی از مبارزه طبقاتی است.

جنگ
هم
می تواند جنگ رهایی بخش توده از قید و بند اقلیت انگل باشد
و
هم
می تواند جنگ اقلیت انگل کثافت برده دار و فئودال و روحانی و و بورژوا
بر ضد توده زحمت باشد.
با محو طبقات اجتماعی
در اثر پیروزی کمونیسم
جامعه برابران و خواهران و برادران
تشکیل خواهد شد
و
صلح ابدی برقرار خواهد شد.



فرق شاه و شیخ

در کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲
حضرت والا و حضرت آقا
متحد یکدیگر بودند.
حضرت والا هم بسان حضرت آقا
جزو و عضو طبقه اجتماعی اشراف فئودال بودند.

پس از پیروزی انقلاب ضد فئودالی سفید
حضرت والا بورژوا شد و حضرت اقا را از حاکمیت طبقاتی
طرد کرد
و
جامعه
پله ای در نردبان توسعه و ترقی بالاتر رفت.

اراضی فئودالی بین رعایا تقسیم شد.

حضرت اقا از این به بعد وارد اوپوزیسیون ضد سلطنتی و ضد بورژوایی ـ ضد کاپیتالیستی شد.

در عنگلااب اسلامی بهمن ۱۳۵۸
انقلاب شکوهمند ضد فئودالی و ضد خانخانی سفید
شکست خورد
و
حضرت اقا مجددا به حاکمیت و حکومت رسید.

حضرت والا
صدهزار بار مترقی تر و راسیونال تر از حضرت آقا بود و کماکان است.

مخالفت بعضی ها با حضرت والا
از موضع پانیستی است.
باز هم حضرت والا
مترقی تر و راسیونال تر و سوسیال تر از پانیسم های رنگارنگ است.


سعدی
پروانه نمی‌شکیبد از دور
ور قصد کند بسوزدش نور
هر کس به تعلقی گرفتار
صاحب نظران به عشق منظور
آن روز که روز حشر باشد
دیوان حساب و عرض منشور
ما زنده به ذکر دوست باشیم
دیگر حیوان به نفخه صور
یا رب که تو در بهشت باشی
تا کس نکند نگاه در حور
ما مست شراب ناب عشقیم
نه تشنه سلسبیل و کافور
بیم است شرار آه مشتاق
کآتش بزند حجاب مستور
من دانم و دردمند بیدار
آهنگ شب دراز دیجور
آخر ز هلاک ما چه خیزد
سیمرغ چه می‌کند به عصفور
نزدیک نمی‌شوی به صورت
وز دیده دل نمی‌شوی دور
از پیش تو راه رفتنم نیست
گردن به کمند به که مهجور
سعدی چو مرادت انگبین است
واجب بود احتمال زنبور


نیچه
خاتم الفلاسفه امپریالیسم
و
فیلسوف کج و کوله فاشیسم
بوده است.

نیچه ب
شریت را به دو طبقه تقسیم بندی می کند:
الف
انیجه
قلیت انگل
را
سرور و ابر بشر می نامد

ب
نیجه
توده زحمتکش
را
یعنی اکثریت اعضای جامعه و جهان
را
برده بشر
جا می زند
که
باید مورد استثمار بی رحمانه اقلیت انگل قرار گیرد.

باند خونخوار هیتلر
کتب نیچه را به کتب درسی در مدارس تبدیل کرد
و
نیچه ئیسم را جامه عمل پوشاند.
۶۰ میلیون نفر را به عنوان برده بشر
قتل عام کرد
و
لاشخورهایی از قبیل هیتلر و گوبلزو غیره را
ابربشر جا زد.

انسان
موجود نوعی است و تقسیم ناپذیر است.
همه انسان ها بی اعتنا به تفاوت های ظاهری و تصادفی
برابرند و خواهر و برادرند.
زباله
خود نیچه ها و فاشیست ها و فوندامنتالیست ها هستند.




شمس گفت :
تقدیر به آن معنا نیست که مسیر زندگیمان از پیش تعیین شده
به همین سبب اینکه انسان گردن خم کند
و بگوید چه کنم
تقدیرم این بوده،
نشانهٔ جهالت است
تقدیر همهٔ راه نیست، فقط تا سر دو راهی هاست
گذرگاه مشخص است اما انتخاب در دست مسافر است
پس نه بر زندگیت حاکمی و نه محکوم آنی
این را بیست و نهمین قاعده میگوید

این تحریف فاتالیسم توسط شمس است.
فاتالیسم تعریف دارد:

فاتالیسم
(تقدیر گرایی، سرنوشت گرایی)

۱

فاتالیسم به نگرشی فلسفی اطلاق می شود که بنا بر آن، آدمیان محکوم بی قید و شرط جبر طبیعی کور در طبیعت و جامعه اند و توسعه تاریخی به طور تقدیری و مقدر است.

۲

فاتالیسم در تاریخ نقش ارتجاعی ئی بازی کرده است.

۳

فاتالیسم توده های خلق را به پاسیویته (انفعال، ضد اکتیویته) محکوم می سازد.

۴

فاتالیسم منکر نقش خلاق توده های خلق است.

۵

فاتالیسم به فاناتیسم مذهبی منجر می شود.

پایان


پس شما منکر عشق و عرفان و معنویت هم هستید
پریچهر

ما اصلا کسی نیستیم
تا
ما منکر چیزی باشیم.

ما اهل تحلیلیم.
همین و بس.

البته تحلیل کردوکار کمی نیست.

ما عشق و عرفان و خریت را به چالش فلسفی ـ علمی کشیده ایم و پشت سر گذاشته ایم.
و جای خالی آنها را با علم و خرد و فلسفه پر کرده ایم.


از "فرانتس بکن بائر" کاپیتان تیم افسانه‌ای آلمان پرسیدند: چرا پسرت مثل خودت ندرخشید؟
پاسخ داد:
چون من پسر یک کارگر بودم و او پسر یک میلیونر، من برای رسیدن به آرزوهایم چاره‌ای جز جنگیدن نداشتم و او دلیلی برای جنگیدن ندارد!


نه.
تحلیل ما مارکسیستی است.
یعنی فقط می تواند علمی باشد.
چون مارکسیسم
مبتنی بر فلسفه علمی است.

ضمنا
تحلیل ما از جنقوری اسلامی
تحلیلی دیالک تیکی و تجربی ـ عینی است.
سکنه جنقوری
چه در قدرت
و
چه بر قدرت
فکر و ذکر ی و هم و غمی جز بغل و آغوش و لاس و لیسو جفتک پرانی و جفتگیری ندارند.
ما سال ها ست با اینها سر و کله می زنیم.
و قطع امید مطلق کرده ایم.
دختران جنقوری
چه بسا بی دلیل
یعنی به نیروی عادت
فحش های جنسی لات ها و لاشخورها را می دهند.
وقتی هم اعتراض و عرشاد می کنی
چاقو می کشند
و
تهدیدت می کنند.
زنان حزب اللهی
مؤدب تر و بهتر از اینها حرف می زنند.
قربان صدقه سلیمان می روند و حاضرند با هر کس که انتقام سلیمان را از ترامپ بگیرد
۴۰ شب همخوابه شوند.
ملمکت امام ضمان خیلی ترقی کرده است.


قدرت_تحلیل دیکتاتورها

مرجان
مردم یا باید گول بخورند یا باید گلوله بخورن

زنان جنقوری
در این ۴۳ سال
نتوانسته اند این لاشخورها را به اندازه بشناس و نمیری بشناسند
اگر کسی به این زباله ها
دیکتاتور بگوید
نه تنها بدشان نمی آید
بلکه کیف لاشخور میکنند
اینها به زبالگی خود ایمان مطلق دارند
احمدی نجات پول کلان داد تا درتلویزیون امریکا چند لحظه هارت و پورت کنند

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر