تحلیلی
از
۴
گفتم، هر آنچه بود با خرد روز سازگار
بدرود تلخ من
سیاوش
در این بیوگرافی حکیم طوس و اوتوبیوگرافی خویش
به توصیف فراورده فکری حکیم و خویشتن می پردازد:
آنچه گفته شده با خرد روز سازگار بوده است.
نه کمتر و نه بیشتر.
اما منظور از مفهوم «خرد روز» چیست؟
خرد روز را شاید بتوان خرد تاریخی نامید:
خرد بشری بسته به توسعه نیروهای مولده رشد می کند:
کشف تلسکوپ و یا میکروسکوپ به عنوان مثال،
به توسعه خروشان خرد بشری منجر می شود:
پا به پای توسعه نیروهای مولده
قوانین و قانونمندی های جدیدی کشف و فرمولبندی می شوند.
مفاهیم و مقولات و اصطلاحات جدیدی تشکیل می یابند و واقعیت عینی را به مراتب دقیقتر و بهتر بازتاب می دهند.
خرد بشری
روندی تاریخی طی می کند و روز به روز غنی تر می شود.
فردوسی و سیاوش
متناسب با خرد تاریخی گفته اند و سروده اند.
این البته کار کمی نیست.
چون از آن خود کردن خرد زمانه خویش
هنر بزرگی است و کرد و کاری به غایت عرقریز و توانفرسا ست.
چیزی در حد «سودن مادام العمر جان» است.
به همین دلیل فردوسی و سیاوش در عرصه فکری و تئوریکی بی همانند می مانند.
ما هنوز برای ایندو نظیری نیافته ایم.
اگرچه فقط لبی از میراث ایندو تر کرده ایم.
۵
گفتم، هر آنچه بود با خرد روز سازگار
سیاوش در این جمله،
ضمنا حکیم طوس را و خود را
در جرگه خردگرایان قرار می دهد
و
بدین طریق
با گله خردستیزان از همه نوع،
مرزبندی می کند.
حکیم طوس و سیاوش همیشه به خرد وفادار مانده اند.
در این زمینه نیز هر دو بی نظیر و ستایش انگیز بوده اند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر