۱۴۰۲ فروردین ۲۸, دوشنبه

درنگی در اندیشه ای (۷۴۸)


میم حجری

 
چرا عده‌ای به شاه و رهبر و پیشوا نیازمندند؟
حریف


دیالک تیک توده و شخصیت
را مدیون پله خانف هستیم که در اثری تحت عنوان نقش شخسیت در تاریخ به بحث کشیده است و راه حل ماتریالیستی راجع به این دیالک تیک ارائه داده است.

یعنی
نقش تعیین کننده را از آن تاریخ دانسته است، 

بدون اینکه نقش فرعی ولی مهم شخصیت را انکار کند.

 
تاریخ را توده می سازد.
توده اما تاریخ را تحت رهبری سوبژکت تاریخ می سازد
و
سوبژکت تاریخ 

تحت رهبری حزب طبقاتی خود 

توده را زیر پرچم خود گرد می آورد و رهبری می کند 

تا رسالت تاریخی خود را به انجام رساند.

 
مثال:
برای گذار از جامعه فئودالی به جامعه سرمایه داری
به انقلاب اجتماعی ضد فئودالی نیاز بوده است.
سوبژکت تاریخ در این پله توسعه جامعتی
بورژوازی بوده است.
بورژوازی 

برای انقلاب مثلا کبیر فرانسه 

حزب طبقاتی خود را تشکیل داده است و دست به روشنگری علمی و انقلابی زده است و

 توده را زیر پرچم خود گرد آورده است و رهبری کرده است.

 
هر سازمانی

 دیالک تیکی از اعضا و رهبری است.
هر حزبی

 دیالک تیکی از اعضا و کمیته مرکزی است 

و 

هر کمیته مرکزی 

دیالک تیکی از اعضای کمیته مرکزی و رهبر کمیته مرکزی است.

 
حتی جانوران 

مثلا سگ ها و گرگ ها و فیلها و شیرها
رهبر دارند 

که

 خانواده مربوطه را سازمان می دهد و وظیفه تعیین می کند.
مثلا سگ الفا و یا گرگ آلفا
و فیل و شیر الفا
شکار 

را
سازمان می دهد.

تقسیم کار صورت می گیرد.

فیل الفا

حافظه ای نیرومند دارد و گله را به محل آب و علف رهبری می کند.

بدون رهبری 

نه

انقلابی پیروز می شود

و

نه

عنگلابی.

حتی خانواده و کارخانه و بیمارستان و تیمارستان و کودکستان و دبستان و دبیرستان و  اداره ای بدون رئیس مربوطه تق و لق می ماند.

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر