نازی ها دادگاهی نشده اند.
محاکمات فرمالی اینجا و انجا برای عوامفریبی صورت گرفته است.
سران نازی در ناز و نعمت به سر برده اند.
چه بسا با فروش خاطرات خود میلیونر شده اند
و
یا در صنایع نظامی متفقین به کار سابق خود ادامه داده اند.
در کشورهای امریکای لاتین
حتی جلادان نازی مستعمره ساخته اند و به پینوچه ها در بازجویی جوانان
خدمت کرده اند.
از ویتنام می توان آموخت.
در ویتنام پس از رهایش نهایی
اجامر مرتجع و چه بسا مجرم را تربیت کردند و نه شقه شقه.
چارلی چاپلین
می گفت:
منهم می توانستم هیتلری گردم.
تاریخ تولدشان یکی بود.
او جلاد زحمتکشان شده بود و این فریاد زحمتکشان.
رضا پهلوی همانقدر مسئول اعمال پدر بزرگ و پدر خویش است که ما.
فرزند را نمی توان به جرم اعمال پدر و پدربزرگش محاکمه کرد.
دختر استالین و کاسترو در امریکا به سر می برند.
دختر و پسر خیلی از توده ای ها
بدترین دشمنان توده و حزب توده شده اند.
چای زاران است وباران است وباغستان سبز
---------------------------------------------------
از کدام ابر است این نم نم که می باراندم
برکدامین سمت طوفان بلا می خواندم
بسته ام دل در کمند سالهای دیر ودور
این نشان پیوسته در ذهن وزبان می ماندم
تا به شکل تازه ای از خاک سر بر آورم
سال وماه عمر همچون دانه می افشاندم
همچو سنگم پای برجا در ستیز ناکسان
دشمن اما درلباس دوست می غلطاندم
بی تو محوم باتو باقی تا جهان باقیست چون -
در کنار دوست جان کندن نمی میراندم
مطلبی پنهانم از فهم کسان، گنگ ونهان
این عجب !یار نکو اندیش من می داندم
من کجا و درک رمز وراز عشق ودوستی !
اوست هم این نکته با تدبیر می فهماندم
شرط من در عشق او پیمودن راه بلاست
گر نگریاند مرا از خویش می رنجاندم
بین مهر وکینه اش فرصت به مویی بسته است
گاه می خواند به خود گاهی زخود می راندم
آزمودم همچو حافظ بخت خود را در وطن
ماندن اینجا بیش از این برخاک می مالاندم
گرچه نتوانم که عیب این غزل پنهان کنم
من خود آن نقصم که لطف یار می پوشاندم
جاده لغزان است وخوف رهزن وبیم سقوط
نیست یاری غیر خود تا باز برخیزاندم
چای زاران است وباران است وباغستان سبز
شور عشق است آنکه دراین عرصه می رقصاندم
محسن بافکرلیالستانی
اردیبهشت 81
از دفتر :اقلیم هوشیاری ما
بی تو محوم باتو باقی تا جهان باقیست چون -
در کنار دوست جان کندن نمی میراندم
جاده لغزان است وخوف رهزن وبیم سقوط
نیست یاری غیر خود تا باز برخیزاندم
این دو بیت شعر
ناقض و نافی یکدیگرند.
یعنی
هر دو
همزمان
نمی توانند درست باشند.
اگر یاری در دیدرس نیست
صحبت کردن از جان کندن درکنار دوست، غیرمنطقی است
رضا پهلوی
راجع به شعاری
ابراز کرده است.
این حق او و هر کس دیگری است.
بهتر هم همین است که اعضای جامعه خودمختار باشند.
یعنی دارای استقلال نظری و عملی باشند.
می توان نظر همنوع را مورد ارزیابی علمی و منطقی قرار داد، ولی نمی توان و نباید به او پوزه بند زد و از ابراز نظر محروم ساخت.
هماندیشی
متمدنانه ترین طریق همزیستی است.
شعار نه می بخشیم و نه فراموش میکنیم
قابل بحث است.
سؤال این است که چه کسی را نمی بخشیم؟
خمینی را که فتوای قتل عام داده است
خامنه ای و امثالهم را که فتوای او را اجزا کرده اند
و
یا پاسداران و جلادان مأمور و معذور را
و
یا طبقه حاکمه را؟
راستی اگر ۱۰۰ سال دیگر این سیستم نکبت سرنگون شود،
با این صدها هزار نفر چه باید کرد؟
با طرفداران فاشیسم در آلمان و ایتالیا و اسپانیا و ژاپن چه کرده اند؟
دادگاهی کردن جلادی ۹۰ ساله ای چه دردی از درد ستمدیدگان را دوا کرده است؟
ممنون از امتنان فرمال.
ولی بهتر است که با ما سخن بگویید.
ما در پناه پنجره ایم.
با آفتاب رابطه داریم
ممنون.
مش مریم.
بحث بر سر بیهودگی مذهب است.
ضمنا
همه مذاهب مثلا یهودیت و مسیحیت مخالف اعمال زور بوده اند.
بودیسم و لامائیسم و غیره هم به همین سان.
اسلام
دین سلحشوری (میلیتانتی) است.
دلیل سلحشوری اسلام چیست؟
دلیل تحقیر نباتات و جانوران مولد و مفید و تجلیل نباتات و جانوران بی حاصل و چه بسا حتی مضر چیست؟
این کردوکار و سنجش و ارزیابی وارونه
نشانه جامعه وارونه است.
خرافه ممتاز بودن سرو بر درخت سیب
عقاب بر کلاغ
اسب بر گاو و خر و گوسفند
ریشه طبقاتی دارد.
از جامعه طبقاتی به طبیعت منتقل شده است.
بدین طریق و با این ترفند
اشراف برده دار و فئودال و بورژوازی که علاف و بی ثمر و انگل اند، بر توده مولد و زحمتکش ترجیح داده می شوند و مورد تجلیل قرار می گیرند.
به سرو گفت، کسی:
«میوه ای نمی آری»
جواب داد که آزادگان، تهی دست اند.
لاشخورهای انگل و مفتخور
بدین طریق
آزاده جا زده می شوند.
شب بلند زمستان
امیدبود که روی آورد، خوش اقبالی
به زندگانی ما، بعدازاین سیه سالی
اگرچه خواست، نکو، حال ماکند،اما
نصیب ماشده در سال نو بداحوالی
بیاکه فارغ از اندیشه ی بلا برویم
به دشت و دامنه ی چای و گندم و شالی
دلی که شادنباشد، چه خانه یادر باغ
به زیرپای شکسته، حصیر، یا قالی
عنایتی به تهیدستی کسی نکنند
چراکه خواجه به کام است و عیش او عالی
مبند امید نجات از بلای عالمگیر
به دست مدعی ادعای پوشالی
به زبر و بم ،سپری می شود زمانه ی غم
گذار می کند این روزهای بدحالی
شب بلند زمستان چو رفت، می ماند
سیاهرویی، از آن وعده های توخالی
محسن بافکرلیالستانی
فروردین۹۹لیالستان،قرنطینه خانگی
مفهوم امید در ادبیات فئودالی ما
ربط تعیین کننده ای به امید ندارد.
امید
بیشتر به معنی انتظار دلبخواهی واهی و توخالی است.
ما همین روزها شعری از احسان طبری را تحت عنوان امید مورد تأمل قرار می دهیم.
نماینده این امید دلبخواهی (سوبژکتیو) خواجه شیراز بوده است و شعر معروفش به غم مخور.
جایگزینی شب با روز و زمستان با بهار
پدیده ای طبیعی است
و
به دلیل مدار زاوبه دار کره زمین است.
حتما نباید سیستم ارتجاهی سیاه جای خود را به سیستم انقلابی سفید بدهد
فئودالیسم در مقیاس جهانی حتی
بیش از ۱۰۰۰ سال دوام آورده است و هنوز هم دست از سر بشریت برنداشته است.
روندهای جامعتی
قابل قیاس با روندهای طبیعی نیستند.
روندهای جامعتی
سوبژکتمندند.
این یکی زا کشفیات خجسته رسولان پرولتاریا ست:
تاریخ و یا جامعه سوبژکت دارد
طبیعت اما نیازی به سوبژکت ندارد
بشر هم نبود زلزله و آتشفشان و باد و بوران بود
دلیل تحقیر نباتات و جانوران مولد و مفید
و
تجلیل نباتات و جانوران بی حاصل و چه بسا حتی مضر
چیست؟
خطای دید نیست.
خطای خط کش است.
هر کودکی
به مدد خط کشی
قطر هر دو را می تواند اندازه بگیرد
و
به برابری آندو ایمان بیاورد
محمد علی عمویی
ظاهرا خاطراتش را از جهنم زندان شیخ منتشر کرده است.
شکنجه گران شیخ
از تبار گشتاپو هستند.
کیانوری
هم تفاوت زندان شاه با زندان شیخ را
توصیف کرده است.
امروز ما صدهزار بار بدتر از دیروز ما ست.
در نتیجه امیدی به فردا نباید داشت.
بی اعتنا به جهان بینی مانا نیستانی
این اثر هنری او
ظاهرا بدان معنی است که
نیروی سرکوب طبقه حاکمه در جنقوری اسلامی
اصلا
مخالفین را نمی بیند و نمی شناسد.
قیافه کریه خود را می بیند و کورکورانه شلیک می کند.
دلیل کشته شدن کودکان و رهگذران در این واویلا هم همین است.
معمولا
کسی نباید کودکان و رهگذران را به گلوله ببندد.
می توان ضمنا خودستیزی اجامر طبقه حاکمه را از این اثر مانا نتیجه گرفت.
که یاد اور ضرب المثل نشستن بر شاخه و اره کردن آن است.
یعنی
دال بر سقوط عنقریب طبقه حاکمه است.
با روی کار امدن اجامر یأجوج و مأجوج نیچه ئیسم در جنقوری اسلامی وسیعا تبلیغ شده است. خیلی ها خیال میکنند که نیچه پیامبری رهایی بخش است. چون نیچه هارت و پورت های ضد مذهبی کرده است. دلیل مخالفت نیچه با مذهب نه مخالفت با خرافات مذهبی، بلکه مخالفت با عناصر اخلاقی و انسان دوستانه مذهب است. نیچه مبلع توحش است. ابر بشر نیچه امثال هیتلرند.
شعر شاملو بر خلاف شعر نیما
فاقد قافیه و وزن برونی است.
شعر نیمایی
مثلا اشعار سیاوش کسرایی و یا خود نیما
دارای وزن وقافیه است.
شعر شاملو
نه وزن برونی دارد و نه قافیه
فقط
وزن درونی دارد.
محتوای شعر شاملو اما عمیقا ارتجاعی و ضد عقلی و خرافی است.
مشخصه مشترک اشعار شعرای فاشیسم
فرمالیسم است:
سنگینتر بودن فرم است و فقر محتوا و معنا ست.
مثال:
من شرف کیهانم
این هارت و پورت به چه معنی است؟
این
خرافه است.
ادعای هپروتی شاعر کشور عقب مانده ای پای منقل تریاک و یا پس از کشیدن هروئین است.
من بامداد اول و آخرم.
این خودستایی خودشیفته بدبختی است.
این
شبیه لاطائلات لاشخور عقب مانده ی فوندامنتالیستی ـ اسلامی است:
من تو دهن این دولت می زنم.
من دولت تعیین میکنم.
تکخدایی (مونو ته ئیسم)
به معنی پایان دادن به چندخدایی (پلی ته ئیسم) است.
به معنی تشکیل وحدت فکری در جامعه بشری بوده است.
به معنی پایان دادن به تشتت فکری و اختلافات فکری بوده است.
به لحاظ فکری
گام مهمی در جهت گذار از تفکر مبتذل مشخص به تفکر متعالی مجرد (انتزاعی) بوده است.
خدای واحد
نتیجه تجرید مضاعف است:
اولا نتیجه تجرید همه خدایان مادی شخصی و تشکیل خدای واحد همگانی است.
ثانیا
نتیجه انعماس خدایان زمینی ـ طبقاتی در آیینه آسمان و تجرید آنها ست
امید، در واقع پلید ترینِ پلیدی هاست
زیرا به عذابِ انسان ها تداوم میبخشد.
نیچه
بنا بر منطق تق و لق نیچه ـ فیلسوف کج و کوله فاشیسم ـ
یأس در واقع شریف ترین شریفی ها ست
زیرا به عذاب انسان ها از زندگی پایان می بخشد.
نیچه
مؤسس هر گرایش کثیفی است که تصورش را می توان کرد:
نیچه
مؤسس راسیسم و فاشیسم و ایراسیونالیسم (خردستیزی)، نیهلیسم (پوچی گرایی)، نیهلیسم اخلاقی (اخلاق ستیزی)، بشریت ستیزی، پیشرفت ستیزی، کمونیسم ستیزی، پرولترستیزی، برابری اجتماعی ستیزی، عدالت اجتماعی ستیزی است.
نیچه
خاتم الفلاسفه امپریالیسم است.
تعالیم ضد علمی نیچه
زمینه را برای کوره های آدمسوزی فاشیسم فراهم آورده اند که ۶ میلیون نفر از شهروندان یهود و کمونیست و کولی را خاکستر کرده اند.
تعالیم ضد بشری نیچه
زمینه فکری لازم را برای قتل عام ۶۰ میلیون نفر از شهورندان در اروپا و آسیا و غیره فراهم آورده اند.
سفید شدن مو
به دلیل کاهش ماده ای شیمیایی به نام ملانین در اندام آدمی است.
برای جلوگیری از آن باید طرز تغذیه مورد تجدید نظر قرار گیرد
و موادی که حاوی ویتامین ب ۱۲ باشند،
خورده شوند.
البته پیر شدن و استرس و غیره هم مؤثرند.
از کنار مقبره ای میگذشتم که روی آن نوشته بود:
اینجا آرامگاه مردی راستگو و سیاستمداری بزرگ است.
این اولین بار بود که می دیدم ۲ نفر را در یک قبر دفن کرده اند!
وینستون چرچیل
کی گفته که عرفان طرفدار طبیعتخدایی است؟
ضمنا
منظور از طبیعتخدایی چیست؟
ناتورالیسم؟
عرفان چیست؟
ما که یک خروار مغز خر خورده ایم
تعریف صدها مفهوم فلسفی و سوسیولوژیکی و سیاسی و غیره را ترجمه و منتشر کرده ایم
تا اجنه بخوانند و ادم شوند.
تعریف عرفان به عنوان مفهومی فلسفی هم ترجمه و منتشر شده است.
اگر خواستید بخوانید خبر کنید
عرفان ـ فرمی از خرد ستیزی
جمهوری مبتنی بر اراده مردم؟
این جمهوری مورد نظر شما
چه مشخصاتی دارد؟
طبقه حاکمه در این مدینه فاضله
اگر وجود دارد،
چه نام دارد؟
نکند
جامعه بی طبقه باشد.
اگر چنین باشد
از کجا نازل می شود؟
بانی جامعه بی طبقه کدام طبقه اجتماعی است؟
حزب این طبقه چه نام دارد.
خیال میکنید که هابرمس شخصیتی انقلابی است؟
هابرمس فیلسوف امپریالیسم است.
بی شرمی او در این است که خود را مارکسیست جا میزند.
فقط کافی است به جوایزی که طبقه حاکمه امپریالیستی در اقصا نقاط جهان به هابرمس داده
نظر اندازید تا هم ارشاد شوید و هم فرشاد شوید:
جوایز دریافتی هابرمس
سال نام جایزه ها
1980 جایزه تئودور آدورنو
1985 جایزه خواهران شول
1986 جایزه گوتفرید ویلهلم لایب نیتس
1987 جایزه زورنینگ دانشگاه کوپنهاک
1995 جایزه کارل یاسپرس
1999 تئودور هویس
2001 جایزه صلح تجارت کتاب
2003 جایزه پرینس فون آستورین
2004 جایزه کیوتو (50 میلیون ین)
2004 جایزه افتخاری هولبرگ (5700000 یورو)
2005 جایزه هولبرگ (520 هزار یورو)
2006 جایزه برونو کرایسکی
2006 جایزه دولت نورد راین وستفالین
2008 جایزه اروپا (۵۰۰۰۰ یورو)
این بیت شعر از سایه
بیشک
اشتباه تایپ شده است.
چون به لحاظ وزنی
معیوب است.
شاید به شرح زیر باشد:
ویرایش:
خارج از آهنگ و ناسازی، نگار
گوشمالت داد خواهد روزگار
هر مفهومی
تعریف علمی خاص خود را دارد.
تعریف شخصی از لولهنگ و نهنگ و فرهنگ وجود ندارد.
یا رب
چقدر فاصله دست و زبان است.
مان دلا خودش اولین کسی بود که خودش را فروخت
و
بدترین دشمنان بشریت
برایش کف زدند و هورا کشیدند.
زیباتر از جهان امید ای دوست
در عالم وجود، جهانی نیست
هر عرصه را بهار و خزانی هست
در عرصه امید، خزانی نیست
صد بار زهر یأس مرا می کشت
گر پادزهر من نشدی امید
در تیرگی رنج رهم بنمود
بس شام تیره تابش این خورشید
تا آن زمان که شهپر بوم مرگ
بر جایگاه من فکند سایه
در کارزار زندگی ام بادا
از جادوی امید بسی مایه
احسان طبری
مذهب چیست
مش برشت؟
کی گفته که مذاهب بیهوده بوده اند و هیچ مشکلی را حل نکرده اند؟
مگر می شود که پدیده ای پدید آید و هزاران سال مقبول افتد و هیچ واره و هیچکاره باشد؟
دلیل و یا دلایل مخالفت پان کردیسم و پان ترکسیسم و غیره با سلطنت پهلوی چیست؟
این دار و دسته ها
که
مترقی تر از سلطنت طلب ها نیستند.
این زباله ها وابسته تر از سلطنت طلب ها به امپریالیسم اند.
دوران یک مفهوم فلسفی است.
دوران یک مفهوم ماتریالیسم تاریخی است.
دوران تعریف علمی و استاندارد دارد.
محتوای دوران کنونی
گذار گلوبال از فرماسیون اقتصادی سرمایه داری به فرماسیون اقتصادی سوسیالیستی است.
دوران گذار از کاپیتالیسم به سوسیالیسم و کمونیسم
۱
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/11109
۲
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/11127
۳
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/11133
پایان
بشار اسد با اسما همسرش به امارات رفت
حریف
این به معنی تحکیم قدرت طبقه حاکمه در سوریه است.
قبلا
همه امارات عربی و غیره
در سوریه باندهای فوندامنتالیستی را حمایت مالی می کردند
و
با بشر الاسد خصومت علنی و آشکار داشتند.
با حذف ولایت فقیه هم
آب از آب تکان نخواهد خورد.
همان طور که با حذف شاه هم اب از آب تکان نخورد.
جناح سنتی ارتجاعی تر طبقه حاکمه
جای جناح مدرن انقلابی ـ بورژوایی را گرفت.
انقلاب = تعویض طبقه حاکمه.
تعویض جناحی از طبقه حاکمه با جناح دیگرش
عنقلاب و عنگلاب است و نه انقلاب.
اسلام سیاسی از مفاهیم خر رنگ کن امپریالیستی است.
اسلام سیاسی آلترناتیو مفهومی برای فوندامنتالیسم است که همشیره فاشیسم است.
به بالا رود کار افتادگان
لنینی کند چون در ایران و عالم ظهور
منظورش تشدید تضاد میان طبقه حاکمه ایران با امپریالیسم است.
منظورش مقاومت شاه در اوپک در زمینه افزایش قیمت نفت است.
یکی از دلایل سرنگونی سلطنت هم همین مقاومت شاه در مقابل امپریالیسم بوده است.
پدر شاه هم در اواخر عمر
سنگر سیاسی عوض کرد.
برخلاف امیال سرکرده امپریالیستی جهان (بریتانیای کبیر)
با فاشیسم آلمان پیمان وحدت بست
یعنی وارد جنگ با امپریالیسم امریکا و انگلیس و اتحاد شوروی (متفقین) شد.
دانشگاه تهران را هم معماران فاشیسم آلمان ساخته اند.
سرنگونی پدر و پسر نتیجه تمرد از طبقه حاکمه امپریالیستی بوده است.
شاه پس از پیروزی انقلاب ضد فئودالی ـ ضد روحانی سفید
به شخصیتی انقلابی ـ بورژوایی توسعه یافته بود.
و
خواهان برابری با بقیه رهبران سیاسی جهان بود.
یکی زا اهدافش در رابطه با جشن های فلان وبهمان
همین همین بود.
دلیل خرید سهام کارخانجات آلمانی و غیره هم همین بود.
افزایش نفوذ اقتصادی بود.
حدیث
از بیت رهبری امده است
و
هارت و پورت میکند
و پرت و پلا می پراکند.
امپریالیسم و صهونییسم
صدها بار مترقی تر و راسیونال تر و متمدن تر از فوندامنتالیسم شیعی و سنی و اولیگارشیسم پوتینی و پالانی اند.
در کشور خلق فرزانه یهود
خاوران وجود ندارد.
حزب کمونیست آزاد است و سران و سردارانش شقه شقه نشده اند و جلوی ددان خاوران افکنده نشده اند.
انسان ها می بایست داده را به اطلاعات و اطلاعات را به دانش و دانش را به خرد تبدیل کنند.
حریف
کسی که این اندرز را صادر می کند.
از روند تشکیل اندیشه غافل است و از تعریف خرد عاجز.
چنین کسی انسان را با ماشین جستجو عوضی گرفته است.
منظورش از داده ها هم داتاها و منظورش از اطلاعات انفرماسیون است.
فرق اساسی انسان اندیشنده با ماشین این است که انسان قادر به انعکاس دیالک تیکی، تجرید و مفهوم سازی و تعمیم است.
تشکبل مفاهیم و افکار
کار محض مغز نیست.
اندیشه اندیشیده می شود.
منشاء مفاهیم و افکار
جهان مستقل از ذهن و ضمیر بشری است.
مغز را نباید با کیسه صفرا عوضی گرفت.
مغز اندیشه تراوش نمی کند.
اندیشه از واقعیت عینی در روند کار به مغز ارسال می شود.
آره.
مشد اکبر درویش.
منظور فروغ از صدا
نه
صدای شما
بلکه کار و آثار است که می مانند.
که کار ادمی باقی است
ار جسمش فنا گردد.
طبری
دوران دلبستکی به آرزو و اوتوپی
دیری است
که
سپری شده است.
دوران ما
دوران علم است
بهتر هم همین است
از کی تا حالا
چکمه و نعلین
لباس محسوب می شوند؟
ضمنا
چکمه
نه
سمبل سازندگی
بلکه سمبل ستم و سرکوب و اختناق و استبداد است..
طرفه این است که در ط. ما ستم و سرکوب و اختناق و استبداد
با نعلین اعمال می شود.
قبلا با چکمه اعمال می شد.
چه کسی باور داشت
جز به اذین بزرگ
که در همان روزهای اول عنگلاب از دیکتاتوری نعلین خبر داد
بدانید
که آرزو بر جوانان عار نیست.
آره.
امید نیست.
ارزو ست.
امید با آرزو فرق دارد.
امید برخلاف ارزو قانونمند است
ضد دین که انسانیت نیست.
حتی بابا طاهر برهنه می دانست که ضد دین، کفر است:
متاع کفر و دین بی مشتری نیست
ضد انسانیت هم دین نیست.
ضد انسانیت
بربریت است
ضد انسانیت
بهیمیت (حیوانیت) است.
مجتهد شبستری
ترک روحانیت نکرده است.
تظاهر به نوعندیشی از در عقب کرده است.
ما بخشی از لاطائلاتش را تحلیل کرده ایم.
اجنه خوانده اند و کیف جن کرده اند.
محمد مجتهدی شبستری
۱
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/2268
۲
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/2269
۳
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/2270
پایان
رنه دکارت
هیچ چیز در جهان به اندازه فهم عادلانه قسمت نشده است.
چون هر کس یقین دارد که به اندازه کافی از آن به نصیب برده است.
آره.
مش دکارت.
توهم داشتن چیزی اما ربطی به داشتن آن چیز ندارد.
فهم
تنها چیزی است که مادر زادی نیست.
برای کسب توان فهم باید مشقت عظیمی را به جان خرید.
پیش شرط کسب توان فهم
فراگیری تعریف علمی و استاندارد مفاهیم است.
مفاهیم
آجرهای اساسی عمارت فهم اند.
بضاعت فهم هر کس به اندازه بضاعت مفهومی او ست.
هی حریف فرنگی
تعاریف چیزها که شخصی نیستند تا تعریف تو از جامعه چنین و چنان باشد.
تعریف حسن و حسین از چیزی وجود ندارد.
اگر قرار بر این بلبشو باشد
باید از هر چیز
به تعداد سکنه زمین تعریف عرضه شود.
یعنی مثلا از خری میلیاردها تعریف عرضه شود.
جامعه یک مفهوم فلسفی است و تعریف علمی استاندارد دارد تا خلایق با گفتن و شنیدن واژه جامعه
منظور همدیگر را بفهمند.
تعاریف چیزها یا علمی اند و یا خرافی.
یعنی تحریف اند و نه تعریف.
ضمنا
کسی همرنگ جماعت نمی شود.
همه همرنگ طبقات حاکمه می شوند
یعنی لی لی به لالی طبقات حاکمه می گذارند.
همین آخوندها که اکنون محبویت کسب کرده اند
پس از کسب قدرت سیاسی و حاکمیت طبقاتی
کسب کرده اند
در زمان شاه
کسی محل سگ به اینها نمی گذاشت
سکوت
تحفه نطنز نیست
مشه مار گوت بی گل
سکوت
ترفند خودشیفتگان
برای استتار خریت خویش است.
سکوت
نوعی نعل وارونه زدن است.
زنده باد سخن و ننگ بر سکوت.
سکوت ضد دیالک تیک سخن است.
دیالک تیک سکوت و سخن
فرمی از بسط و تعمیم دیالک تیک سکون و حرکت و دیالک تیک عدم و وجود است.
سکوت به معنی غیاب سخن است
و
نه
انبار سخن.
سکوت
چه بسا از فرط ترس است
تا
زبان سرخ سر سبز را ندهد بر باد.
سکوت
از تسلیحات احتیاط است برای خنجر زدن موذیانه و مخفیانه از پشت.
استثمار توده توسط طبقات حاکمه انگل
هزاران فرم دارد.
اینهم یکی از آن فرمها ست.
نه کمتر و نه بیشتر.
خست شاه ستودنی است و نه خدمت شاه
مش نیکسون
بنا بر گزارش مشاور مالی شاه
بخش اعظم درامد حاصل از فروش نفت و خاک و غیره کشور
به حساب های بانکی خاندان پهلوی واریز شده است.
هزینه های جشن های فلان و بهمان سر به فلک می زنند.
با غارت دار و ندار کشور که نمی توان به توسعه نیروهای مولده مدد رساند.
یکی از دلایل پیروزی ارتجاع فئودالی ـ فوندامنتتالیستی
تخریب فکری، سیاسی، تشکیلاتی، علمی و انقلابی جامعه بود
این تخریب با سرکوب و ترور و اعدام سران و سرداران حزب توده شروع شده بود.
صد سال دیگر هم
گوهری از این دست
جامعه فلک زده به خود نخواهد داشت.
برای چه
مثل لات ها و لاشخورها
توهین می کنید؟
ما چندی قبل مثل شما
طرفدار این زباله ها بودیم.
ما همه اشعار و افکار اینها را خوانده ایم
و تحلیل کرده ایم.
چه نفع شخصی
روشنگری برای ما دارد
جر درو کردن خرمن فحش هر لات و لاشخوری؟
آره.
عیرانی جماعت
تنها طریق و ترفندی که برای حل مسائل و معضلات
می شناسند، اعمال زور است و بس.
فرق هم نمیکند که ولی فقیه باشند و یا لاشخوری وقیح.
این جماعت
با تخریب و ترور و توهین و تحقیر می افتند و برمی خیزند.
هیچ ملت متمدن دیگری نمی تواند دهها هزار نفر را
در مدت کوتاهی
آش و لاش و لاشه کند و در خاوران ها جلوی ددان بدتر از خود بیندازد.
احمد شاملو نامی هم کتاب قصه ای برای خردسالان نوشته است.
در این کتاب
حساب حیوانات را حسابی می رسند.
آنقدر کتک شان می زندد که بمیرند.
اطعام
رفع نیازی غریزی است.
لذت از اطعام
هنرمندی است.
فرنگی
هی فرنگی
لذت
امری خودپو و خودجوش و خود به خودی و طبیعی است
و
نه چیزی خودساخته و مصنوعی و اختراعی
تا هنرمندی تلقی شود.
هنرمندی
تهیه اطعام است
مثلا پختن چلوکباب برگ است که ما ۴۳ سال است که حسرتش را می کشیم
هی اپیکور
اول
بهتر است که خدا را تعریف کنیم
ما با سه نوع خدا
سر و کار داریم:
طبیعتخدا
طبقه حاکمه خدا
توده خدا
راینر ماریا ریلکه
تنهایی
تنهایی را اصولا نمی توان انتخاب کرد و یا نکرد.
ما همه تنهاییم.
می توان خود را گول زد و به انکار تنهایی خود پرداخت.
همین وبس.
بهتر هم این است که به تنهایی خود اعتراف کنیم.
منطور از تنهایی چیست؟
تنهایی فیزیکی؟
تنهایی فیزیکی
تعیین کننده نیست.
اصولا
هیچ کس تنها نیست.
هر کس با هزاران رشته به جامعه و جهان و مافیها گره خورده است.
حتی خود تو که مرده ای و تجزیه شده ای
در شعرت ادامه حیات می دهی
و
ما
اکنون شعرت را ترجمه می کنیم و به افکار پوک و خرافی ات پارس می کنیم.
شعر میرزاده عشقی
عاری از شعور علمی و انقلابی است
بیشتر به هارت و پورت سرشته است.
چه بسا خرافه است
ما سعی کردیم یکی از اشعار او را تجزیه و تحلیل کنیم
دیدیم که اصلا ارزش تجزیه و تحلیل ندارد.
دخیل بستن بر ضریح نیچه کثافت
در بهترین حالت
نشانه نادانی است
و
در بدترین حالت
نشانه عوامفریبی است.
نیچه بدترین دشمن توده مولد و زحمتکش بوده است.
دشمنی نیچه با مذهب
به دلیل عناصر هومانیستی اخلاق مذهبی بوده است.
نیچه نماینده فاشیسم است
نیچه فبلسوف استثمارگران، برده داران و ستمگران است.
قتل عام یهودیان، کمونیست ها و کولیان در المان نازی و بمباران ۳۰ میلیون زحمتکش در شوروی و غیره
اجرای مو به موی فلسفه نیچه است
مذهب چیست؟
خلاصه کردن مذهب در خرافات
نشانه بی خبری از مذهب است.
مذهب با کتاب آمده است و نه با چماق.
مذهب فرمی از شعور و یا روح است.
مذهب شعور جامعه بی شعور و روح جامعه بی روح است.
در مساجد توده بنا بر منافع و علایق و سلایق طبقه حاکمه تربیت فکری می شوند.
تعیین کننده محتوا و فونکسیون معبد و مسجد و محفل و کتابخانه
طبقه حاکمه است
کلیسا در فرنگستان همان کلیسای قرون وسطی است که گالیله را به توبه وامی دارد.
آنچه که تغییر یافته طبقه حاکمه است.
در آلمان امپریالیستی
تولید انبوه از کتاب هست
ولی از یک میلیون نسخه کتاب
به ندرت میتوان کتابی پیدا کرد که ارزش ترجمه داشته باشد.
این طبقه حاکمه است که محتوای کتاب و معبد و مسجد را تعیین می کند.
همین المان را اگر با آلمان دموکراتیک مقایسه کنیم
به تفاوت محتوای کتاب و کلیسا پی می بریم.
ز زمزمه دلتنگیم ، از همهمه بیزاریم
نه طاقت خاموشی ، نه میل سخن داریم
آوار پریشانیست ، رو سوی چه بگریزیم ؟
هنگامۀ حیرانیست ، خود را به که بسپاریم ؟
تشویش هزار «آیا» ، وسواس هزار «اما» ،
کوریم و نمیبینیم ، ورنه همه بیماریم
دوران شکوه باغ از خاطرمان رفتهست
امروز که صف در صف خشکیده و بیباریم
دردا که هدر دادیم آن ذات گرامی را
تیغیم و نمیبریم ، ابریم و نمیباریم
ما خویش ندانستیم بیداریمان از خواب
گفتند که بیدارید ؟ گفتیم که بیداریم.
من راه تو را بسته ، تو راه مرا بسته
امید رهایی نیست وقتی همه دیواریم
"حسين منزوي
تعیین کننده
نه فرم مبادله فکری
بلکه محتوای فرم مربوطه است.
ما با استفاده از همین کامپیوتر و انترنت
صد برابر سابق
برای اجنه روشنگری کرده ایم.
در نتیجه
اجنه دیگر سر به سجده نمی نهند و نماز نمی خوانند
بلکه می اندیشند و کیف جن می کنند.
حجاب و شریعتمداری
اره.
حجاب سمبل و سنگر فوندامنتالیسم شیعی و سنی است.
کشف حجاب هم به همین دلیل
تسخیر سنگری از سنگرهای فوندامنتالیسم است.
سنگر و سمبل حجاب
اما
چیزی فرمالیستی و بند تنبانیستی است.
حجاب
شبیه ریش و تسبیح و جای مهر بر پیشانی و عرعر و غیره
اسباب تظاهر و تزویر و تئآتر و ریا ست.
چیزی از سر تا پا توخالی و بی محتوا ست.
بر خلاف توهم و تصور و ادعای رایج
زنان محجب اصلا پاکدامن وبا عفت نیستند.
امتحانش آسان است.
عجب فرماسیون اقتصادی کج و کوله ای
عجب طبقه حاکمه عجق وجقی
عجب طویله ای.
مگر جامعه جنقوری اسلامی
کاپیتالیستی نیست
مگر همه چیز به دلار تبدیل نمی شود
مگر بورژوازی طبقه حاکمه نیست
پس چگونه مناسبات قبیلتی ترک و لر و کرد و بلوچ برو بیا دارند؟
قبلا پسرا ازدواجی نبودن و اینجوری زیر بار مسئولیت نمی رفتن
الان انقدر پررو شدن تو چشات زل می زنند که رابطه جدی چیزه و حوصله دوست پسر بودن ندارم
ولی دلم میخواد باهات سکس داشته باشم و اگه بهم بدی خیلی خوشحال میشم
مرسی
حریفه
این وصف کل اوضاع کشور نیست.
دخترها هم می توانند همین را بگویند.
خیلی از پسرها و دخترها هم ازدواج می کنند و بعد دنبال این و آن می افتند.
خودفروشی نران و زنان به زنان و نران متأهل رواج وسیع دارد.
مسلم این است که سکنه جنقوری اسلامی
فکر و ذکری جز ارضای غریزی مکانیکی ندارند.
محتوای ۹۹ درصد تویت ها جفت جویی است.
سنت های فئودالی بی اعتبار شده اند و عشق میان انسانی رنگ باخته است.
بدون عشق هم ازدواج بی معنی است.
چه بسا ازدواج ها در جامعه سرمایه داری که شبیه خرید و فروش کالاها ست.
خلایق به همان سال می گیرند و یا نر می گیرند که ماشین می خرند.
در اگهی های تبلیغاتی هم می بینیم:
خانه ام، خودرو ام، حساب بانکی ام، زنم و یا نرم.
مسجد و کتابخانه
کسی که این ادعا را کرده است
از فونکسیون مسجد و کتابخانه بی خبر بوده است.
حریف
مسجد را با طویله عوضی گرفته است.
مسجد فرق ماهوی با کتابخانه ندارد.
مسجدی یافت نمی وشد که در ان کتاب نباشد.
مساجد هم چه بسا کتابخانه رسمی و غیررسمی دارند.
ضمنا روحانیان در منبر
مبلغ اندیشه اند.
تفاوت در کیفیت اندیشه است و نه در محل اشاعه اندیشه.
۹۹ درصد کتاب ها هم خرافه است و فرقی با خرافات منبر و مسجد ندارند.
ای بسا کتاب ها که به درد خواندن نمی خورند
و
ای بسا مساجد که محل تنویر فکری اند.
افلاطون و بردگی
منظور افلاطون از آزادی
رهایی از قید و بند بردگی است.
دلیل وفاداری بردگان به مناسبات برده داری
نه
خریت بردگان،
بلکه فقدان دورنما ست.
یعنی
فقدان امکانات واقعی برای تولید و ارتزاق است.
بردگی
در جامعه برده داری تنها راه نجات از گرسنگی و مرگ است.
توده فاقد وسایل تولید ( اراضی کشت و وسایل کشت و زرع و ابزار کار و غیره)
چاره دیگری جز تن در دادن به بردگی ندارند.
هنوز هم در کشورهای افریقایی مناسبات برده داری وجود دارند
و
در روسیه اولیگارشیستی حتی احیا شده اند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر