۱۴۰۲ فروردین ۲۵, جمعه

درنگی در اندیشه ای (۷۴۳)


 میم حجری

يعني بطور اخص شما شعور را مذهب ميدانيد ؟
و آيا در اين كرهء خاكي تنها دين مداران شعور دارند؟
نازیلا


ممنون.
ما که کسی نیستیم.

حتی کلمه ای از حرف های ما از آن ما نیست.
ما حمال افکاریم.

 
مذهب
فرمی از فرم های مختلف و متفاوت شعور و یا روح است.

این تعریف مارکسیستی از مذهب است.

 
در مقوله فلسفی شعور و یا روح
خرافات هم می گنجند.

 
شعور به معنی آگاهی علمی نیست.

 
هنر و علم الاساطیر هم فرم هایی از شعور و یا روح اند.

 
مذهب

 نتیجه نفی دیالک تیکی شعور هنری و اساطیری است.
یعنی 

هم 

بهتر از آندو ست

و

هم

حاوی و حامل و توسعه دهنده آندو ست.

 
بخش اعظم قرآن قصه است 

و 

 نثر قرآن شعرگونه است 

و 

ضمنا حاوی عناصر اساطیری مثلا تبار آتشین ابلیس است.

 
مذهب و انواع دیگر شعور
نخست با فلسفه کلاسیک بورژوایی (کانت و فیشته و هگل و فویرباخ)
و
بعد
توسط مارکسیسم
نفی دیالک تیکی می شوند.

 
اکنون
یا باید مذهبی بود و یا مارکسیست بود.

 
در غیر اینصورت
باید هپیلی هپو و بیشعور ماند و هارت و پورت کرد.

 
بشر نمی تواند بدون شعور زندگی کند.

 
مذهب ستیزان
بهتر از مذهبیون نیستند.

 
هدف شان از مذهب ستیزی
توده ستیزی است.

 
زیر لحاف مذهب ستیزان 

چه بسا 

دد درنده فاشیسم و پانیسم 

خرناسه می کشد.

 

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر