میم حجری
ما خر نبودیم
ساده لوح بودیم
و
از فرط ساده لوحی
خرها را بر گرده هامان نشاندیم
و
با هلهله و هورا بالاتر و بالاتر بردیم.
فهیم
نقل به مضمون
محتوای این اندیشه فهمیم،
در تحلیل نهایی محتوای همان ضرب المثل معروف است:
خلایق هرچه لایق.
فهسم
از
دیالک تیک خریت و خردمندی
معیاری برای حاکمیت
سرهم بندی می کند.
این معیار رایج از دیرباز
باید
مورد تحلیل همه جانبه قرار گیرد و بطلانش استدلال و اثبات شود.
فقط جن ـ قوری اسلامی که نیست.
در سراسر جهان می توان ساده لوحانه همین دیالک تیک خریت و خردمندی را به مقام معیار رساند و نتیجه مطلقا ضدعلمی از آن گرفت.
ما در ادبیات مشروطه با همین خرافه آشنا می شویم.
مثلا در آثار شهید کسروی
دیالک تیک علم وجهل به خدمت گرفته می شود و استنتاجات مطلقا ضد علمی به عمل می آیند.
ولی از این خبرها نیست.
معیار چیست؟
اولا
حاکمیت
فردی نیست.
چیست؟
ثانیا
حکام در جوامع بشری
افراد نیستند
چیستند؟
مثال:
ترامپ و بایدن و پوتین و پالان و نعلین کیانند؟
اینها
مأمور و نماینده اند.
همه کاره نیستند.
اگر در بهترین حالت هیچکاره نباشند.
همه کاره چیست؟
اگر اینها و همه آخوندها و پوتین ها و پالان ها
فردا بیفتند و بمیرند
آب از آب حتی تکان نمی خورد.
پیش شرط زیر و زبر گشتن جامعه
چیست؟
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر