۱۴۰۱ اسفند ۱۶, سه‌شنبه

درنگی در شعری فقهی ـ فلسفی از مولانا (۲)

 

میم حجری

 

گفت: 

«ای شه راست گفتی همچنین

در فر و سیمای تو پیدا ست این

 

این و صد چندینی ای صادق ولیک

شرح کن این را بیان کن نیک نیک

 

آنچنانک فاضل و مرد فضول

چون به گوش او رسد آرد قبول

 

آنچنانش شرح کن اندر کلام

که از آن هم بهره یابد عقل عام

 

ناطق کامل چو خوان‌پاشی بود

خوانش بر هر گونهٔ آشی بود

 

که نماند هیچ مهمان بی نوا

هر کسی یابد غذای خود جدا

 

همچو قرآن که به معنی هفت تو ست

خاص را و عام را مطعم در او ست.»

 

گفت:

 «این باری یقین شد پیش عام

که جهان در امر یزدان است، رام

 

هیچ برگی در نیفتد از درخت

بی قضا و حکم آن سلطان بخت

 

از دهان، لقمه نشد سوی گلو

تا نگوید، لقمه را حق که ادخلوا

 

میل و رغبت کان زمام آدمی است

جنبش آن رام امر آن غنی است

 

در زمینها و آسمانها ذره‌ای

پر نجنباند، نگردد پره‌ای

 

جز به فرمان قدیم نافذش

شرح نتوان کرد و جلدی نیست خوش

 

کی شمرد برگ درختان را تمام

بی‌نهایت کی شود در نطق رام

 

این قدر بشنو که چون کلی کار

می‌نگردد جز به امر کردگار

 

چون قضای حق رضای بنده شد

حکم او را بندهٔ خواهنده شد

 

بی تکلف نه پی مزد و ثواب

بلک طبع او چنین شد مستطاب

 

زندگی خود نخواهد بهر خوذ

نه پی ذوقی حیات مستلذ

 

هرکجا امر قدم را مسلکی است

زندگی و مردگی پیشش یکی است

 

بهر یزدان می‌زید نه بهر گنج

بهر یزدان می‌مرد نه از خوف رنج

 

هست ایمانش برای خواست او

نه برای جنت و اشجار و جو

 

ترک کفرش هم برای حق بود

نه ز بیم آنک در آتش رود

 

این چنین آمد ز اصل آن خوی او

نه ریاضت نه به جست و جوی او

 

آنگهان خندد که او بیند رضا

همچو حلوای شکر او را قضا

 

بنده‌ای کاش خوی و خلقت این بود

نه جهان بر امر و فرمانش رود

 

پس چرا لابه کند او یا دعا

که بگردان ای خداوند این قضا؟

 

مرگ او و مرگ فرزندان او

بهر حق پیشش چو حلوا در گلو

 

نزع فرزندان بر آن باوفا

چون قطایف پیش شیخ بی‌نوا

 

پس چرا گوید دعا الا مگر

در دعا بیند رضای دادگر

 

آن شفاعت و آن دعا نه از رحم خود

می‌کند آن بندهٔ صاحب رشد

 

رحم خود را او همان دم سوخته است

که چراغ عشق حق افروخته است

 

دوزخ اوصاف او عشق است و او

سوخت مر اوصاف خود را مو به مو

 

هر طروقی این فروقی کی شناخت

جز دقوقی تا در این دولت بتاخت

 

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر