۱۴۰۲ فروردین ۶, یکشنبه

هماندیشی با امیر حسین آریانپور (۵۲)

      

میم حجری

از 
كتاب «زمينه جامعه‌شناسي»
مقدمه اول
شناخت
 
۱

كار علمي

 انسان را بر جبر بيروني مسلط مي‌گرداند، 

و 

كار هنري

 اورا با ضرورت دروني دمساز و در نتيجه بر آن چيره مي‌كند.

 

کردوکار علمی، عالم را نه با جبر بیرونی کذایی، بلکه با ذره ای از واقعیت بیکران عینی آشنا می سازد.

مثال:

کردوکار شیمیایی، شیمیست را با ترکیب مثلا آب، آشنا می سازد و نه با جبر برونی کذایی.

کردوکار هنری،

مثلا

سرودن شعری راجع به چشم و ابروی کسی

حاوی تصورات و تخیلات بند تنبانی شاعر است

و

جای خالی حریف و یا حریفه را پر می کند.

صرف انرژی و نیروی فکری و عاطفی برای سرودن شعر

شاعر را تسکین می دهد و آرامش نسبی می بخشد.

آریانپور

این تسکین و آرامش سوبژکتیو را دمساز شدن با جبر درونی و حتی غلبه بر آن محسوب می دارد.

منظورش از جبر و یا ضرورت درونی

نیازهای احساسی - عاطفی ـ غریزی ـ جنسی ـ نفسانی شاعر و یا خواننده شعر است.

 

۲

 در اين صورت، 

علم 

بيان آزادي انسان است در دنياي ادراكات، 

و 

هنر

 نغمة حريت انسان است در جهان عواطف. 

 

آریانپور

اکنون

میان جبر و اختیار هم در عرصه کار علمی و هم در عرصه کار هنری 

رابطه برقرار می کند:

به نظر او

غلبه بر جبر، یعنی آزادی.

كار علمي

 انسان را بر جبر بيروني مسلط مي‌گرداند، 

و 

كار هنري

 او را با ضرورت دروني دمساز و در نتيجه بر آن چيره مي‌كند.

  

آریانپور

 دیالک تیک جبر و اختیار (ضرورت و آزادی) را به ابتذال می کشد:

کار علمی و غلبه بر جبر برونی به اختیار و یا آزادی عالم منجر می شود

و

کار هنری هم به همان سان به غلبه بر جبر درونی هنرمند و نتیجتا به آزادی او منجر می شود.

اختیار و یا آزادی

زیر قلم آریانپور به معنی رفع نیاز فردی عالم و هنرمند

تحریف می شود

و

نه

به معنی شناخت جبر و یا ضرورت.


در حالیکه شناخت جبر روند بی پایانی است،

ارضای نیاز از طریق غلبه کذایی بر جبر برونی و درونی، امری آنی است.


آزادی در قاموس آریانپور

مثل پهن ریخته در زیر پای ستوران دانشمند و هنرمند.

اگر کسی نه اهل علم باشد و نه اهل هنر

وای بر حال و احوال او.

بدین طریق

جامعه بشری

به

اقلیت انگشت شمار آزاد

و

اکثریت بیشمار برده

طبقه بندی می شود.

مثل جوامع برده داری آنتیک 

که 

اعضای طبقه حاکمه برده دار که اهل کار فکری بوده اند، آزاد نامیده شده اند

و

اکثریت عظیم بردگان که اهل کار فیزیکی بوده اند، برده قلمداد دشه اند.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر