میم حجری
این طرز تبیین و طرز تفکر طبری
درست و دقیق و مارکسیستی نیست.
ضد دیالک تیکی شعور و یا روح
واقعیت نیست.
چیست؟
ضد دیالک تیکی شعور
وجود
است.
دیالک تیک وجود و شعور.
دیالک تیک وجود جامعتی و شعور جامعتی.
ضد دیالک تیکی روح
ماده است.
دیالک تیک ماده و روح.
دیالک تیک ماده و روح
و
یا
دیالک تیک وجود و شعور
مهمترین دیالک تیک کل هستی است.
دیالک تیک وجود جامعتی و شعور جامعتی
مهمترین دیالک تیک جامعه بشری است.
دیالک تیک وجود جامعتی و شعور جامعتی
مهمترین دیالک تیک ماتریالیسم تاریخی است.
دیالک تیک ماده و روح.
دیالک تیک ماده و روح
و
یا
دیالک تیک وجود و شعور
مهمترین دیالک تیک ماتریالیسم دیالک تیکی است.
مسئله اساسی فلسفه
مبتنی بر این دیالک تیک است:
کسی که ماده را مقدم بر روح و یا وجود را مقدم بر شعور بداند،
جهان بینی اش ماتریالیستی است.
کسی که روح را مقدم بر ماده و یا شعور را مقدم بر وجود بداند،
ضد واقعیت (رئالیته) هم نه شعور، بلکه چیزهای مختلف زیر اند و به دیالک تیک های زیر تعلق دارند:
دیالک تیک واقعیت و تصادف
دیالک تیک امکان و واقعیت
دیالک تیک رئالیته (واقعیت) و ایدئآلیته
دیالک تیک واقعیت و اوتوپی
دیالک تیک رئال و خیال
دیالک تیک واقعیت و توهم.
منظور طبری این است
که
ماده مقدم بر روح و یا وجود مقدم بر شعور است.
به عبارت دیگر
شعور
انعکاس وجود
و
روح
انعکاس ماده است.
ماده و یا وجود
در خارج از ذهن ما وجود عینی دارد.
یعنی
مستقل از شعور و یا روح، وجود دارد.
روح و شعور
ثانوی اند.
طبری با تعریف مارکسیستی حقیقت بیگانه است.
انعکاس چیزهای واقعی در آیینه ذهن و ضمیر و دل ما
می تواند منطبق با آنها باشد و یا نباشد.
مطابقت و عدم مطابقت آنها با اصل خود
حتما نباید حقیقت باشد.
حقیقت
به قول لنین
با ماهیت
خویشاوند است.
برای کشف حقیقت
انعکاس سطحی و مکانیکی و بند تنبانی کافی نیست.
برای کشف حقیقت باید روی موضوع مربوطه کار عملی و نظری کمرشکن صورت گیرد.
بدون شعور تئوریکی، بدون پایین رفتن از پلکان های مفهومی، بدون رسیدن به اعماق موضوع مربوطه
نمی توان حقیقت را پیدا کرد و بیرون آورد.
بدون ساز و برگ مارکسیستی، کشف حقیقت محال است.
حقیقت
همیشه
دیالک تیکی از حقیقت نسبی و حقیقت مطلق است.
به قول لنین
بشریت گام به گام به حقیقت مطلق نزدیک می شود، بی انکه بدان برسد.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر