شین میم شین
باب دوم
در احسان
حکایت دهم
(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۶۶)
بخش دوم
۱
ز نقش بند قضا هست امید آن، حافظ
که همچو سرو به دستم نگار باز آید
معنی تحت اللفظی:
امیدوارم که نقشبند قضا
امکان دسترسی من به نگار قلد بلند را فراهم آورد.
حافظ
در این بیت غزل،
دیالک تیک وسیله و هدف
را
به شکل دیالک تیک قضا و وصل یار بسط و تعمیم می دهد و برای قضا صفت نقش بند اعطا می کند.
مشخصه مهم خردستیزی
کار کردن با مفاهیم مبهم و موهوم و خرافی از قبیل قضا ست.
احتمالا
یکی از دلایل علاقه نیچه به حافظ همین خردستیزی حافظ است.
دیدی آن قهقهه کبک خرامان، حافظ
که ز سر پنجه شاهین قضا غافل بود؟
معنی تحت اللفظی:
دلیل خوشحالی و خنده کبک خرامان
بی خبری اش از سرپنجه شاهین قضا بود.
حافظ
در این بیت غزل،
دوباره دیالک تیک جبر و اختیار را به شکل دیالک تیک شاهین قضا و کبک خرامان بسط و تعمیم می دهد و جبر (شاهین قضا) را چنان مطلق می کند که دیالک تیک یاد شده به دیالک تیک همه کاره و هیچکاره تنزل می یابد و فرو می پاشد.
ولی از آوار این دیالک تیک،
نه جبرگرائی (دترمینیسم)، بلکه جزم «مشیت الهی» زاده می شود، چون خود قضا، یکی از دستیاران هیچکاره خدا ست.
دیالک تیک قضا و خدا، انعکاس آسمانی ـ انتزاعی دیالک تیک غلامان چماق به دست خر و خوانین و سلاطین فئودالی است و در تحلیل نهائی، دیالک تیک همه کاره و هیچکاره است،
یعنی اصلا دیالک تیک نیست، بلکه وابستگی است.
در کوی نیکنامی ما را گذر ندادند
گر تو نمی پسندی، تغییر ده قضا را
معنی تحت اللفظی:
قضا سبب شده که ما بدنام باشیم.
حافظ
در این بیت غزل،
دوباره دیالک تیک جبر و اختیار را به شکل دیالک تیک قضا و نام بسط و تعمیم می دهد و جبر (قضا) را مسئول بدنامی و نیکنامی انسانها می داند.
ولی چون خود قضا در آغاز زنجیر علیت قرار ندارد و یکی از عوامل اجرائی خدا ست، پس در تحلیل نهائی، مسئولیت بدنامی و نیکنامی انسانها و کلا هر صفت و کردار و گفتار انسانها به گردن خدا می افتد:
گـناه اگر چـه نـبود اختیار ما حافـظ
تو در طریق ادب باش و گو:
«گناه من است.»
معنی تحت اللفظی:
ارتکاب گناه جبری بود و نه اختیاری.
گناهکار دانستن خود
برای مؤدب نشان دادن خویش است.
حافظ
در این بیت غزل،
مسئولیت ارتکاب گناه را هم به گردن خدا می اندازد و انسان را مجبور و ناگزیر در این زمینه تلقی می کند.
ولی از انسان تفاله و هیچکاره می خواهد که برای ظاهرسازی و مؤدب نمائی به گناه ناکرده خود اعتراف کند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر