۱۴۰۲ فروردین ۸, سه‌شنبه

کلنجار ایده ئولوژیکی با همنوع (۱۹۹)


 
میم حجری

 
لایتناهی
نه نادانی،
بلکه به قول کانت،
کهکشان پر ستاره و سیاره
و
اخلاق انسانی است


مشخصه کار خرکی
خلع خلاقیت فکری کارگر
است.
مثال:
چالی چاپلین
در فیلم عصر جیدد
کار خرکی را به چالش کشیده است:
مثلا سفت کردن پیچی
در این فیلم
شده بود کار شبانه روزی کارگران که به تخریب جسمی و روحی و فکری و روانی کارگان منجر می شد.



تو وقتی کلاس اکابر را
با انشاء الله و ماشاء الله
تمام کردی
هر جمله ما را که خواندی و فهمیدی
رونویسی کن
و بعد هارت و پورت و توهین کن.
و دهانت را با صابون اعلی مال کربلا بشوی.
صمد
مبلغ آنارشیسم بوده است.
صمد و دار و دسته های تروریستی - فئودالی
به کودکان مردم دزدی توصیه می کردند.
به قول ضمد
صابوت ریخته زیر دست و پا و ننه کلاغه و دده کلاغه
باید صابون بدزدند و رفع جوع کنند.
صمد و زباله های فدایی اسلام و خلق
نفرت از مادر و پدر به خورد خواننده گان و هواداران شان میدادند.
این دارو دسته ها فرقی با حزب الله و طالبان و داعش و غیره نداشته اند و ندارند


 نه.
 تعریف دولت و فونکسیون دولت همین است.
وگرنه
  نیاکان ما صدها هزار سال در جامعه برابران و خواهران و برادران به سر برده اند که از تضادهای طبقاتی و دولت اثری نبوده است


چرا.
شاه صدها بار بهتر و راسیونال تر از شیخ بوده است.
صد رحمت به شاه.
کسی که در زمان شاه دو سال حبس می گرفت در زما نشیخ ۲۰ سال حبس می گیرد

بودن همان منزوی بودن است..
وجود منزوی است
چون تقسیم‌ناپذیر است..
دارایی را می‌توان تقسیم کرد اما وجود را نه..
به همین دلیل با کسی نمی‌توان بود
تنها در کنار کسی می‌توان بود..
فرد تنهاست، چون در نهایت تنها می‌میرد..
انزوای وجود، [امانوئل لویناس]

عجب خرافاتی.
انسان که سهل است
مش لویتاس.
حتی میمون تنها و ایزوله
میمون نیست.
چیزی یافت نمی شود که در ایزولاسیون و یا انزوای مطلق بتواند باشد
حتی اگر سنگ باشد.
همه چیز در دیالک تیک اثرگذاری و اثرپذیری به سر می برد
از ذرات تا کاینات.
همه چیز در همدیگر منعکس می شوند.
عکس می اندازد و عکس برمی دارند.
انعکاس خاصیت ماده و یا وجود است.
مش لنین.
وجود قبل از هر چیز در دیالک تیک وجود و شعور است.
برای وجود داشتن کسی
به قول سعدی
ابر و باد و مه و خورشید و بشر درکارند
تا که نانی به کف آرد و به ذلت بخورد



طوطی
هر جا که قادر به نشخوار خرکی و مکانیکی و الکی بریده ای از آثار مارکس و لنین نباشد
پاشنه دهنش را می کشد
و بی شرمانه تهمت می زند
و
عملا آبروی خود را می برد.
افراد
تا زمانی که لیاقت خوداندیشی کسب نکرده اند
چاره ای جز این ندارند.



با تسخیر شهری
سرنوشت جنگ
تعیین نمی شود.
فاشیسم آلمان هم خیلی از کشورها را اشغال کرده بود
که
سرمشق پوتین است.
جنگ های قرن ۲۱
جنگ های زرگری بی محتوا و توخالی و ضمنا خونین اند
مثلا همه شرکت کنندگان در جنگ سوریه
بدون استثناء
مرتجعند.
به همین دلیل این جنگ ها را می توان جنگ های زرگری نام داد.
اعتراضات و «انقلابات» قرن ۲۱ هم مخملی اند.
عنگلاب اند و نه انقلاب.
اوکراین به اتحادیه اروپا بپیوندد و یا به روسیه اولیگارشیستی کثافت
فرقی ندارد.
در یمن
چه فرق میکند که قوطی حکومت کند ویا طوطی؟




هانا آرنت شیاد بوده است.
معشوقه هایدگر سردسته توتالیتاریسم نازی های نازی آباد بوده است



آﯼ ﺁﺩﻡ ﻫﺎ
ﮐﻪ ﺑﺮ ﺳﺎﺣﻞ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺷﺎﺩ ﻭ ﺧﻨﺪﺍﻧﯿﺪ !
ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﺩﺭ ﺁﺏ ﺩﺍﺭﺩ ﻣﯽ ﺳﭙﺎﺭﺩ ﺟﺎﻥ .
ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﺩﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﺩﺳﺖ ﻭ ﭘﺎﯼ ﺩﺍﯾﻢ ﻣﯽ ﺯﻧﺪ
ﺁﯼ ﺁﺩﻡ ﻫﺎ
ﮐﻪ ﺑﺮ ﺳﺎﺣﻞ ﺑﺴﺎﻁ ﺩﻟﮕﺸﺎ ﺩﺍﺭﯾﺪ !
ﻧﺎﻥ ﺑﻪ ﺳﻔﺮﻩ، ﺟﺎﻣﻪ ﺗﺎﻥ ﺑﺮ ﺗﻦ
ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﺩﺭ ﺁﺏ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻧﺪ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ
ﺁﯼ ﺁﺩﻡ ﻫﺎ ....!
ﻧﯿﻤﺎ یوشیج

منظور نیما
نه
گشنگان افریقا
بلکه شخص شخیص خودش بود.
شعرش هم با «من قایقم نشسته به خشکی»
شروع می شود




با این همه
ما به این جهان نیامده ایم
که به آسانی بمیریم!
آن هم، در سپیده دمی
که بوی لیمو میدهد ..
یانیس ریتسوس، شاعر یونانی




صمد نوچه فاشیست هایی از قبیل جلال ال احمد و احمد شاملو هروئینی بوده است
و
کودکان مردم را گول زده و به زجر و ذلت افکنده است.

صمد کثافت و دار و دسته تروریستش
ساواک تبریز را به کودکستان تبدیل کرده بود.
بدین طریق
راه روی کار امدن اجامر فوندامنتالیستی شیعی هموار گشته بود.
زباله های صمد را ما تحلیل مارکسیستی کرده ایم
تا کساین که سواد بخور و نمیری دارند بخوانند و بدانند
صمد
بدترین دشمن کودکان خلق بوده است.
به قول ساعدی
صمد در ارس غرق شده برای اینکه نشا بلد نبوده
جلال ال احمد فاشیست و فوندامنتالیست
مرگ صمد را بی شرمانه به گردن ساواک انداخته است.
همانطور که سینما رکس آبادان را نه اشه، بلکه شیخ اتش زده بود.
این رباله ها با دروغ سازی و عوام فریبی بی شرمانه روی کار امده اند.
و
با دروغ سازی و تهمت زنی و عوامفریبی بر گرده مدرم نشسته اند و خون می ریزند.


دو نوع رویا و خیال وجود دارد
" خیال آفریننده "
که
از آن قدرت تعمیم و انتزاع علمی ، و قدرت تصویر سازی هنری
زائیده شده است
و
رویا با خیال ابتدائی و به تعبیری " خیال بیمار و سرگشته "
که ما آن را معمولا " وهم " نیز می نامیم
و
از آن مذهب ، عرفان و جادو زائیده شده است
طبری

تجرید (انتزاع) و تعمیم علمی
از خیال زاییده شده اند؟

مثال:
تجرید چیست؟
به قول امیر نیک آیین
ما بید و سرو و صنوبر را می بینیم.
مشخصات منحصر به فردشان را مورد صرفنظر قرار میدهیم
وجه مشترک عام شان
را
مثلا داشتن ریشه و تنه را عمده میکنیم و مفهوم درخت را می سازیم که بلافاصله بسته به زبان مان نام گزاری می شود.
درخت و اغاج و شجر و تری و غیره می شود.
این نتیجه رؤیا و خیال است؟

مذهب نتیجه خیال بیمارگونه و وهم است؟
مذهب به قول مش مارکس
فرمی از شعور است.
خود طبری حتی می داند و دیروز گفته است
که منشاء شعور
واقعیت عینی و وجود است.
همان طبری دیروز
امروز ادعا میکند که مذهب به مثابه فرمی از شعور
نه انعکاس وجود، بلکه زاییده وهم و خیال است.



نه.
ترساندن مؤمنین از عذاب دوزخ
همراه با دادن مژده نعمات بهشضتی است.
ما با دیالک تیک بهشت و دوزخ
سر و کار داریم.
با دیالک تیک تطمیع و تهدید.
با دیالک تیک داد و ستد.
با دیالک تیک امر به معروف و نهی از منکر.
با اخلاق و اتیک مذهبی



همه مردم مسلمان به دنیا می ایند.

این ادعا بدان معنی است
که
ایمان به الله و اسلام
مادر زادی است.
فطری و لدنی است.

این ضمنا بدان معنی است که اسلام
مادر همه ادیاناست
و قبل از همه ادیان وجود داشته است.
در اشعار شعرای کشور
هم
از عهد هر کس با الله
در عالم الست
یعنی حتی قبل از بسته شدن نطفه اش
سخن رفته است.
تعریف ظلم در قران کریم
شکستن این عهد است.



کلاغ ها خردمندترین جانورانند.
اگر نسل بشر افتد
احتمال تکامل کلاغ به انسان می رود.



فقط همین را کم داشتید:
جنگ پوششی.
جنگ پوششی بر جنگ مذهبی مزید می شود
که عردوغانیان آرزویش را دارند.
به قول حریفی از عردوغانیان
عنگلاب واقعی در ایرلند صورت می گیرد.
آنجا که مسیحیان کاتولیک به جنگ مسیحیان پروتستان می روند.


حاکمیت مردگان بر زندگان


خر تر از روانپزشکان و روانکاوان
خری وجود ندارد.
همه از دم روانی اند.
دلیل نفهمیدن حرف همنوع
نه بیماری روانی
بلکه فقر مفهومی است.
مثال:
کسی که نمی داند
که معنی مفهوم مثلا نماز چیست،
مواعظ ملایان در زمینه نماز را نخواهد فهمید.
ملایان
به لحاظ بضاعت مفهومی در حوزه تخصص خود
غنی تر از هارت و پورت چیان اوپوزیسیون اند
که
نه از «هر» خبر دارند و نه از «بر»



شورش کسب و کار خران است و انقلاب کسب و کار خردگرایان



پدرم همیشه می‌گفت
چارلز بوکوفسکی
ترجمه فرهنگ راد

پدرم همیشه می‌گفت، "زود خوابیدن و
زود بیدار شدن مرد را سالم، ثروتمند
و عاقل بار می‌آورد."
در خانۀ ما چراغ‌ها ساعت هشت شب خاموش بود
و صبحدمان با بوی قهوه، بیکن سرخ شده و خاگینه از خواب بیدار می‌شدیم.
پدرم این قاعده را
یک عمر رعایت کرد و،
جوان مُرد و مُفلس،
و من فکر می‌کنم،
چندان هم عاقل نبود.
با به خاطر داشتن موضوع، من به اندرز او گوش ندادم
و برای من اینطور رقم خورد که دیر به خواب بروم و
دیر بیدار شوم.
حالا، نمی‌‌گویم که من
دنیا را فتح کرده‌ام
اما دیگر سر و کارم با
بی‌شمار ترافیک‌های اول صبح نیفتاده است،
بعضی گیر و دارهای زندگی معمولی را دور زده‌ام
و آدم‌های غریب و شگفت‌انگیزی را دیده‌ام
یکی از آنها خودم -
کسی که پدرم
هرگز نشناخت."

هادی غفاری با تفنگی در دست و مشتی لات و لاشخور در پشت سر
در دانش کاه تهران می گفت:
ما با منطق جهان را مسلمان می کنیم.
ظاهرا موفق هم شده اند.
خواهر بسیجی اش پس از برگشت از سرزمین شیطان بزرگ
نوشته که امار گرفته است و از تعداد بیشمار نران ختنه کرده به حقانیت اسلام و پیشرفتش در جهان پی برده است.
جهان با منطق هادیان غفار طویله شده است.
همین خرافات چارلز بوکوفسکی
بهترین دلیل بر طویله وارگی جهان است
سلامتی و ثروتمندی و خردمندی
به تنها چیزی که ربطی ندارد
سحرخیزی است.
برای ثروتمند شدن و در پیامد ان تندرست شدن
باید سفره همنوع خود را چپاول کرد.
کسی با دسترنج خود ثروتمند و سرمایه دار نمی شود.
انباشت ثروت در جایی
نتیجه انباشت ذلت در جای دیگر است.
پیش شرط خردمندی
خروج پیشاپیش از خریت است
و
پیش شرط خروج از خریت
کسب لیاقت تفکر مفهومی است
و
پیش شرط کسب لیاقت تفکر مفهومی
فراگیری مشقت بار تعریف علمی مفاهیم است.



جامعه ایران، جامعه ای فرد گرا ولی متکی به دیگران
حریف

جامعه بشری را نمی توان به جامعه فردگرا و یا جمعگرا طبقه بندی کرد.
جامعه بشری را بر اساس حاکمیت طبقاتی طبقه بندی میکنند.
مثال
جامعه تحت حاکمیت طبقاتی اشراف برده دار را جامعه برده داری
و
جامعه تحت حاکمیت اشراف فئودال را جامعه فئودالی
و
جامعه تحت حاکمیت طبقاتی سرمایه داران را جامعه سرمایه داری می نامند.
ضمنا
فردگرایی و جمعگرایی رابطه دیالک تیکی با هم دارند.
چون نه فرد به تنهایی وجود دارد و نه جمع.
دیالک تیک جامعه و فرد وجود دارد
حریف حواس پرت
ضمنا
خیال میکند که فردگرایی یعنی حکومت فردی.
مثلا حکومت جنقوری اسلامی به دلیل ریاست سیدعلی
حکومت فردگرایی است.
فردگرایی یعنی آدم حساب کردن افراد و بی اعتنایی به شجره و تبار اشراف.
فردگرایی یکی از دستاوردهای ارجمند انقلابات بورژوایی است



جلال آل احمد و احمد شاملو
همراه با نوچه های شان صمد بهرنگی و غیره
شیرخوارگان مردم را شیر کردند و به جنگ شیران فرستادند
و
نهایتا اجامر یاجوج و ماجوج را بر گرده همان مردم داغ فرزند دیده نشاندند
و
خودشان شیره زندگی را تا قطره های اخر مکیدند.


ممنون.
اینها حرف زدن هم بلد نیستند تا من - زورشان را زور بزنند و تبیین دارند.
اولا
ضد دیالک تیکی آمر می شود مأمور و نه معروف
ثانیا
ضد دیالک تیک معروف می شود عارف و نه آمر.
ما با ذلت فکری و فرهنگی در جنقوری اسلامی سر و کار داریم.


این به چه معنی است؟
مگر تاکنون آمر به معروف حمله نمی کرد؟
مگر همین مهسا
معروف نبود
و توسط آمرین قبض روح نشده است؟


سیلی محکمی که لیلا (در فيلم برادران لیلا)، به گوش پدر احمق و پفيوزش زد، حق خیلی از پدرهای ایرانی است!
پيرايه

ما این فیلم را ندیده ایم.
ولی
شاید در فیلم
دختری به صورت پدرش سیلی زند.
پدری که به احتمال قوی
تهیدست است و انتظاری از او ندارد.

بدبختی نیمه زن هر جامعه
وابستگی مضاعف به پدر و همسر ( پدر بچه های خود) است.
پدر
اگر توانگر باشد
می تواند دخترش را از ارثیه محروم سازد و زندگی زناشویی اش را به دوزخی مبدل سازد.
ضمنا
پدر هر اندازه هم سنتی باشد،
سیلی زدن دختر و یا پسر بر صورتش نشانه بی شرمی و بی عقلی است.
فاجعه است.
به عوض سیلی زدن می تواند برود.



هر کلمه و جمله ما را که باطل است،
ذکر کنید
و
بعد ابراز نظر کنید.
مثل ما
که جمله زرتشت را ذکر کرده و استدلال کرده ایم.
کلی گویی بیهوده است


حریف اصلا نمی داند که آزادی و دموکراسی به چه معنی اند.
عقل سنتی و مدرن وجود ندارد.
ضمنا منظور از عقل چیست؟
حریف هم حواس پرت است و هم از مرحله پرت است.
به همین دلیل میخواهد که خلایق از شعر و فلسفه و علوم اجتماعی ارزش های عام استخراج کنند.
خودش انگار خیلی ارزش عام استخراج کرده است



تورم
قبل از اینکه ربطی به برنامه دولتی داشته باشد،
به سیستم اقتصادی حاکم بر جامعه
مربوط است.
تورم
ذاتی طوایل طبقاتی است.
حتی دول امپریالیستی با گله ای از پروفسورهای دانش کاهی شان قادر به مهار تورم و بحران های رنگارنگ نیستند.
چه رسد به دولت یأجوج و مأجوج
مثال:
همین کرونا
همین جنگ پوتین علیه پالان
خطوط جهانی حمل و نقل مواد حیاتی مردم را مختل می کنند
در نتیجه
قانون دیالک تیکی عرضه و تقاضا
به کار می افتد و قیمت کالاها چندین برابر می شود
البته بخشی از این انفجار قیمت ها
توسط طبقه حاکمه دامن زده می شود.
مثلا کنسرن های معینی
به سودهای چندین ده میلیاردی دست می یابند



فحاش
لات ها و لاشخورها هستند.
ما اهل تحلیلیم.
می توانیم تحلیل شما را هم کلمه به کلمه تحلیل کنیم
تا ببینید که ماست تان چند من کره دارد.


دقیقا.
تعیین کننده
اما
نه
ما
(به مثابه سوبژکت)
بلکه خود موضوع مورد بحث (به مثابه اوبژکت) است.
نگرش مولانا
سوبژکتیویسم معرفتی نام دارد
که یکی از مکاتب معرفتی ارتجاعی و ضد عقلی و ضد علمی و خرافی رایج در جهان است.

اگر
دقت کنید،
متوجه می شوید
که
همه
با
من فکر میکنم،
به نظر من،
به نظر فلان فرنگی
و
یا
بهمان دانشمند...
چنین است
شروع به هارت و پورت می کنند.
کسی خودش نمی اندیشد تا نظری داشته باشد.
ولی تا دلت بخواهد از هدایت و روحانیت و غیره
حدیث می اورند تا عوامفریبی کنند



تو اصلا نمی دانی که ایده ئولوژی چیست.
همانطور که نمی دانستی روح چیست.
طوطی وشی بیش نیستی.
مشتی ترجمه غلط علوط از برخی از آثار مارکس داری
که کپی میکنی تا عوامفریبی کنی..
رشد هم نمی کنی.
درجا می زنی و فرو می روی.


نه.
حقیقت مبرهن همین است.
افکار پدر و مادر ندارند.
مثال:
سیب میوه ای قابل خوردن است.
این یک اندیشه و نظر است.
مال کیست؟
افکار متعلق به بشریت اند


این زباله ها
هنری جز تخریب و ترور ندارند.
چه بسا
اصلا
دلیلی برای ترور همنوع ندارند.
خلخالی
خیلی را اعدام کرده
چون نگاه شان باب میلش نبوده است


حواست جمع باشد مش طوطی.
این میختییل گربه جو
قصد خر کردن تو را دارد.

او
لاطائلات تو را نه میخواند و نه میتواند بخواند و بفهمد.
هنر این جماعت
خر پروری از طریق لایک مکانیکی زدن به لاطائلات شان است
آره
تو از هراتی
و
علامه ای
و
ما
سکان هار از قندهاریم
و
یاوه بافیم


کار چیست؟
کار = با مادیت بخشی و شیئیت بخشی به اندیشه.
مثال:
طرح دامنی در ذهن
ساختن مدلی از طرح ذهنی با کاغذ و یا روی کاغذ
تبدیل پارچه به ان مدل ذهنی
کار = جسمیت یابی روح
کار خرکی که کار نیست تا دلتنگی جای خود را به دلگشایی بدهد.



اریش کستنر
خوشبختی که کالباس ماندگار نیست
تا
هر روز برشی از ان ببری و بخوری.

هی مشد اریش
خوشبختی در کار است.
بیکاری بدترین بدبختی است.
بگذار نظامی را پی ریزیم که در ان کسی بیکار نماند.
به هر بهانه هم که باشد.


از طوطیان چه پنهان
که
ما اصلا ادم نیستیم.
ما عمری خر بوده ایم
و
اخیرا سگ شده ایم
ما از سگان هار قند هاریم
و
حرف های ما پارس های ما هستند.
تو به اندیشه بیندیش
تا آدم شوی.
خریت هیچ سودی به هیچکس نداشته است.


حتی کلمه ای از حرف های ما
مال مان نیست.
عاشق شو بر همه عالم که همه عالم از او ست.
ما حمال افکاریم.
همین و بس.


نه.
رابطه جوانه با درخت
پیله با پروانه
جوجه با پرنده
توله با جانور
فرزند با والدین
میز با نجاز
گاو اهن با آهنگر
شعر با شاعر
قصه با نویسنده
عطر با عطار
بار با باربر
...
رابطه ای دیالک تیکی است:
یعنی مبتنی بر وحدت و مبارزه است.
مادر و پدر در همه ازین انواع پس از مدتی دلشان میخواهد که جوانه و پیله و جوجه و توله و فرزندو میز و گاوآهن و شعر و قصه و بار و عطر
مستقل شوند و سربارشان نباشند.
اصولا فرزند نافی دیالک تیکی والدین است
کریم هم می دانست:
انما ...اولادکم فتنه عدو لکم
زنان تان
اموال تان
توله های تان
اسباب آزمایش شما هستند
دشمنان تان هستند.
چه کسی می گوید که
کریم خردگرایی مارکسیست نیست؟

بدبختی هدایت و روحانیت کثافت
بیسوادی مفهومی (فقر فلسفی) انها ست.
مثلا
هدایت در این هارت و پورت
نمی داند که تاریخ و گرنه نمی گفت:
جانوران تاریخ ندارند.
تایخ = جامعه در سیر بلنده اش.
ما همین هفته تعریف تاریخ را ترجمه و منتشر کرده ایم
تا هر ننه قمری بخواند و عرشاد شود

تاریخ

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/12232




دیالک تیک ماده و روح
مهمترین دیالک تیک ماتریالیسم تاریخی است.
روح
بدان معنی که تو و خمینی خیال می کنید.

مسئله اساسی فلسفه چیست؟

به نظر شما اگر زنی برای پول داوطلبانه و بدون زور و فشار کسی یا موقعیتی
بدن فروشی کنه یعنی برای رابطه جنسی پول بگیره, برای ارزش های انسانی مقبوله و اوتونومی زن بر بدن خودش دیده میشه یا اینکه رده
چون کالا سازی از بدن زن بشمار میاد؟
حریف

اولا چرا راجع به نر این سؤال مطرح نمی شود؟
مگر نر خودفروش وجود ندارد؟
ثانیا
مفهوم تن فروشی خرافه ـ مفهوم است.
تن بدون روح لاشه است و کسی مشتری لاشه نمی شود.
حتی اگر به رایگان عرضه شود.
جنده نر و یا زن
قبل از اجاره دادن تن خود
روحش را اجاره می دهد.
لومپنیزه می شود
لات و لاشخور می شود.

کالا تعریف دیگری دارد.
تن که نمی واند کالا باشد.
کالا = طبیعتی که روح انسانی (نییروی فکری وفیزیکی انسان) در ان نفوذ کرده است.
میز به عنوان کالا = درختی که نیروی فیزیکی وفکری نجار در ان نفوذ کرده است تا به ارزش مصرف معینی تبدیل شود.
انسان
چه نر و چه زن
قابل خرید و فروش نیست.
دوران برده داری سپری دشه و ممنوع شده است.


این خرافات باید تحلیل شوند.
منظور از ادبیات چیست؟
شعر وقصه و غیره؟
آثار هنری؟
آثار هنری که آگاهانه نیستند.
شعر آگاهانه که شعر نیست.
شعار است.
قصه آگاهانه که قصه نیست.
زباله است.



گنده پیر است جهان چادر نو پوشیده
از برون شیوه و غنج و ز درون رسوایی
مولوی

حافظ هم همین برداشت از دنیا را دارد
حافظ
دنیا را
به عفریته ای تشبیه میکند که عروس هزار داماد است.
یعنی
هزاربار ازدواج کرده و شوهرش را کشته است.

جهان و یا جامعه چیست
اگر ثمره کار عرقریز توده مولد و زحمتکش نیست؟
نفرت طرفداران یرده داری و فئودالیسم، فوندامنتالیسم و فاشیسم از جامعه و جهان
نشانه نفرت انان از کار و توده کارگر و رعیت و برده است.
جامعه و جهان
طبیعت دوم است.
طبیعت روحمند است.
طبیعتی است که نیروی فکری و فیزیکی بشری در ان نفوذ کرده است.
زندگی زیبا ست
ای زیبا پسند
زنده اندیشان
به زیبایی رسند.
سایه
شاعر حزب توده



ماهی و قلاب
کسی به نظر تو می تواند مار باشد و همان کس به نظر کس دیگری نگار باشد.
مولوی

آره.
این ولی جنبه سوبژکتیو و نسبی شناخت او است.
ربطی به ماریت و نگاریت او ندارد.
محتوای شناخت هر چیز
نه در این و آن
بلکه در خود ان چیز است.
مثال:
خریت خر
در خود خر است
و
نه در خر چران و خرپرور و خرسوار و خرفروش و خرشناس

چه برداشتی از این کاریکاتور دارید؟

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر