۱۴۰۱ اسفند ۸, دوشنبه

هماندیشی با امیر حسین آریانپور (۲۹)

   

میم حجری

از كتاب «زمينه جامعه‌شناسي»
مقدمه اول
شناخت
ادامه
 
ث
انواع شناخت

شناخت منظم در تاريخ انسان به دو صورت اصلي نمايان شده است: 
شناخت علمي
 و 
شناخت هنري.
 
 اين دو شناخت به شناختي ديگر – شناخت فلسفي – مي‌انجامند.
 
نظر آریانپور راجع به انواع شناخت
ناقص و نیمبند و نادرست است.
 
ما در تاریخ بشری با انواع شناخت زیر سر و کار داشته ایم 
که یکی پس از دیگری تشکیل شده اند و نتیجه نفی دیالک تیکی نوع و یا انواع شناخت قبل از خود بوده اند:

۱
شناخت هنری
که سطحی ترین نوع شناخت بوده است و احتمالا قبل از کسب توان تکلم و تفکر انتزاعی توسط نیاکان ما
پدید آمده است.
آثار این نوع شناخت در دیواره غارها کشف شده است.
 
 ۲
شناخت میتولوژیکی (علم الاساطیری)
که
نتیجه نفی دیالک تیکی شناخت هنری است.
 
نفی دیالک تیکی 
یعنی 
نقد و حذف جنبه های مرده و نامعاصر و معیوب شناخت هنری 
و 
تداوم و توسعه جنبه های مثبت و حیاتمند آن.
 
به همین دلیل در آثار میتولوژیکی، آثار هنری (قصه و شعر و غیره) توسعه بیشتر و عمیقتر داده می شوند.
 
بخش اعظم اساطیر را اشعار و تراژدی های سوزناک  تشکیل می دهند.

۳
شناخت تئولوژیکی (فقهی، مذهبی)
 که
نتیجه نفی دیالک تیکی شناخت هنری و میتولوژیکی است.
 
به همین دلیل در آثار مذهبی مثلا قرآن 
شناخت هنری و میتولوژیکی تداوم و توسعه می یابند.
 
مثلا
بخش اعظم قرآن از اسطوره و قصه و «شعر» تشکیل یافته است.
 
۴
شناخت فیلوسوفیکی (فلسفی)
که
نتیجه نفی دیالک تیکی شناخت هنری و میتولوژیکی و تئولوژیکی است.
 
۵
شناخت علمی ـ فلسفی ویا فلسفی ـ علمی
(مارکسیسم ـ لنینیسم)
که
نتیجه نفی دیالک تیکی انواع قبلی شناخت است.

۲

انواع شناخت

شناخت منظم در تاريخ انسان به دو صورت اصلي نمايان شده است: 
شناخت علمي
 و 
شناخت هنري.
 
 اين دو شناخت به شناختي ديگر – شناخت فلسفي – مي‌انجامند.

 آریانپور
تصور علمی درستی از  علم ندارد.
دلیل این خطای آریانپور بی اعتنایی او به موضوع انواع مختلف شناخت است.

همه انواع فوق الذکر شناخت،
کل هستی
را
تماتیزه می کنند
(موضوعیت می بخشند.)
 
علوم 
اما 
هر کدام، جزء معینی از هستی را تماتیزه می کنند.
مثلا
شیمی
اتم
را
 
فیزیک
مولکول
را
 
بیولوژی
سلول
را.

۳

انواع شناخت

شناخت منظم در تاريخ انسان به دو صورت اصلي نمايان شده است: 
شناخت علمي
 و 
شناخت هنري.
 
 اين دو شناخت به شناختي ديگر – شناخت فلسفي – مي‌انجامند.
 
 آریانپور از شناخت میتولوژیکی و تئولوژیکی صرفنظر می کند
و
خیال می کند که شناخت هنری و علمی به شناخت فلسفی منتهی می شوند.

آریانپور
احتمالا
از
شناخت فلسفی 
هم
بی خبر است.

خواهیم دید.
 
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر