میم حجری
اوستانامه: (۲۷-۱-۲)
«تنها آرزویی که اورمزد خدا از مردمان دارد این است که:
مرا بشناسید؛
زیرا هر که مرا بشناسد، بدنبالم میآید و برای خوشنودیام میکوشد
آن تنها آرزویی که اهریمن از مردمان دارد این است که:
مرا نشناسید!
زیرا میداند هر کس آن بدکار را بشناسد، از پس و دنبال آن بدکار نمیرود و هیچگونه یاری و نیرو از سوی مردم آگاه به او(اهریمن) نخاهد رسید.»
«تنها آرزویی که اورمزد خدا از مردمان دارد این است که:
مرا بشناسید؛
زیرا هر که مرا بشناسد، بدنبالم میآید و برای خوشنودیام میکوشد
آن تنها آرزویی که اهریمن از مردمان دارد این است که:
مرا نشناسید!
زیرا میداند هر کس آن بدکار را بشناسد، از پس و دنبال آن بدکار نمیرود و هیچگونه یاری و نیرو از سوی مردم آگاه به او(اهریمن) نخاهد رسید.»
این ترجمه غلطی است از اوستا ست.
نخواهد.
آرزو
واژه نامناسبی است.
واژه مناسب
درخواست، انتظار، توقع، التماس
است.
در اسلام،
در اسلام،
دستور و فرمان سرشته به اخطار و تهدید
است.
هوزمرد از بشر انتظار دارد که او را بشناسد.
به عبارت دقیقتر
به رسمیت بشناسد.
چرا و به چه دلیل؟
برای اینکه هورمزد دنبال پیرو و تابع و کنیز و رهی و نوکر و خدمتکار و پرستار
هوزمرد از بشر انتظار دارد که او را بشناسد.
به عبارت دقیقتر
به رسمیت بشناسد.
چرا و به چه دلیل؟
برای اینکه هورمزد دنبال پیرو و تابع و کنیز و رهی و نوکر و خدمتکار و پرستار
می گردد.
هورمزد بدتر از الله
محتاج بشر است تا خشنودش سازد.
به چنین خدایانی باید پارس کرد
و
به دنبال خدایی رفت که بی نیاز باشد و بی توقع و انتظار و التماس.
چنین خدایی
توده ـ خدا
نام دارد.
توده ـ خدا
بی اعتنا به نام است، حتی
چه رسد به پیروی و نوکری.
هورمزد
در سنت افراد زباله و از خودراضی
چه رسد به پیروی و نوکری.
هورمزد
در سنت افراد زباله و از خودراضی
برای اهریمن پرونده می سازد:
اهریمن را بدکار جا می زند.
اهریمن را بدکار جا می زند.
انگار خودش خیلی خوبکار است.
خوبکار که دنبال کنیز و رهی و غلام نمی گردد.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر