تحلیلی
از
و آنگاه
ناخوانده و ندیده ز من برگ بی شمار
نا آشنا به پیچ و خم چرخ کجمدار
جان شیفته به کام خطر در فکنده تن
این نکته ها چرا ز تو
تندی چرا به من؟
معنی تحت اللفظی:
ای که قبل از خواندن صفحات بیشماری از شاهنامه ی من و قبل از آشنائی با پیچ و خم های چرخ گردنده بر خلاف مراد، جان شیفته خود را به کام خطر افکنده ای، چرا این حرف ها را بر زبان می آوری و چرا مرا به رگبار پرخاش می بندی؟
۱
سیاوش
در این بند شعر،
از قول حکیم طوس
به پرخاش تند سهراب واکنش نشان می دهد:
او برای انتقاد از سهراب، دیالک تیک تجربی ـ نظری (امپیریکی ـ تئوریکی) را به شکل دیالک تیک خواندن صفحات بیشمار شاهنامه و آشنائی با پیچ و خم های چرخ گردنده بسط و تعمیم می دهد و از فقر تجربی و نظری سهراب پرده برمی دارد و پرخاش های او را نتیجه خامی به لحاظ تجربی و فقر نظری او می داند.
اگر
توجه داشته باشیم که سهراب در این شعر بلند سیاوش،
خود سیاوش است،
این بند شعر او را باید انتقاد صادقانه سیاوش از خود بدانیم.
این همان ایرادی است که ما هم در روند تحلیل این تراژدی به سهراب گرفته ایم:
شکستن همه کاسه کوزه ها بر سر قوای غیر واقعی و واهی و تبرئه خود و تهمتن.
انگار نه انگار که خودش و پدرش مغزی در کله خویش داشته اند و می توانستند باندیشند و رفتار دیگری پیش گیرند و مانع تشکیل تراژدی شوند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر