آنهاکه کهن شدند و اینهاکه نو اند
هرکس به مراد خویش یک یک بدوند
این کهنه جهان به کس نماند باقی
رفتند و رویم دیگرآیند و روند
خیام
معنی تحت اللفظی:
کهنه و نو در تلاش رسیدن به آرزوی خود بوده اند.
جهان کهنه به کسی باقی نمی ماند
چون کاروانسرایی بیش نیست.
از کرامات شیخ ما چه عجب:
پنجه را باز کرد و گفت:
وجب.
منظور خیام از جهان کهن
احتمالا کاینات است.
کاینات و واقعیت عینی
چیزی ازلی و ابدی است.
میلیاردها سال قبل از پیدایش موجود زنده وجود داشته است و تا ابد وجود خواهد داشت.
بشر
ذره ای در مقابل آن است و بس
قرار هم نیست که کاینات برای بشر باشد.
اگر منظور از جهان
جامعه باشد
جامعه
نتیجه کار کمرشکن بشر است.
جامعه = طبیعت بشری شده = طبیعت روحمند گشته = نتیجه کار بشریت بر روی طبیعت جامد.
اگر بشریت نبود
جامعه هم نبود
و
کار آدمی باقی است
اگر جسمش فنا (تجزیه) گردد.
(احسان طبری)
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر