پروفسور دکتر مانفرد بور
پروفسور دکتر گئورگ کلاوس
برگردان
۸۲
· نئوپوزیتیویست ها اعلام می کنند که زبان علوم به دو طبقه از جملات تقسیم بندی می شود:
الف
· جملات سینتاکتیکی
ب
· جملات تجربی.
۸۳
· جملات سینتاکتیکی عبارتند از جملاتی در باره علائم، سلاسل علامتی و پیوند آنها.
۸۴
· آنگاه نئوپوزیتیویسم رجز سر می دهد که با تعیین وجود «جملات به اصطلاح سینتاکتیکی» به کشف مهمی نایل آمده است.
۸۵
· این مفهوم سازی از تفاوت میان اوبژکتزبان و زبان سینتاکتیکی هر حوزه نشئت می گیرد.
۸۶
· اوبژکتزبان با چیزها، خواص و روابط این عرصه سروکار دارد.
۸۷
· زبان سینتاکتیکی با روابط منطقی مفاهیم، جملات و تئوری های مربوط به این عرصه سروکار دارد.
۸۸
· نئوپوزیتیویسم جملاتی را «جملات به اصطلاح سینتاکتیکی» می نامد که ظاهرا متعلق به اوبژکتزبان اند، اما در واقع به زبان سینتاکتیکی قابل ترجمه اند.
۸۹
· بدین طریق، مثلا جمله ظاهرا اوبژکتی «۵ یک عدد است!» را می توان به جمله سینتاکتیکی «۵ یک کلمه عددی است!» ترجمه کرد و بدین طریق به اصطلاح سینتاکتیکی بودن جمله اول اثبات می شود.
۹۰
· مشخصه آن عبارت از این است که جمله اول در «شیوه بیان مضمونی» همان مطلبی را ادا می کند، که جمله دوم در «شیوه بیان صوری» بیان می کند.
۹۱
· آنگاه نتیجه گرفته می شود که جملات به اصطلاح سینتاکتیکی به اشیائی که ظاهرا در خارج از زبان قرار داشتند، مربوط می شدند.
۹۲
· بعدها ـ البته ـ نئوپوزیتیویست ها باید اذعان می کردند که گذار از جمله «۵ یک عدد است!» به جمله «۵ یک کلمه عددی است!» معنا، محتوا و خصلت جمله را عوض می کند.
۹۳
· بدین طریق در جوار مسائل سینتاکتیکی، مسائل سمانتیکی قد علم کردند که بار اصلی شان معنی کلمات و جملات بود.
۹۴
· اما این به هیچ وجه به معنی روی آوردن نئوپوزیتیویسم به ماتریالیسم نبود.
۹۵
· چون شناخت بعدی مبنی بر اینکه تفاوت گذاری میان روابط منطقی و روابط تجربی ـ توصیفی تنها به دلیل معنی آنها صورت می گیرد، حتما این شناخت را به دنبال نمی آورد که با تعیین معنی باید به واقعیت عینی رجوع شود.
۹۶
· اگر نئوپوزیتیویسم قبلا «حقیقت» منطقی را با اتکا بر قواعد سینتاکتیکی اثبات می نمود، اکنون آن را نه بر مبنای رابطه موجود میان احکام و واقعیت عینی، بلکه با اتکا بر قواعد سمانتیکی اثبات می کند.
۹۷
· به عبارت دیگر، نئوپوزیتیویسم بعد از این چرخش، برای حفظ علمیت ظاهری خود، همچنان همان می ماند که ماهیتا بود، یعنی ایدئالیسم ذهنی.
۹۸
· با این چرخش تحلیلی ـ سمیوتیکی، زبان علوم محتوای فلسفه قلمداد می شود.
۹۹
· تحلیل سمیوتیکی باید شامل سه مرحله می شد:
الف
· جنبه سینتاکتیکی (سینتاکس زبان)
ب
· جنبه سمانتیکی («معنی» زبان)
پ
· جنبه پراگماتیکی (استعمال زبان).
۱۰۰
· ضرورت حفظ علمیت ظاهری، نئوپوزیتیویسم را وادار به اعتراف می کند که نوسازی یک مفهوم علمی تنها زمانی سودمند خواهد بود که ضمنا نتایج علوم منفرد در نظر گرفته شوند.
۱۰۱
· این چرخش ـ قبل از همه ـ از سوی ریاضیات بر نئوپوزیتیویسم تحمیل می شود.
· یعنی از طرف عرصه علمی ئی که نئوپوزیتیویست ها فکر می کردند که در انحصار خود دارند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر