پروفسور دکتر گونتر کروبر
برگردان
شین میم شین
۱۳۵
· تنوع پایان ناپذیر روند توسعه عمومی ماده با پایان ناپذیری روند شناخت مطابقت دارد.
· مراجعه کنید به حقیقت
(پایان ناپذیری (لایتناهیت) خود ماده
پیش شرط پایان ناپذیری شناخت اشت.
شناخت
در
تحلیل نهایی
انعکاس ماده در آیینه ضمیر بشری است.
مترجم)
۱۳۶
· به قول کلاسیک های مارکسیسم، کلیت شناخت واقعی عبارت از این است «که ما پایان پذیر را در پایان ناپذیر، موقتی را در ابدی می یابیم و در می یابیم.
· کلیت شناخت حقیقی طبیعت عبارت است از شناخت (عناصر) ابدی، پایان ناپذیر و لذا ماهیتا مطلق.»
· (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۲۰، ص ۵۰۱)
۱۳۷
· اما شناخت مطلق (عناصر) پایان ناپذیر، خود یک روند بی پایان است و از تعداد بی پایانی از اعمال معرفتی پایان ناپذیر سوبژکت های شناسنده منفرد تشکیل می یابد.
۱۳۸
· شناخت پایان ناپذیر «در یک جریان (پیشرونده) مجانب» تحقق می یابد.
۱۳۹
· به معنی دیالک تیکی کلمه باید گفت: «پایان ناپذیر هم قابل شناسائی است و هم غیر قابل شناسائی است.»
· (ایضا همانجا)
۱۳۸
· مقوله فلسفی پایان ناپذیر با مفهوم پایان ناپذیری که در ریاضیات رواج دارد، یکسان نیست و آن را نمی توان در مسائل مورد بررسی کیهان شناسی راجع به ساختار و حرکت ماده در کاینات نیز خلاصه کرد.
۱۳۹
· یک همچو تحدیدی (محدودسازی ئی) به معنی خلاصه کردن فلسفه در جمع بندی صرف نتایج علوم منفرد خواهد بود.
۱۴۰
· ماتریالیسم دیالک تیکی بر مبنای تزهای اصلی و معارف عمیق خود به نتایج و استنتاجات عمده ای در درک پایان ناپذیری نایل می آید که از حد معارف علوم منفرد فراتر می روند.
۱۴۱
· در این زمینه علوم طبیعی مدرن، به ویژه کیهان شناسی و تئوری کوانتومی معارف مهمی به همراه آورده اند که صحت درک ماتریالیستی ـ دیالک تیکی از پایان ناپذیری را تأیید می کنند.
۱۴۲
· در قرن نوزدهم تصور مبتنی بر «پایان ناپذیری کریه» از کاینات بی پایان با ادعای تقسیم همگون مقادیر مادی موجود در آن، موجب بروز تناقضاتی در تئوری کیهان شناسی شد.
۱۴۳
· پارادوکس فوتومتری که در سال ۱۸۲۳ میلادی توسط اوبلرز با ادعای تقسیم همگون ستاره های درخشان بیشمار بی پایان در کاینات به میدان آمد و نتیجه گرفت که روشنائی آسمان باید در هر سو بی نهایت بزرگ باشد و پارادوکس قوه جاذبه که درسال ۱۸۹۴ میلادی توسط زیلیگر مطرح شد و از تقسیم همگون ستاره های بیشمار بی پایان در کاینات نتیجه گرفت که قوه جاذبه مؤثر بر هر جسم باید بی نهایت بزرگ باشد، از سوئی ناشی از این پیشداوری اثبات نشده اند که ستاره ها در فضای بی پایان به طور همگون تقسیم شده اند و فضا (مکان) در همه جا ساختار اقلیدسی دارد و از سوی دیگر ناشی از این اشتباه اند که قوانین طبیعی شناخته شده را در کلیت کاینات صادق می دانند.
۱۴۴
· کوشش شارلیه برای رد دو پارادوکس یاد شده که بر مبنای ساخت سلسله مراتبی کاینات استوار شده بود، ناموفق ماند:
· زیرا با ساخت سلسله مراتبی مورد نظر او چگالی میانگین ماده بسته به بزرگی نظام سیستم مربوطه کمتر می شود و در مورد کاینات بی پایان حتی به صفر می رسد که خود به معنی پارادوکس جدیدی خواهد بود.
۱۴۵
· توضیح پارادوکس های کیهانی تنها به کمک درک ماتریالیستی ـ دیالک تیکی پایان ناپذیری ممکن است.
۱۴۶
· پایان ناپذیری جهان به معنی وجود اوبژکت های بیشمار بی پایان کیفیتا همگون (اجرام حاوی قوه جاذبه، ستارگان درخشان) نیست، بلکه به معنی وجود مطلق ماده متحرک است.
۱۴۷
· بنا بر قانون گذار از تغییرات کمی به تغییرات کیفی باید در فضای کیهانی بسیار دور هم فرم های جدید ناشناخته و هم قانونمندی های جدید را انتظار داشت، آن سان که پارادوکس های یاد شده در بالا معنی خود را از دست می دهند.
۱۴۸
· تئوری کوانتومی نیز که با دشواری های ناشی از مفهوم پایان ناپذیری مواجه بود، در سالهای اخیر به استنتاجات همانندی منجر شد.
۱۴۹
· تئوری کوانتومی میدان ها، ذرات هسته ای را به مثابه اشیاء بی نهایت کوچک و فاقد انبساط تصور می کند.
۱۵۰
· ولی مفاهیمی مانند انرزی، جرم، بار و غیره در چنین شرایطی معنی خود را از دست می دهند.
· زیرا آنها می توانند اندازه های بی نهایت بزرگ داشته باشند.
۱۵۱
· برای حل این مسئله فضا (مکان) و زمان را کوانتومی می کنند.
· یعنی آنها را متشکل از کوچکترین واحدهای طولی و زمانی تصور می کنند.
۱۵۲
· به این طریق تصور می رود که در عرصه های میکروکیهانی حد و مرز معینی وجود دارد که در آن سوی آن خواص مکانی ـ زمانی اوبژکت های مادی به طور بنیادی متفاوت اند.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر