هاینریش گمکوف
برگردان
شین میم شین
فصل بیستم
اخرین سال های مشترک مارکس و انگلس
۴
افکاری راجع به اخلاق و آزادی
انگلس و مارکس
علیرغم مقاومت برخی از هواداران دورینگ
شادمانه
شاهد مؤثریت چشمگیر آنتی دوریگ
بودند.
آنتی دورینگ
به مدد روزنامه به دست هزاران تن از کارگران رسیده بود.
اندکی بعد دفاتر منفرد آنتی دورینگ
و
در سال ۱۸۷۸ کل کتاب انتی دورینگ منتشر شد.
انگلس در سال های ۱۸۸۶ و ۱۸۹۴
نسخه تصحیح و تدقیق گشته ای از انتی دورینگ منتشر کرد.
بدین طریق
نسل هایی از کارگران آلمانی با مطالعه آنتی دورینگ به فراگیری کمونیسم علمی می پرداختند.
کمونیسم علمی
جهان بینی یکپارچه و معتبرالعام بسته ای
است.
بسته بودن هر تئوری
اما
آن سان که هواداران احزاب بورژوازی به غلط ادعا می کنند،
ربطی به اتمام پذیری آن ندارد.
درست، بر عکس
تئوری
برای مارکسیست ها ـ لنینیست ها
نه
دگم (جزم)،
بلکه علمی زنده و دم به دم توسعه یابنده است
راهنمای عمل است،
هم اینجا و هم امروز.
از جمله مسائلی که انگلس در انتی دورینگ به بحث کشیده،
اخلاق و آزادی
بوده اند.
انگلس
استنباط ایدئالیستی از اخلاق به اصطلاح ابدی
را
رد می کند.
انگلس
با تکیه بر تجارب تاریخی
ثابت می کند
که
اخلاق
مثل شعور جامعتی به طور کلی
به واسطه وجود جامعتی تعیین می شود.
این بدان معنی است
که
هر فرماسیون اقتصادی جامعه
درک خاص خود را از اخلاق دارد.
(اخلاق
یکی از عناصر روبنای ایده ئولوژیکی است
و
تعیین کننده روبنای ایده ئولوژیکی،
زیربنای اقتصادی
(مناسبات تولیدی)
است.
اخلاق حاکم در هر جامعه،
اخلاق طبقه حاکمه در آن جامعه است.
ضمنا
هر طبقه و قشر اجتماعی
اخلاق طبقاتی و قشری خاص خود را دارد.
در نتیجه از تحلیل اخلاق هر کس، می توان به تشخیص تعلقات طبقاتی او نایل آمد.
مترجم)
انگلس می پرسد:
«اکنون کدام اخلاق، اخلاق حقیقی است؟
به معنی اعتبار مطلق، هیچکدام از اخلاق ها، اخلاق حقیقی نیست.
اما
بیشک
اخلاقی که حاوی بیشترین عناصر مداوم و مستدام می تواند باشد،
یعنی
در حال حاضر، نماینده تحولات کنونی و آتی می تواند باشد
اخلاق پرولتری
است.»
(مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۲۰، ص ۸۷)
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر