یکی از حاکمان چین امر نمود تا سنگ بزرگی را سرِ راه عمومی مردم بگذارند تا راه را کاملا مسدود کند....
و نگهبانی را مؤظف نمود تا از پشت درختی مراقبت کند که مردم چی عکس العمل نشان میدهند و به حاکم خبر بدهد...!؟
اولین کسی که میگذشت "تاجر بزرگی" شهر بود، با نگاه تندی به سنگ نگاه کرد و از کسیکه این را گذاشته است سخت انتقاد کرد... نفهمید که این کار حاکم است، و در اطراف سنگ چرخید به آواز بلند گفت:«میروم نزد حاکم شکایت میکنم تا کسیکه این کار را کرده به جزایش برسد» .....
بعد از آن شخصی دیگری گذشت که بنّاء بود (ساختمان ساز) چنان برخورد نمود که قبلا تاجر برخورد کرده بود با این تفاوت که صدایش پست تر از قبلی بود.....
سپس 3 پسر جوان که با هم دوست بودند از آنجا عبور کردند، در پهلوی سنگ ایستادند و شروع کردند، به تمسخر کردن به کسیکه سنگ را گذاشته است و او را جاهل و احمق گفتند .... سپس رفتند به خانه های شان.....!
بعد از گذشت دو روز دهقان فقیری از آنجا میگذشت،سنگ را دید چیزی نگفت،آستین های خود را بلند کرد و هرکه میگذشت از آن کمک میخواست برای دور کردن سنگ کمکش کردند، سنگ را از راه دور کردند... دهقان میبیند که در زیر سنگ صندوقک خورد وجود دارد که در آن قطعه های از طلا و نامه ای نوشته بود: "از طرف حاکم به کسیکه سنگ را از راه دور کرده است، این تحفه برای توست زیرا تو انسان مثبت اندیش هستی که بجای شکایت و سر و صدا، با اقدام خود مشکل را حل نمودی"
یک نگاهی به جامعه خود بیاندازیم ... بسیاری از مشکلاتی هست که حل آن خیلی ساده است، ولی بی تفاوت میگذریم و شکوه سر میدهیم....!
زهرا محمدی
اگر خود طبقه حاکمه سنگی در راه توده باشد، چه باید کرد؟ مثلا همین طالبان شما و ما باشد چه باید کرد؟
پاییز به نیمه رسید نه برای پیاده روی های دونفره دیگر خش ،خش برگها هم حال تورا خوب نمیکنه پائیز امسال بوی باروت میدهد نه عطر خاک پاییز غریبی ست مادری دلتنگ دخترش پدری زیر بار رفتن پسرش امان از پائیز دلگیر امسال
مهدیه
جامعه که نیست
سلاخ خانه است.
توحش بر اریکه قدرت نشسته است و تمدن منفور و مغضوب است.
در فرانسه دو سه ال جلقه زردها اعتراض داشتند و خونی از دماغ کسی جاری نشد.
این عدالت نیس که بچه ی ۱۵ ساله بخاطر شعار دادن از پشت به قلبش با تیر جنگی شلیک بشه. چه جور این رود خون رو میبینی و دلت نمیسوزه و قلبت فشرده نمیشه؟ برای مردم فلسطین و یمن برای امام حسین و کربلا خودت به آب و آتیش میزنی ولی اینو نمیبینی؟
روباه
اینها خودشان را مظلوم (حسین) می دانند
و
کودکان مردم را ظالم (یزید)
به حرفهای شان گوش بدهی متوجه می شوی.
اینها زنان و جوانان را مزدور امریکا و غیره می دانند
همان امریکایی که توله های شان در همانجا زندگی می کنند و ثروت جامعه را حیف و میل می کنند
دنیا تا حالا تروریستایی به شلوغ کاری تروریستای ایران به خودش ندیده
سلیه
بهترین راه برای کشف حقیقت مربوطه در هر زمینه
کشف عام ترین مفهوم مربوطه است.
تروریسم مفهوم عامی نیست.
حزب الله
قبل از اینکه جریانی تروریستی باشد،
جریانی فوندامنتالیستی است.
فوندامنتالیسم همشیره فاشیسم و نازیسم است
و
ترور یکی از مشخصات آن است.
پیدا کنید مشخصات منفی دیگرش را.
روشنگری اقناع برده
دیالک تیک روشنگری
روشنگری
کار آسانی نیست.
ضمنا کار هر کسی هم نیست.
علاوه بر این،
گریز برده و رعیت از قید و بند،
مخاطره امیز است.
ریسکی مبتنی بر حیات و ممات است:
اگر موفق شود زنده می ماند
و گرنه
زجر می بیند و زجرکش می شود.
علاوه بر این
بهشتی پس از فرار
در انتظار برده متواری نیست.
فقط فرم بردگی عوض می شود.
مثل مهاجرین
که فرار می کنند
و
اگر در راه نمردند،
به ذلت دیگری در غربت می افتند
ما نفهمیدیم
بالاخره
دشمن هیچ غلطی نمیتونه بکنه یا همه غلطا زیر سر دشمنه؟
شاپرک
این زباله ها مشتی مرثیه خوان هستند
حتی حرف دهن خود را نمی فهمند.
چه بسا
عرعر
اندیشیده تر و سنجیده تر از هارت و پورت اینها ست
گلوله و پرواز
این شعار
به چه معنی است؟
پرواز پرندگان با شنیدن صدای تیر
نشانه سعادت پرنگان که نیست
ناشی از ترس پرندگان است.
این شعار
فی نفسه
شعاری رئالیستی است.
معنی این شعار چیست؟ در این شعار پرواز مورد تجلیل قرار می گیرد. و شلیک گلوله تحقیر می شود.
علی مطهری، نمایندهی پیشین مجلس در توییتی نوشت: تسخیر سفارت آمریکا در ۱۳ آبان ۱۳۵۸ و گروگانگیری طولانیمدت یک کار غیرضروری بود که توسط افراد و گروههای چپگرای اول انقلاب و احیاناً با مدیریت سفارت شوروی در تهران انجام شد و انقلاب اسلامی را از مسیر اصلی خود منحرف و صدور آن را مشکل و زمینه حمله صدام به ایران را فراهم کرد
این اعتراف علی مطهری
اولا
به این است که صدور عنگلاب ناموفق بوده است.
ثانیا
اجامر جماران دنباله رو چپ ها بوده اند.
ثالثا
عنقلابیون اسلامی
گیج بوده اند و سفارت شوروی
افسارشان را به دست داشته اند
همین که دیدم چگونه سر به آسانی از تن جدا میشود و با صدای گنگ بر زمین می افتد، درین جا بود که نه به نیروی عقل بلکه با تمام وجود دریافتم و فهمیدم که هیچ خِرد و کمالی قادر نیست چنین رفتار نابخردانهای را توجیه کند.
تولستوی
هی مش تولستوی
منظورت از خرد چیست؟
خرد یعنی فلسفه.
اگر تو فیلسوف می بودی
می دانستی
ضمنا
به تحقیر خرد اندیشنده نمی پرداختی.
خرد رهنمای و خرد رهگشای
خرد
بهتر از هر چه ایزد بداد
فردوسی فیلسوف
اینها چجوری دلشون میاد یه آدم و بکشن؟ من حتی از تصور ریختن خون یه آدم هم میترسم!
ماتیلده
جنگ طبقاتی است.
می زنی و می خوری.
دلبخواهی نیست.
جنگ طبقاتی فرم های گونه گون دارد.
لخت کردن کارگر و شلاق زدن به اندام نحیفش در صحن کارخانه هم نوعی جنگ طبقاتی است.
عرشاد اسلامی زنان هم نوعی جنگ طبقاتی است.
سوزاندن حجاب و کشف عمامه هم فرمی از جنگ طبقاتی است
ساختار همه چیز
همیشه
دیالک تیکی است.
گل با خار است.
بورژوازی با پرولتاریا.
جهان و هیچ چیز دیگر نمیتواند عاری از تضاد دیالک تیکی باشد.
تکقطبی باشد.
هر خری نمی تواند ضد دیالک تیکی هر لاشخوری باشد.
قطبیت با ماهیت در رابطه است.
اولیگارشیسم و فوندامنتالیسم مرتجع
می توانند از موضعی ارتجاعی تر ضد امپریالیستی باشند و آب به آسیاب امپریالیسم بریزند
ولی نمی توانند قطبی ضد امپریالیستی باشد.
فرق آنارشیسم و رویزیونیسم با مارکسیسم
همینجا ست.
مشد امیر دهقان.
برای آنارشیسم و رویزیونیسم
جنبش
همه چیز است
و
اماج
هیچ و پوچ است.
مارکسیسم به دیالک تیک جنبش و آماج باور دارد.
اختلاف مارکس و انگلس با باکونین
و
اختلاف لنین با برنشتاین و بر سر همین مسئله بوده است.
بدون تئوری انقلابی و بدون حزب سوبژکت تاریخی
جنبش انقلابی وجود ندارد
این شعر بند تنبانی
شعری راسیستی است.
قرآن کتاب مقدس است و نه کتاب عرب.
قرآن
مثل انجیل است.
اسلام دین عربی نیست.
اسلام دینی یونیورسال (جهانی) است.
مثل مسیحیت است.
مثل بودیسم است.
اسلام و مسیحیت و بودیسم
جغرافیا و ملیت نمی شناسند.
کسی که دنبال دو خرگوش بگذارد،
خرگوشی نمی تواند بگیرد.
کنفوسیوس
بستگی دارد به اینکه حریف چه وسیله شکاری در اختیار داشته باشد.
مش کنفوسیوس
مثلا
اگر تور داشته باشد
می تواند هر دو را به تور اندازد
و
اگر تیر داشته باشد
هر دو را به تیر بندد
این که تازگی ندارد. در خیزش های قبلی حتی آپارتمان ها را منفجر کرده اند. فروشگاه ها را با خاک یکسان ساخته اند
فقر خاص جن قوری نیست. همه طوایل طبقاتی دستخوش فقر فراگیرند.
پیش به سوی کمونیسم
اینجا درد است که می رقصد...
"چند دریا اشک میباید
تا در عزای اُردواُردو مُرده بگرییم؟
چه مایه نفرت لازم است
تا بر این دوزخدوزخ نابکاری بشوریم؟"
گرسنه ی نان، زندگی، آرامش
· ما بی نوایان نیستیم،
· کارگرانیم !
· بیزار از کاسه های گدایی،
· اما گرسنه ایم.
· گرسنه ی نان، زندگی، آرامش
· و میدانیم:
· زمان، عقربه هایش را
· وقف هیچکس نخواهد کرد.
· زندگی آیا همه این است؟
· بیکاری های مزمن،
· سفره های خالی،
· دلخوشیهای گم ؟
· ما گرسنه ایم
· و اندک اندک
· به بلعیدن سایه خود میاندیشیم!
ما گرسنه ایم
(اردیبهشت ۱۳۹۲)
یوسف صدیق (گیلراد)
مارکس جوان
ما نه توقع ترحم از شما سرمایه داران داریم
و
نه
سودای ترحم بر شما را در سر داریم.
اگر نوبت به ما برسد،
عذری از ترور انقلابی نخواهیم داشت.
ویلی براندت
سوسیال ـ امپریالیست
صلح همه چیز نیست.
ولی بدون صلح همه چیز هیچ است.
هی مش ویلی
صلح به تنهایی وجود ندارد.
حتی تولستوی می داند و از جنگ و صلح گزارش می دهد
یعنی
از دیالک تیک جنگ و صلح گزارش می دهد.
در
دیالک تیک جنگ و صلح
نقش تعیین کننده از ان جنگ است.
دیالک تیک جنگ و صلح
بسط و تعمیم دیالک تیک حرکت و سکون است
حرکت مطلق است
و سکون نسبی است.
در دبیرستانی در شیراز که آقای دکتر "مهدی حمیدی" دبیر ادبیات آن بود ثبت نام کرده بودم. اولین انشا را با این مضمون دادند:
دیوان حافظ بهتر است یا مولوی ؟
برداشتم نوشتم: من یک بچه قشقایی از عشایر هستم.
بهتر است از بنده بپرسید:
میش چند ماهه می زاید؟
اسب بیشتر بار می برد یا خر؟
تا برای من کاملا روشن باشد. ...
و تقریبا شرح مفصلی از حیوانات که جز لاینفک زندگی عشایر بود، ارائه دادم و قلمفرسایی کردم و در پایان نوشتم
من دیوان حافظ و مولوی را بیشتر در ویترین کتاب فروشی ها دیده ام.چگونه می توانم راجع به فرق و برتری این با آن انشا بنویسم؟
وقتی شروع به خواندن انشا کردم، خنده بچه ها گوش فلک ر ا پر کرد؛ ولی آقای حمیدی فکورانه به آن گوش کرد و به من نمره بیست داد.
در کمال تعجب و ناباوری گفت: اتفاقا این جوان، نویسنده بزرگی خواهد شد.
(محمد بهمن بیگی
پایه گذار آموزش عشایر ایران
نویسنده کتاب ایل من بخارای من
برنده جوایز یونسکو)
کار مادی و کار فکری دو روی مدال واحدی اند. . هم می توان عمله بود و هم عالم بود. حالا فرق حافظ با مولانا چیست؟ خود شما چه نظری دارید؟
جنگ برونی روی دیگر مدال جنگ درونی است.
عی مشد عبدی. رسم و اسم فرق زیادی با هم ندارند. هنر تغییر اصل است و نه تغییر اسم و رسم.
هر کسی ان درود (درو می کند) عاقبت کار که کشت
سطر سطر لاطائلات عادولف نیچه ئیستی ـ فاشیستی است. ما صدها شعر و هارت و پورت از عادولف را تحلیل کرده ایم. اگر دنبال حقیقت هستید بخوانید. اجنه خوانده اند و کیف جن کرده اند.
مگر اپیکوریسم ضد اسلامیسم است؟ مگر فوندامنتالیسم به معنی اسلامیسم است؟ فوندامنتالیسم همشیره فاشیسم و اولیگارشیسم است. جریانی ضد مذهبی با ماسک مذهب بر سر است.
آره. نان آشپزباشی ها در روغن است. فقر فراگیری اروپا را فراگرفته است. کنسرن ها قیمت ها را چندین صد برابر می کنند و کیف میلیاردر می کنند.
امریکا صدهزار بار راسیونال تر و متمدن تر از دولت اسلامی و جن قوری اسلامی است
امریکا خاوران ندارد
آره.
در دوره نخست وزیری این لاشخور
دهها هزار نفر قصابی شدند و در خاوران ها جلوی ددان درنده افکنده شدند.
این لاشخور آمد تله ویزیون جن قوری
و
خطاب به امپریالیسم گفت:
ما به عهد خود با شما وفا کردیم
حزب توده را تار و مار کردیم
شما هم به عهد خود با ما وفا کنید.
د۱۱عشی همیشه به شکل یک مرد خشن و ترسناک نیست؛ گاهی به صورت دختری است که به پلیس زخمی و گرفتار و بیدفاع و بیسلاح، لگد میزند.
حزب الله
داعش = دولت اسلامی
دولت اسلامی مثل جمهوری سلامی
جریانی فوندامنتالیستی ـ اسلامی است.
داعش
جناح سنی فوندامنتالیسم اسلامی است.
به عوض رفتن به حج
به کلاس اکابر بروید تا رستگار شوید.
دختران مردم پس از ۴۳ سال ستمکشی
به تنگ آمده اند
و
دیگر تن به ستمکشی نمی دهند
یادمان خیزش ناوی های شهر کیل
۴ نوامبر سال ۱۹۱۸
وقتی نیستی هیچ چیزی هم نیست وقتی هستی نیاز به هیچ چیزی هم نیست ؛ تو خودت همه چیزی...
صائب
توهم
توانگر کند فرد را
خبر کن حریف جهانگرد را
دزد و دزدی تعریف دارد.
مش گورکی.
دزد که فحش نیست.
دزد کسی است که مخفیانه آفتابه کسی را بردارد و ببرد.
پوتین و پالان و چکمه و چارق و نعلین
دار و ندار خلق ها را به زور و تزویر
علنا تصاحب میکنند.
اینها اسثتمارگر و استحمارگر و اسعمارگرند.
مارکسیسم بیاموز تا رستگار شوی.
مگه نمیفرمودید قرار نیست لخت شید؟
آخوند
اولا اینکه لخت شدن نیست.
این نوعی شیشکی به ارتجاع فوندامنتالیستی است.
همانطور که عبا و عمامه و حجاب و ریش و پشم و جای مهر بر پیشانی شما
سمبل ارتجاع فوندامنتالیستی است
این حرکت زنان هم سمبل فمینیستی است.
مهسا زلف
جامعه طبقاتی اثر بالفور
هی فیل سوف
در
جن قوری
ملت وجود ندارد.
به همین دلیل
اجامر
امت ساخته اند
و
امت اکنون دو شقه شده است.
شقه ای می زند و شقه ای می خورد.
ضمنا همه چیز هستی دو قطبی و یا دیالک تیکی است.
سعدی صدها سال قبل گفته است
فیل ها خبر ندارند.
گل و خار و گنج و مار و غم و شادی به هم اند.
به
پوتین و پالان و چارق و نعلین
هم بگو
تا بدانند و آدم شوند..
وقتی دوربین کنترل مساجد
به
حراست از دزدیده شدن کفش های مؤمنین
مشغولند،
بدانید
که
به لحاظ اخلاقی و تربیتی
گند زده اید.
محس حامد
مرگ ماه
در سینهاش حلقهای از گل سرخ را یافتند
و ماه را ...
و او مرده بر سنگی افتاده بود.
چند سکه در جیبش یافتند
و یک قوطی کبریت و گذرنامه عبور
و روی بازوانش خالکوبیهایی که تازه حک شده بود.
مادرش او را بوسید
و یک سال بر او گریست
یک سال بعد خارها در چشمانش جوانه زدند
و ظلمت همه جا را فرا گرفت.
آنگاه که برادرش بزرگ شد
به جستجوی کار در بازارهای شهر رفت
او را به زندان انداختند
گذرنامهای همراهش نداشت
تمام آنچه که در خیابان حمل میکرد
یک جعبه زباله و جعبههای دیگر بود.
آه ... کودکان سرزمینم
ماه... اینگونه میمیرد...
محمود درویش
ترجمه:طاهره زالده
من در میان تودهٔ سازندهای قدم به عرصهٔ هستی نهادهام
که
گرچه نان ندارد،
اما
به جای آن،
میدان دید باز و وسیعی دارد
که
مرزهای فعلی جغرافیائی اش
از
جانب شمال،
به
میدان پر طراوت و سبز تیر
و
از
جنوب،
به
میدان باستانی اعدام
و
در
مناطق پر ازدحام،
به
میدان توپخانه
رسیده است.
فروغ فیلسوف
جک هشمن
شاعر امریکایی
من کمونیست مادرزاد نبوده ام.
دیدن چیزهایی،
بررسی مسائلی
و
احساس چیزهایی
به
کمونیست گشتنم
منجر شده اند.
عشق حقیقی من
تغییر جهان است.
رژیم انقلاب سفید
مثل هر رژیم انقلابی دیگر
حق دفاع از دستاوردهای انقلاب را داشته است.
مارکسیسم بیاموزید تا رستگار شوید
عنقلابیان جن قوری
مقنعه بذار بر سر همسرت تا عنقلابیون تحریک نشوند
هی مش رسول خادم
هر ابزار فونکسیونی دارد.
برای سرکوب خیزش خلق
فقط می توان از دستگاه امنیتی و سرکوب استفاده کرد.
از حوزه های عرعریه که نمی توان
استفاده کرد
این روزها باید پشت سر هر کسی که پاشو از خونه بیرون میذاره یه کاسه آب بریزیم..
تینا
شاهکار.
جامعه که نیست
جنگل است
جنگلی به نام جن قوری است
مش مارکس
جامعه ای که ثروت خود را افزایش می بخشد
بدون اینکه ذلت خود را کاهش بخشد،
معیوب است.
هی مش مارکس
گذشت آن زمان.
دیری است که طبقات حاکمه
خرده ریز سفره خود را
جلوی توده تکان می دهد
و
توده از دریافت خرده ریز
نشئه می شود و کیف خر می کند.
حتی
جن قوری ها
یارانه می دهند
و
با یارانه پوز می دهند
چه رسد
به عنگوری ها.
دختران و پسران۱۴
حزب توده
حزبی سیاسی بوده است.
ضمنا
حزب سیاسی
می تواند اشتباه کند.
اگر حزب توده طرفدار اینها بود
دهها هزار تن از اعضایش قتل عام و دربدر نمی شدند و فرح پهلوی به ارزویش نمی رسید.
مورچه ای را اب می برد و مورچه فریاد می زد:
ایها الناس جهان را اب می برد.
کدکنی
خودش سرگردان است و خیال می کند که همه سرگردانند
۵۷ انقلابی صورت نگرفته است.
۵۷ رستاوراسیون صورت گرفته است.
انقلاب ضد فئودالی سفید شکست خورده است
و
ارتجاع فئودالی
دوباره به قدرت رسیده است.
فوندامنتالیسم شیعی
عن گلاب کرده است.
انقلاب معنی دیگری دارد.
از قضا انقلاب ضد فئودالی (بورژوایی) را شاه کرده بود.
واکنش سگ به اندوه پسرک
سگان را باید از نو شناخت.
سگان حالات روحی انسان ها را می فهمند و متناسب با آن حالات
واکنش نشان می دهند.
سگ ها
محشرند.
حزب توده
طرفدار اجامر جن قوری بوده و یا فعالیت سیاسی و دیپلوماتیک داشته است؟
دهها هزار تن از توده ای ها
یا قتل عام شده اند
و
یا دربدر دیار بیگانه اند.
حزب توده
می تواند اشتباه کند.
ولی فقط حزب توده
می تواند به انتقاد از خود و خریت و خطای خود بپردازد.
دشمنان توده و حزب توده
اصلا اشتباه نمی کنند.
دشمنان توده و حزب توده
معصومین مطلق اند.
و
ضمنا
همه از دم
علامه دهرند.
حزب توده
را
اجامر جن قوری
ریشه کن کرده اند.
فرح پهلوی گفت:
ما به ارزوی قلبی خود رسیدیم.
پیکار چیه.
حزب توده تنها حزب سساسی کشور بوده است.
مابقی طویله بوده اند.
ساکنان قلبت را به دقت انتخاب کن زیرا هیچکس به غیر از تو، بهای سکونتشان را نخواهد پرداخت.
جبران خلیل جبران
هی جبران
قلب که مسافرخانه نیست.
دوست داشتن کسی که اختیاری نیست.
دل
به پای خودش
در نهایت خریت
می رود ز دستت
جن قوری و آوار
آره.
فاشیسم همین است:
با سقوطش به اسفل السافلین
جامعه را هم به اسفل السافلین می برد.
سقوط شهر درسدن با سقوط هیتلر
ترس که ننگ نیست.
ترس چیست؟
ترس واکنش طبیعی ـ غریزی موجودات است.
ترس به تنهایی وجود ندارد.
هیچ چیز به تنهایی وجود ندارد.
ترس در دیالک تیک ترس و تهور وجود دارد
تحقیر ترس کسب و کار اشراف برده دار و فئودال و روحانی است
کسی که نترسد
لاشه است و نه زنده
ادامه دارد.
۱۴۰۱ آبان ۱۳, جمعه
کلنجار ایده ئولوژیکی با همنوع (۱۵۹)
میم حجری
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر