تحلیلی
از
می آمدم
تا داد و دوستی
بر تخت برنشانم
آنگاه سر به خدمت
پیش پدر نهم
معنی تحت اللفظی:
قصدم از آمدن، تحقق بخشیدن به داد و دوستی بود و سر خدمت نهادن در پیش پدر.
ما متأسفانه هنوز فرصت تحلیل شاهنامه را نداشته ایم و از محتوای تراژدی رستم و سهراب در شاهنامه بی خبریم.
سیاوش احتمالا محتوای دیگری را در قالب این تراژدی به میراث مانده از حکیم طوس می ریزد تا مسائل دوره حیات خود را تئوریزه کند.
منظور سیاوش از سهراب،
حزب توده و شخص شخیص سیاوش
است
و
منظور او از تهمتن،
حزب کمونیست اتحاد شوروی
است.
۱
می آمدم
تا داد و دوستی
بر تخت برنشانم
آنگاه سر به خدمت
پیش پدر نهم
سودای سهراب از آمدن، به پیروزی رساندن داد و دوستی و مبارزه مشترک با تهمتن در جهت حفظ و توسعه و تحکیم این نظام مبتنی بر داد و دوستی است.
اما چرا داد و دوستی و نه چیز دیگر؟
سیاوش
به احتمال قوی
میان داد و دوستی
رابطه علتی و معلولی (علی) برقرار می کند:
به نظر سیاوش
ـ احتمالا ـ
پیش شرط برقراری دوستی میان اعضای جامعه و جهان،
برقراری داد است.
اما داد به چه معنی است؟
۳
می آمدم
تا داد و دوستی
بر تخت برنشانم
آنگاه سر به خدمت
پیش پدر نهم
داد یکی از مقولات اساسی در سراسر شاهنامه حکیم طوس است.
از همین رو ست که جوانشیر، پژوهش خود در زمینه شاهنامه را «حماسه داد» نام داده است.
ما فکر می کنیم که ریشه و منشاء داد در دیالک تیک جهانشمول داد و ستد بوده است.
اگر کسی چیزی دریافت کند (ستد) اصولا باید به ازای آن چیز، چیز دیگری بدهد (داد)
به عنوان مثال،
اگر طبقه حاکمه برده دار و یا فئودال، محصول کار یکساله طبقات برده و رعیت را می گیرند (ستد)،
باید به ازای آن،
چیزی در فرم پول و یا مواد غذائی و یا وسایل زندگی و تولید بدهند (داد)
اگر طبقه حاکمه و یا هر کس دیگر به ازای «ستدی»، «داد» درخور ندهد، به طرف مقابل بی داد روا داشته است، یعنی داد درخور را نداده است، یعنی رابطه بر «بی داد» مبتنی بوده است.
هدف اصلی سهراب بر قراری داد در ایران و توران بوده است.
این به معنی تحول انقلابی جامعه است.
این به معنی تسخیر قدرت سیاسی در ایران و توران و بازدادن داد غصب شده از توده های مولد به آنها ست.
این به معنی تسخیر قدرت سیاسی برای به خدمت گرفتن آن به عنوان اهرمی، جهت برقراری دموکراسی توده ای است.
به عنوان اهرمی برای برقراری حاکمیت توده ها ست.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر