پروفسور دکتر دیتر ویتیچ
برگردان
شین میم شین
۳۱
· معنائی که کلمه «پراتیک» در فلسفه مارکسیستی ـ لنینیستی دارد، با معنای رایج در زبان محاوره ای کاملا متفاوت است.
۳۲
· پراتیک به معنی فلسفی ـ مارکسیستی آن، عبارت است از روند جامعتی کلی تحول مادی واقعیت عینی.
۳۳
· پراتیک انسانی جوانب مختلف کلنجار مادی انسان با واقعیت عینی را در بر می گیرد:
· به عنوان مثال:
الف
· کردوکار تولیدی
ب
· کرد و کار سیاسی
پ
· کرد و کار تجربی
ت
· کرد و کارهای مادی دیگر، که به برکت آنها شرایط عینی ـ واقعی واقعا تغییر می یابد.
۳۴
· جنبه اساسی پراتیک عبارت است از کرد و کار تولیدی.
۳۵
· کردوکار تولیدی نه تنها هستی انسانی را ـ در تحلیل نهائی و به طور کلی ـ تضمین می کند، بلکه به برکت آن، انسان از جهان حیوانی به جهان انسانی فرا می گذرد.
۳۶
· هر نوع فعالیت عملی، وابسته به کردوکار تولیدی است.
۳۷
· هر کرد و کار عملی نیز متقابلا بر کرد و کار تولیدی تأثیر می گذارد.
۳۸
· از این رو ست که چند و چون کرد و کار تولیدی باید برای پراتیک به طور کلی تعیین کننده باشد.
۳۹
· از کرد و کار تولیدی می توان خصلت جامعتی پراتیک و چند و چون توسعه آن را دریافت.
۴۰
· شیوه های تولیدی اصلی (فئودالی، سرمایه داری، سوسیالیستی و غیره) مراحل توسعه تاریخی پراتیک را نیز مشخص می کنند.
۴۱
· آموزه مارکسیستی ـ لنینیستی پراتیک نه تنها برای آموزه اجتماعی، بلکه همچنین برای تئوری شناخت از اهمیت خاصی برخوردار است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر