آذر ادیبی
۱
گریزی است از هر چه موجود.
آذر ادیبی
در این مفهوم پوئه تیکی ـ هنری ـ استه تیکی
عصیان زنان و جوانان جن قوری
را
ارزیابی می کند:
محتوای عصیان
را
نفی نامعین
تشکیل می دهد.
نفی
باید معین باشد.
(هگل)
منظور هگل از این هشدار و اخطار پیشاپیش به زنان و جوانان جن قوری ها
چیست؟
فرق و تفاوت و تضاد نفی معین با نفی نامعین چیست؟
نفی
اصولا و اساسا
باید
بدیلی و یا آلترناتیوی و جایگزینی
در
آستین داشته باشد.
حتی
فوندامنتالیسم شیعی و سنی
بدیلی در آستین داشته اند
و
بیش از ۱۰۰۰ سال بدیل خود را تبلیغ کرده اند.
دولت اسلامی و جمهوری اسلامی
بدیل ابوبکر بغدادی و روح الله خمینی
بوده است.
نفی
باید از گردنه دیالک تیکی کهنه و نو بگذرد.
انکار صرف کهنه، برای نفی موفقیت آمیز
کافی نیست.
انکار کهنه باید با اثبات نو همراه باشد.
در غیر اینصورت
در و دروازه به روی عوامفریبی باز می شود.
توده باید بداند که چی می خواهد و برای چی باید از جان بگذرد.
دوران شبیخون کورکورانه بر کهنه
یعنی
دوران عصیان بی برنامه
گذشته است.
آذر
این ضعف خیزش زنان و جوانان
را
به بهترین وجهی پوئه تیزه و تئوریزه کرده است:
میان فریاد «ما نمی خواهیم»
تا
آگاهی از «آنچه می خواهیم»،
فاصله
از نعره است تا سرود.
معنی تحت اللفظی:
زنان و جوانان عاصی
نافیان کهنه اند.
ولی
غافلان از نو اند.
به همین دلیل،
جای سرود را نعره گرفته است.
این طرز توضیح آذر فی نفسه خیلی غنی و زیبا ست.
اگر شعارهای عصیان زنان و جوانان را تحلیل کنیم،
به
همین نتیجه تئوریکی آذر می رسیم:
بیشرف بیشرف
مرگ بر ولایت
مرگ بر دیکتاتور
نه شاه می خواهیم نه رهبر
مرگ بر ستمگر
زن ـ زندگی ـ آزادی
...
سؤال این است که چرا و به چه دلیل به این روز افتاده ایم؟
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر