۱۴۰۱ آبان ۶, جمعه

درنگی در شعری از آذر ادیبی (۴)


 آذر ادیبی
 

۱
گریزی است از هر چه موجود.

آذر ادیبی

در این مفهوم پوئه تیکی ـ هنری ـ استه تیکی

عصیان زنان و جوانان جن قوری

را

ارزیابی می کند:

محتوای عصیان

را

نفی نامعین

تشکیل می دهد.

نفی

باید معین باشد.

(هگل)
 

منظور هگل از این هشدار و اخطار پیشاپیش به زنان و جوانان جن قوری ها

 چیست؟

فرق و تفاوت و تضاد نفی معین با نفی نامعین چیست؟

نفی

 اصولا و اساسا

باید

بدیلی و یا آلترناتیوی و جایگزینی 

در

آستین داشته باشد.


حتی

فوندامنتالیسم شیعی و سنی

بدیلی در آستین داشته اند

و

بیش از ۱۰۰۰ سال بدیل خود را تبلیغ کرده اند.

دولت اسلامی و جمهوری اسلامی

بدیل ابوبکر بغدادی و روح الله خمینی

بوده است.

نفی

باید از گردنه دیالک تیکی کهنه و نو بگذرد.

انکار صرف کهنه، برای نفی موفقیت آمیز

کافی نیست.

انکار کهنه باید با اثبات نو همراه باشد.

در غیر اینصورت

در و دروازه به روی عوامفریبی باز می شود.

 توده باید بداند که چی می خواهد و برای چی باید از جان بگذرد.

دوران شبیخون کورکورانه بر کهنه

یعنی

دوران عصیان بی برنامه

گذشته است.

آذر 

این ضعف خیزش زنان و جوانان

را

به بهترین وجهی پوئه تیزه و تئوریزه کرده است:

میان فریاد «ما نمی خواهیم»
تا 

آگاهی از «آنچه می خواهیم»،
فاصله 

از نعره است تا سرود.

 

معنی تحت اللفظی:

زنان و جوانان عاصی

نافیان کهنه اند.

ولی

غافلان از نو اند.

به همین دلیل،

جای سرود را نعره گرفته است.

این طرز توضیح آذر فی نفسه خیلی غنی و زیبا ست.

اگر شعارهای عصیان زنان و جوانان را تحلیل کنیم،

به

همین نتیجه تئوریکی آذر می رسیم:

بیشرف بیشرف

مرگ بر ولایت

مرگ بر دیکتاتور

نه شاه می خواهیم نه رهبر 

مرگ بر ستمگر

زن ـ زندگی ـ آزادی

...

سؤال این است که چرا و به چه دلیل به این روز افتاده ایم؟


ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر