۱۴۰۱ مهر ۲۰, چهارشنبه

زندگی مارکس و انگلس (۲۷۷)

    

 هاینریش گمکوف

برگردان

شین میم شین

 

فصل هجدهم

در رد پای پدر

 

۱

اولین دختر جنی و مارکس که ازدواج کرد،

لاورا بود.

 

اولین دختر جنی و مارکس که خانه مادری ـ پدری اش را ترک می کند،

لاورای مو فرفری مو بور

بوده است.

 

لاورا

در سال ۱۸۶۸ با پل لافارگ ـ سوسیالیست فرانسوی ـ ازدواج می کند:

پزشک لاغر اندام و موسیاه پر شور.

 

پل لافارگ

به

نمایندگی از سوی شعبه فرانسوی انترناسیونال

در سال ۱۸۶۵ به دیدار مارکس آمده بود.

 

وقتی که در اواخر سال

به دلیل فعالیت انقلابی از دانشگاه پاریس به مدت معینی اخراج می شود،

در لندن تحصیلات دانشگاهی خود را تداوم می بخشد

و

از سوی شورای رهبری انترناسیونال به عنوان نماینده مکاتباتی شعبه اسپانیا در انترناسیونال

برگزیده می شود.

 

پل لافارگ

از مهمانان مطلوب در خانه جنی و مارکس محسوب می شد.

 

جنی مارکس در پاییز سال ۱۸۶۶ به همسر ویلهلم لیبکنشت راجع به او می نویسد:

«او بارها و بارها به خانه ما می امد

و

من

از

فرط خریت،

خیال می کردم که برای فراگیری فراتر آموزه های کارل در فلسفه و سیاست و غیره

می آید

و

وقتی از لاورا خواستگاری کرد،

غافگیر شدم.»

(مارکس، «چگونگی تربیت داماد»، ۱۹۶۹، ص ۳۸)

 

با خواندن نامه مارکس به اعضای خانواده اش و انگلس

متوجه دغدغه های خاطر او راجع به نقشه های آتی دخترش می شویم.

 

مارکس

به

دختران سه گانه اش مفتخر بود

که

بر عکس دختران خنگ بورژوازی زمانه شان،

به

زنان خوداندیش خودآگاه خردمند و سوسیالیست

توسعه یافته بودند.

 

مارکس

به

پل لافارگ و بعد ها به همسر دخترش جنی و به نامزد اله آنور

انقلابیون سربلند

هم

مفتخر بود.

 

مارکس

اما

بنا بر تجربه شخصی اش می دانست

که

زندگی انقلابیون پرولتری در جامعه بورژوایی

چقدر دشوار است

و

بورژوازی

با

چه کینه ای به پیگرد انقلابیونی می پردازد

که

از سنگر طبقاتی بورژوایی  به سنگر طبقاتی پرولتاریا می خزند.

 

(یکی از دلایل رفتار بی رحمانه روحانیت با رهبران حزب توده

هم

 همین سنگر عوض کردن آنها بود.

نوه مدرس

را

حتی

اعدام کردند،

اگرچه زنان توده ای را قرار نبود، اعدام کنند.

مترجم)

 

به همین دلیل مارکس سختگیرانه به دخترانش و همسران شان هشدار می داد.

 

آینده

هم

صحت دغدغه های خاطر مارکس

 را

اثبات کرد

  و

هم

قوت شخصیتی دخترانش

را.

 

زندگی دشوار و پر آشوبی در انتظار آنان بود.

 

ادامه دارد.

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر