یدی خاکزاد
تئوریهای مارکسیسم لنینیسم فقط در تئوری برای بحث های شبه روشنفکری خوب است
و
در عمل جواب نمیدهد
و
بیشتر بحثهای قرن هیجده و دوران اولیه رشد سرمایه داری صنعتی شدن است .
۱
« دوران اولیه رشد سرمایه داری صنعتی شدن»
این مفهوم خرافی یدی فی نفسه مملو از ایراد است.
یدی تعریف مفهوم فلسفی دوران را نمی داند.
و گرنه سرمایه داری را به دوران های اولیه و ثانویه طبقه بندی نمی کرد.
سرمایه داری
(کاپیتالیسم)
دوران تاریخی واحد معینی است که به دو مرحله و یا فاز زیر طبقه بندی شده است:
۱
سرمایه داری مبتنی بر رقابت آزاد
۲
سرمایه داری انحصاری و انحصاری ـ دولتی
۲
« دوران اولیه رشد سرمایه داری صنعتی شدن»
دوران اولیه رشد سرمایه داری صنعتی شدن
مفهومی مغشوش و بی معنی است.
سرمایه داری صنعتی شدن
به چه معنی است؟
ما
با
انقلاب صنعتی
سر و کار داشته ایم.
سطح سواد یدی خاکزاد
در حد کودکستانها حتی نیست.
مارکس
در اثرش تحت عنوان «کاپیتال»
فرماسیون اقتصادی سرمایه داری
را
یعنی
جامعه کاپیتالیستی
را
مورد تجزیه و تحلیل قرار داده است.
همانطور که هر بیولوگ (زیست شناس) برای تجزیه و تحلیل هر اندام نباتی و جانوری
از
سلول
(بنیادی ترین جزء اندام)
شروع به کار می کند،
مارکس
هم
برای تجزیه و تحلیل کاپیتالیسم (سرمایه داری)
از
کالا
شروع به کار کرده است.
مارکس
کالا
را
بسان سلول
زیر ذره بین تحلیل نهاده است.
ضمنا
در روند تجزیه و تحلیل کاپیتالیسم
مفاهیم فلسفی و اقتصادی ـ سیاسی و متد دیالک تیک ماتریالیستی
را
کشف و تبیین کرده است.
یعنی
در روند تجزیه و تحلیل کاپیتالیسم
تئوری و متد مارکسیستی
توسعه داده شده است.
۳
اکنون
دوران کاپیتالیسم منچستری
حداقل در کشورهای پیشرفته
از بین رفته است
و
سندیکاهای کارگری در لیبرالی کردن کار و مزد و رابطه با کارفرما پیشرفتهای زیادی کرده اند
اکنون یدی خاکزاد
«دوران اولیه رشد سرمایه داری صنعتی شدن» کذایی
را
با
«دوران کاپیتالیسم منچستری» کذایی
جایگزین می سازد.
خوب
اگر دوران یداللهی سرمایه داری از بین رفته،
جای آن را چی گرفته است؟
لنین
گذار جامعه سرمایه داری از سرمایه داری مبتنی بر رقابت آزاد به سرمایه داری انحصاری و انحصاری ـ دولتی
را
استدلال و اثبات کرده است.
یدی خاکزاد اما از محو مطلق دوران من در آوردی کاپیتالیسم دم می زند.
به قول مش قاسم در دائی جان ناپلئون
دورانی
دود شده و رفته هوا
بدون اینکه جای خود را به دوران دیگری بدهد.
۴
اکنون
دوران کاپیتالیسم منچستری
حداقل در کشورهای پیشرفته
از بین رفته است
و
جای دوران کذایی کاپیتالیسم
را
سندیکاهای کارگری
گرفته اند.
وقتی گفته می شود که یدی خاکزاد
حرف دهن مبارک خود را حتی نمی فهمد، به همین دلیل است.
شق القمر سندیکاهای کارگری در خلاء مطلق
لیبرالی کردن کار و مزد و رابطه با کارفرما
ست.
حالا باید خورجینی مملو از فانتزی آورد و معنی مفاهیم قلابی و تقلبی یدی خاکزاد را پیدا کرد.
لیبرالیزاسیون کار
را
لیبرالیزاسیون مزد
را
و
لیبرالیزاسیون رابطه با کارفرما
را.
هیچکدام از این خرافه مفهوم ها معنی ندارد.
رابطه کارگران با سرمایه داران
و
نه
رابطه سندیکاهای کارگری با کارفرمایان
یکی از عناصر مناسبات تولیدی (زیربنای اقتصادی)
است.
یعنی
چیزی عینی (اوبژکتیو)
است
و
نه
چیزی وابسته به سندیکا و سوبژکتیو.
از قضا مفهوم مناسبات تولیدی
از
کشفیات مهم مارکس است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر