میم حجری
اگه شرف داشتن که توی این دم ودستگاه نبودند.
شهناز
با مفاهیم اخلاقی
از قبیل شرف و عفت و عزت و حرمت و ادب و نزاکت و غیره
نمی توان پدیده های جامعتی را تحلیل کرد
و
به کشف حقیقت نایل آمد.
به همان سان که با چرخ خیاطی نمی توان زمین را شخم زد و یا آشپزی کرد.
مورالیسم
(اخلاق گرایی)
به درد خودفریبی و عوامفریبی می خورد
و
نه به درد جامعه شناسی.
برای جامعه شناسی باید از مفاهیم ماتریالیسم تاریخی بهره برگرفت.
جامعه
طبقاتی است
و
هر کس بسته به تعلقات طبقاتی اش
منافعی دارد.
کسی ماورای طبقاتی و بی طرف نیست.
نیروی سرکوب و حتی شکنجه گر و جلاد و بسیجی و پاسدار و غیره
فرقی با ولی و وزیر و وکیل و شاطر و شاعر و نجار و عطار و رمال و واعظ و رختشو و مرده شو
ندارند.
تقسیم کار هست و قرعه این کار به نام آنها افتاده است.
اینها چه بسا بچه های دهقانان و پیشه ورانند
که در جبهه های داخلی و خارجی، خیابانی و زندانی فعالند.
پاسدار
بی شرفتر از تجار نیست
که
توده دهقانی و پرولتری را به خاک سیاه می نشانند.
اینها مأمورند و معذورند.
حتی
خود سیدعلی و اذنابش
مأمورند و معذورند.
مأمورین طبقه حاکمه اند.
با ترور سیدعلی و جنتی و غیره
آب از آب
حتی
تکان نمی خورد.
مجاهدین خر
کلی آخوند کشتند
و
نظام نکبت آخوندها
نه
تضعیف، بلکه تقویت و تحکیم شد.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر