میم حجری
جنبش های اجتماعی و سو گیری های سیاسی
نکته ای که باید در سوگیری های جنبش های اجتماعی به آن توجه شود این موضوع است که در جریان این نوع جنبش ها چه خواست هایی با چه ادبیاتی مطرح میشود
برکت الله
آنچه که در افغانستان و ایران صورت می گیرد
عصیان است و نه جنبش.
کارد به استخوان زنان رسیده است و بدون تدارک قبلی به خیابان می ریزند.
نه کردوکارهای شان اندیشیده و سنجیده اند و نه ادبیات شان.
شعارهای شان
حتی
شعارهای خود طبقه حاکمه خر و خردستیزند.
مثلا
شعار می کشم می کشم هر که برادرم کشت
شده
هر که خواهرم کشت.
اتش زدن عکس خمینی و خامنه ای هم تقلید از این اجامر است:
آتش زدن عکس شاه و پرچم امریکا و غیره
جنبش
همیشه سازماندهی شده است.
جنبش رهبری می شود.
ادبیاتش تعیین شده است.
جنبش ارتجاعی فوندامنتالیستی
در مصر و عربستان و افغانستان و عراق و ایران و غیره
از صدها سال قبل
تبلیغ و تدارک دیده شده است.
پیروزی این جنبش ارتجاعی
تصادفی نیست.
عصیان
اما حرکتی خودپو و خود به خودی است
و
نه حرکتی اگاهانه و برنامه ریزی شده.
عصیان
مشخصه جوامع برده داری و فئودالی است.
اصلا معاصر نیست.
لنین
مخالف سرسخت عصیان طغیان و شورش و غیره
و
طرفدار سرسخت سازمان سیاسی
بود.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر