تحلیلی
از
شین میم شین
۳۲
خم می شود تهمتن
گریان
در گیسوان درهم سهراب
سر می برد فرو
گویی که او گلی را نهفته در آن میان
بو می کند به جان:
معنی تحت اللفظی:
تهمتن گریه کنان خم می شود و سر در موهای سهراب فرو می برد.
انگار گلی در انبوه موها نهفته است و همان را بو می کند.
این شرح وضع و حال اسفناک و اندوهبار رستم است.
سیاوش
همین جا از دیالک تیک فرزند و پدر پرده برمی دارد.
دیالک تیکی بی شباهت به هر دیالک تیک دیگر.
دیالک تیکی سرشته به عشقی عمدتا یکسویه.
عشقی شگرف و بی همتا.
اصیل ترین و قوی ترین عشقی که می توان سراغ گرفت.
عشقی ناب و خالص و متعالی.
عشقی از جنس عشق ایدئال.
عشقی با منشاء غریزی ـ ماهوی ـ اجتماعی ـ انسانی ـ نوعی!
۳۳
«دیری است تا که من
در
راه راستی
و
این سرزمین که زیستگه مردمان ما ست
شمشیر می زنم.
معنی تحت اللفظی:
دیر زمانی است که من در راه حقیقت و در راه سرزمین و زیستگاه مردم مان می رزمم.
رستم
در این بند شعر
ظاهرا
خطاب به سهراب مجروح،
ولی در حقیقت خطاب به خویشتن خویش،
دست به استدلال می زند و به توجیه کردوکار تراژیک خویش می پردازد.
در بخش قبلی اشاره کردیم که در این جور لحظات حساس و سرنوشت ساز،
غریزه حفظ نفس
داوطلبانه دست به عقب نشینی می زند و تمامی میدان را در اختیار عقل اندیشنده می گذارد.
رستم
باید به لحاظ عقلی آرام گیرد تا بلکه دچار جنون نگردد و دست به خودکشی و خودستیزی نزند.
رستم و در واقع خرد اندیشنده او،
دلیل کردوکار رستم را برمی شمرد.
رزم و پیکار رستم دو دلیل عمده و عام دارد:
الف
رستم اولا در راه راستی یعنی حقیقت عینی می رزمد.
فقط سیاوش می توانست
دلیل رزم پهلوان ملی را با چنین منطق آهنینی تئوریزه کند.
پیکار در راه حقیقت عینی که همزمان به معنی پیکار بر ضد باطل و دروغ است.
ب
رستم
علاوه بر این
در راه میهن خود و مردم خود
می رزمد.
پاسدار رزمنده حاصل کردوکار توده های مردم است.
همین نکته
به
رزم رستم
خصلت تدافعی می بخشد.
رستم
نه
در صدد تسخیر زیستگاه و حاصل کردوکار دیگران،
نه
غاصب و متجاوز،
بلکه مدافع زیستگاه و حاصل کردوکار توده ها ست و درست به همین دلیل مبارز راه راستی و حقیقت عینی است.
غنای فلسفی ـ نظری سیاوش
همین جور جاها ست که عیان می گردد و آدمی را به تحیر و تحسین برمی انگیزد.
ما فکر نمی کنیم که از این بابت نظیری برای سیاوش در ایران و جهان وجود داشته باشد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر