هیئت تحریریه کلکتیو
برگردان
۱
· امپیریسم یک مکتب معرفتی نظری (مکتب مربوط به تئوری شناخت) است.
(فلسفه مارکسیستی
حاوی سه جزء و یا سه پایه است:
۱
ماتریالیسم دیالک تیکی
که مفاهیمش شامل حال کل هستی (طبیعت، جامعه، تفکر)
اند.
۲
ماتریالیسم تاریخی
که مفاهیمش شامل حال کل جامعه
اند.
۳
تئوری شناخت
که مفاهیمش شامل حال عرصه شناخت
اند.
مترجم)
۲
· امپیریسم نامی برای تعالیم (آموزه های) معرفتی ـ نظری است که منشاء انواع مختلف شناخت (معرفت) را در تجربه می دانند و شناخت را عمدتا به درجه تجربه حسی تقلیل می بخشند.
۳
· امپیریسم، سمتگیری اصلی فلسفی ئی نیست.
· برای اینکه امپیریسم به مسئله اساسی فلسفه پاسخ های به کلی متفاوتی می دهد و به صورت امپیریسم ماتریالیستی و امپیریسم ایدئالیستی تقسیم بندی می شود:
الف
· امپیریسم ماتریالیستی که توسط فرانسیس بیکن، هوبس، جان لاک و هولباخ توسعه یافته است، واقعیت عینی را منشاء و منبع شناخت می داند و شناخت را تصویربرداری از واقعیت عینی می پندارد.
ب
· امپیریسم ایدئالیستی که قبل از همه توسط اسقف برکلی، هیوم، اوه ناریوس و ماخ توسعه یافته است، دانش تجربی را به احساس ها تقلیل می دهد و احساس ها را واقعیت عینی جا می زند.
۴
· امپیریسم ماتریالیستی در توسعه تئوری شناخت علمی، نقش مثبتی بازی کرده است، اگرچه حاوی نواقص مهمی است.
۵
· امپیریسم ماتریالیستی به طرز غیر دیالک تیکی به مطلق کردن شناخت حسی می پردازد.
۶
· امپیریسم ماتریالیستی به شناخت تئوریکی و به تفکر مفهومی ـ انتزاعی کم بها می دهد.
۷
· امپیریسم ماتریالیستی کل روند شناخت را به مثابه جریانی پاسیو (منفعل) قلمداد می کند.
· جریانی که در آن، واقعیت عینی بر حواس اثر می گذارد.
· جریانی که در آن، توان معرفتی ما اما نقش اکتیوی بازی نمی کند.
۸
· تئوری شناخت ماتریالیسم دیالک تیکی و تاریخی به افکار درست امپیریسم ماتریالیستی تداوم می بخشد و بر نواقص، نارسایی ها و یکسونگری های امپیریسم ماتریالیستی غالب می آید.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر