میم حجری
خودکامگی تنها دربرگیرنده شخص و دار و دسته خودکامه نیست.
بلکه توده را هم در برمی گیرد.
بابک
خودکامگی
گونهای از شیوههای حکومتی تمامیتخواه و شکلی از حکومت است که در آن قدرت سیاسی در دست یک حاکم خودگمارده قرار دارد. در حکومت خودکامه دامنه اختیارات حاکم و طول دوره حکومت آنها بسیار است و توزیع قدرت عادلانه نیست.
خودکامه کیست؟
خودکامه
یا
جزو و عضو طبقه حاکمه است
و
یا
نماینده سیاسی طبقه حاکمه است.
در هر دو صورت
طبقه است که در لفافه خودکامه کذایی
هم
حاکمیت طبقاتی را
یعنی وسایل اساسی تولید را
در دست دارد
و
هم حکومت می کند.
یعنی
اهرم های دولتی
(اهرم های اجرایی، قضایی و قانونگزاری و امنیتی و غیره)
را
در دست دارد.
یعنی
طبقه حاکمه
به طرز با واسطه (به واسطه خودکامه) منافع استراتژیکی خود را حفظ می کند و توسعه می بخشد.
خودکامه
را
توده انتخاب نمی کند
حتی اگر به ظاهر انتخابش کند.
طبقه حاکمه
شرایط وحشتناکی را در جامعه پدید می آورد
تا خودکامه کذایی اش را توده جان به لب رسیده
انتخاب کنند.
مثال:
پوتین
عضو سازمان امنیت روسیه بود
بعد
شهردار شد و با جلب اعتماد اولیگارش ها به ریاست سازمان امنیت روسیه ارتقا داده شد.
بعد با استفاده از امکانات امنیتی
خدمت مهمی به یلسین کرد.
یعنی
عالی ترین دادستان روسیه را که قصد محاکمه یلسین و خانواده اش را به جرم اختلاس بیت المال داشت،
با جعل صحنه ای از جنده بازی رسوا و برکنار کرد
تا
یلسین هم ولیعهدش کرد.
توده انتخابش نکرده بود.
بعد با استفاده از اهرم های امنیتی و دولتی
با مهندسی انتخابات
دوباره انتخاب شد
بعد قانون اساسی را تغییر داد و خودکامه مادام العمر شد.
خرد کردن کاسه ها و کوزه ها بر سر توده ها
به جرم انتخاب پوتین
نشانه نادانی است
و
نوعی از توده ستیزی است.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر