میم حجری
تضاد
به تنهایی
وجود ندارد.
منظور مارکسیست ها از تضاد،
تضاد دیالک تیکی
است.
تضاد دیالک تیکی
یعنی
وحدت و مبارزه اقطاب (قطب های متضاد.)
مثلا
اتم میدان دیالک تیک پروتون و الکترون است.
یعنی
پروتون و الکترون در وحدت با هم و در مبارزه با هم اند.
همه چیز هستی
ساختار و خصلت دیالک تیکی دارد.
یعنی
هم
میدان وحدت اقطاب است
و
هم
میدان مبارزه اقطاب.
ما با دیالک تیک وحدت و تضاد سر و کار داریم.
گاهی هم از وحدت دیالک تیکی سخن می رود
که
باز هم
منظور وحدت و مبارزه اقطاب
است.
عرفان
وحدت اقطاب
را
مثلا
وحدت خلق و خدا
را
مطلق می کند
و
مبارزه
را
فراموش.
در نتیجه
فاتحه ای بر دیالک تیک مربوطه می خواند.
مائوئیسم و استالینیسم
تضاد را مطلق می کنند و وحدت را فراموش
آنها هم فاتحه ای بر دیالک تیک مربوطه می خوانند.
یعنی
دیالک تیک
را
با
دوئالیسم
و
یا
با
متافیزیک
جایگزین می سازند.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر