درنگی
از
یدالله سلطانپور
سایه
آینهدارِ غمها و شادیهای عصرِ ما
محمدرضا شفیعی کدکنی
شعر سایه استمرار بخشی از جمالشناسی شعر حافظ است.
آنهایی که بوطیقایِ حافظ (پوئه تیکای، شعر حافظ) را به نیکی میشناسند، از شعر سایه سرمست میشوند.
از لحظهای که خواجهٔ شیراز دست به آفرینش چنین اسلوبی زده است و مایهٔ حیرت جهانیان شده است تا به امروز،
شاعران بزرگی کوشیدهاند در فضای هنر او پرواز کنند و گاه در این راه دستاوردهای دلپذیری هم داشتهاند.
اما با اطمینان میتوانم بگویم که از روزگار خواجه تا به امروز،
هیچ شاعری نتوانسته است
به اندازهٔ سایه در این راه موفق باشد.
۱
سایه
آینهدارِ غمها و شادیهای عصرِ ما
سایه به نظر کدکنی،
آیینه دار غم ها و شادی های عصر ما
ست.
منظور کدکنی این است که در شعر سایه، غم ها و شادی های عصر حاضر منعکس می شود.
این نظر کدکنی
بدان معنی است
که
سایه
نه فقط در بعد ملی (ایرانی)، بلکه علاوه بر آن، در بعد بین المللی می اندیشد.
البته نه به اندازه کسرایی و زهری.
دلیلش
قرابت سایه به اعضای عالیرتبه حزب توده است.
وقتی کسی همنشین سیاوش کسرایی و طبری و جوانشیر و ژاله اصفهانی و غیره باشد،
طبیعی است که تأثیر پذیرد و بین المللی بیندیشد.
مثلا
نسبت به اعدام کمونیست ها در امریکا، تبعید ناظم حکمت و شکست اتحاد شوروی
واکنش عاطفی، سیاسی و هنری نشان دهد.
به زبان کدکنی
غم ها و شادی های دوران ما
(دوران گذار از سرمایه داری به سوسیالیسم)
را
در شعرش منعکس کند.
شعر سیاوش از این لحاظ غنی ترو قوی تر از شعر سایه است.
سیاوش ناسیونالیست و انترناسیونالیستی بی نظیر بوده است.
۲
شعر سایه استمرار بخشی از جمالشناسی شعر حافظ است.
آنهایی که بوطیقایِ حافظ (پوئه تیکای، شعر حافظ) را به نیکی میشناسند، از شعر سایه سرمست میشوند.
منظور کدکنی این است
که
استه تیک شعر حافظ
در
شعر سایه
تداوم می یابد.
کدکنی به عوض استفاده از مفهوم پوئه تیک از ترجمه عربی أن، یعنی بوطیقا استفاده می کند.
در حالیکه پوئه تیک برای ایرانیان آشناتر از بوطیقا ست.
شعر سایه
اما
به لحاظ بوطیقا به گرد شعر خواجه نمی رسد.
جذابیت غزلیات سایه
به دلیل محتوای سیاسی ـ توده ای ـ عرفانی قابل تفسیر آنها ست و نه به دلیل فرم سنتی شان.
تفاوت و تضاد شعر سایه با شعر شهریار
هم
همین جا ست.
۳
از لحظهای که خواجهٔ شیراز دست به آفرینش چنین اسلوبی زده است و مایهٔ حیرت جهانیان شده است تا به امروز،
شاعران بزرگی کوشیدهاند در فضای هنر او پرواز کنند و گاه در این راه دستاوردهای دلپذیری هم داشتهاند.
اما با اطمینان میتوانم بگویم که از روزگار خواجه تا به امروز،
هیچ شاعری نتوانسته است
به اندازهٔ سایه در این راه موفق باشد.
این ادعای کدکنی
دقیق و درست نیست.
شهریار و رهی و غیره هم تحت تأثیر خواجه اند و ضعیفتر از سایه نیستند.
شعر سایه
بر خلاف شعر خواجه و شهریار و مشیری و غیره
فلسفی
است.
عامیت و کلیت مفاهیم فلسفی
به
شعر سایه
غنای مضمونی خاصی
می بخشند.
سایه
ضمنا
مفاهیم فلسفی ارزشمندی را کشف و فرمولبندی کرده است.
از انجمله است،
مفهوم زنده اندیشی.
این به معنی
بسط و تعمیم دیالک تیک تفکر به شکل دیالک تیک مرده اندیشی و زنده اندیشی است.
یکی از خدمات فکری مهم سایه
کشف و فرمولبندی مفاهیمی از این دست است.
البته
سایه خودش
به
محتوای فلسفی این مفاهیم واقف نیست.
همانطور که عرفای قرون وسطی واقف نبوده اند.
دلیل این لیاقت سایه
هم
تمایلات عرفانی او ست.
ادامه دارد.
تحلیل ، نقد و بررسی هم که فرمی از حرافی است ، ابزار بازتاب ویژگی های طبقاتی ، فردی و اجتماعی در قالب جملاتی متشکل از کلمات ، با الحان مختلف است . استفاده از روش مقایسه برای نقد فرم و محتوای پدیده ای و اندازه گیری کم و کیف تاثیراتش بر سایر پدیده های پیرامونش ، گرچه از بی تفاوتی و اتخاذ موضعی نامشخص بابت فقدان روش تحلیل صحیح مترقی تر است ، اما ماهیتی فرمالیستی دارد ، از آن جهت که مقایسه موجب بروز احساس رقابت می شود ، که تعلقات طبقاتی منتقد را فاش می کند . تفاوت و تضاد اشعار شعرای معاصر ، حتی شعرای قرون وسطی در فرم و قالب شعری است و نه محتوای اشعار . عموما شاعر جماعت آرایشگر جملات اند ، نه تولید کننده ی اندیشه . منتقد حرفه ای در انتقادش از ایجاد رقابت بین سایرین می پرهیز و با برجسته کردن نقاط ضعف مشترک در موضوعات مورد انتقاد ، مخاطبینش را علیه موضعی انحصار گر ، به سمت همکاری سوق می دهد .
پاسخحذف