هاینریش گمکوف
برگردان
شین میم شین
فصل چهاردهم
«مبارزه انترناسیونال در راه حقوق بشر.»
۱۳
نیاز وافر به انترناسیونال
را
می توان از رشد سریع آن دریافت.
مارکس
حتی
در
۲۳ فوریه سال ۱۸۶۵
توانست به کوگلمان بنویسد:
«پیشرفت این سازمان
در
انگلستان، فرانسه، ایتالیا و سوئیس
فراتر از انتظار ما است.»
(مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۳۱، ص ۴۵۴)
مارکس
در
ماه مارس همان سال
به
انگلس
می نویسد
که
انترناسیونال
با
طبقه کارگر در ۲۵ شهر فرانسه
رابطه دارد
و
در
۲۵ ماه آوریل
در
نامه ای به بروکسل راجع به انترناسیونال
می نویسد:
«چند ماه قبل تأسیس یافته
ولی
اکنون
فقط در انگلستان
حدود ۱۲۰۰۰ عضو دارد.»
(مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۳۱، ص ۴۷۳)
از هر سو، سیلی از سؤالات و پیشنهادات و مددخواهی ها به شورای رهبری انترناسیونال جاری می شد
ولی
متأسفانه
به ندرت حق عضویت و کمک مالی.
مرتب
سر و کله مسائل تشکیلاتی ـ فنی
پیدا می شد
و
از
تشکیل شعبات جدید گزارش داده می شد.
کلمات مارکس در نامه ای به انگلس در ۱۳ ماه مارس ۱۸۶۵
به
آهی سوزناک
آلوده اند:
«علاوه بر کتاب (کاپیتال)،
انجمن انترناسیونال وقت سر خاراندن برایم باقی نمی گذارد.
چون من عملا رئیس ماجرا هستم
و
چه میزان وقت هدر می رود.
اول ماه مارس
میتینگ لهستان
۴ ماه مارس
اجلاس کمیته دائم
راجع به مسئله فرانسه تا ساعت یک شب
۶ ماه مارس
اجلاس کمیته دائم
راجع به دیتو تا ساعت یک شب.
۷ ماه مارس
اجلاس کمیته مرکزی انترناسیونال تا ساعت ۱۲ شب.
چه می توان کرد؟
وقتی کسی الف گفت، باید ب هم بگوید.»
(مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۳۱، ص ۱۰۰ ـ ۱۰۱)
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر